قدس آنلاین – سید علی میرخلیلی: نقش موثر مهدویت و آموزه‌های آن در میان مسلمانان و شیعیان، امری واضح و بدیهی است که این امر تا حدودی ناشی از کارکردهای مختلف مهدویت در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی مردم می‌باشد. از آنجا که آموزه‌های مهدویت همواره مورد توجه عموم مردم بوده و در قلب و دل آنان رسوخ پیدا کرده، بیشتر مورد بهره‌جویی و استفادة نادرست افراد کژرو قرار گرفته است.

ورود اسرائیلیات و مطالب جعلی به روایات اسلامی ،مهدویت را تهدید می کند

به گزارش قدس آنلاین، پیشینه پُردامنة انحراف‌های پدید آمده در این عرصه، به ویژه فرقه‌های منحرف در مهدویّت که به قرن‌های نخست اسلام باز می‌گردد، گواهی روشن بر این مدعا است. بررسی این انحراف‌ها و زمینه‌های پیدایی آن، می‌تواند در پیشگیری از فرو افتادن دوباره در این لغزش‌ها، نقش مهمی داشته باشد. به همین منظور به گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی نشستیم که در ادامه خواهد آمد.
*آغاز شکل‌گیری مدعیان دروغین مهدویت، از چه زمانی بوده است؟
آغاز این جریان، بیشتر به دوران نایب دوم ـ محمد بن عثمان ـ بر می‏گردد؛ چرا که در زمان نایب نخست (عثمان بن سعید) به دلایل مختلفی، منحرفان نتوانستند فعالیت چشمگیری از خود نشان دهند.
*چه عللی باعث شد که در دوره نایب اوّل، چنین ادعاهائی مطرح نمی‌شد؟
- دلیل اول آن، جایگاه ویژة نایب نخست، یعنی عثمان بن سعید بود که از افراد مشهور و مورد اطمینان میان شیعیان بود. وی پیش از غیبت صغری، از طرف امام هادی و امام عسکری(ع) و به نظر برخی حتی از طرف امام جواد(ع) نیز وکالت داشته است. گذشتة طولانی او با امامان(ع)، باعث شده بود شهرت و جایگاه ویژه‌ای میان شیعیان داشته باشد؛ از این رو منحرفان در دورة نیابت وی، نتوانستند ابراز وجود کنند. همچنین شرایط سیاسی و اجتماعی در اوائل غیبت صغرا، مانع بروز چنین ادعاهائی می‌شد، چرا که دولتمردان عباسی به شدت مراقب اوضاع بودند و تلاش می‏کردند ردپایی از مهدی و یاران او بیابند و آنها را نابود سازند؛ بدین سبب کسی غیر از عثمان بن سعید، جرأت نمی‏کرد خود را در چنگال مرگ گرفتار کند؛ لذا فعالیت و نیابت او در آن دوره، یک جهاد بزرگ به شمار می‏رفت.
ضمن آنکه، در آن دوره، هنوز برای مردم ارتباط با امام از طریق «نواب» به روشنی تجربه نشده بود؛ از این‏رو عادت کردن مردم به زمان احتیاج داشت. این کار، در دوره اوّل صورت گرفت. وقتی منحرفان دیدند مردم به چنین کارهایی عادت کرده‏اند، خواستند با ادعای دروغین، خود را نایب خاص امام زمان معرفی کنند.
*مهم‌ترین کسانی که پیرامون مهدویت، در طول تاریخ ادعای دروغین داشتند، چه کسانی بودند؟
-همانطور که اشاره شد، به دلیل اهمیت و تاثیر بحث مهدویت، مدعی مهدویت در طول تاریخ، فراوان بوده است، اما اگر بخواهیم به معروف‌ترین آنها اشاره کنیم، تعداد آنان معدود و انگشت‌شمار می‌باشد. یکی از مدعیان دروغین نیابت، ابومحمد حسن شریعی است. البته صد در صد مشخص نیست که اسم او «حسن» باشد؛ بلکه او با لقب معروف شده است. شریعی نخستین ‏کسی است‏ که به دروغ و افترا، ادعای نیابت امام زمان‏ را کرد. او پیش‌تر از یاران امام هادی‏ و امام حسن عسکری بود؛ ولی‏ پس از آن منحرف شد.
محمد بن نصیر نمیری از دیگر مدعیان نیابت بود، که از رقبای محمد بن عثمان محسوب می‌شد که نیابت وی را قبول نداشت و خود مدعی نیابت بود. به نظر مرحوم کشی امام هادی(ع) سه نفر را لعن کرده که یکی از آن‌ها محمد بن نصیر نمیری است.
ابوطاهر محمد بن علی بن هلال از دیگر مدعیان بود که در ابتدای کار، نزد امام حسن عسکری(ع) فردی مورد اعتماد بود و روایاتی چند از آن حضرت نقل کرده است؛ ولی رفته رفته به سبب پیروی از هوای نفس، راه انحراف در پیش گرفت و مورد مذمت خاندان وحی واقع شد. حسین بن منصور حلاج، از دیگر افرادی بود که در آغاز خود را رسول امام غایب و باب آن حضرت معرفی می‏کرد؛ به همین سبب علمای علم رجال شیعه، او را از مدعیان «بابیّت» شمرده‏اند.
ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی و احمد بن هلال کرخی از دیگر افرادی بودند، که ادعای دروغین پیرامون امام زمان(عج) داشتند. احمدبن هلال، در ابتدا از افراد مورد اطمینان حضرت عسکری‏(ع) و از اصحاب خاص و روایت کننده از امامان معصوم(ع) بود که 54 مرتبه به زیارت خانه خدا رفت که بیست مرتبه آن با پای پیاده بود. امّا دچار کژی شد؛ به گونه‏ای که حضرت عسکری(ع) او را بسیار نکوهش کرد.
آنچه ذکر شد، فقط برخی از مدعیان دروغین در دوران غیبت بود. پرداختن به همة مدعیان، زمان زیادی می‌طلبد که از فضای این بحث خارج است و علاقه‌مندان می‌توانند به کتاب‌های مفصلی که در این‌باره تدوین شده است، مراجعه کنند.
*چه دلائلی برای اثبات دروغ بودن ادعاهای بابیت در غیبت کبری و بخشی از دوران، غیبت صغری، وجود دارد؟
- برای اثبات دروغ بودن ادعاهای بابیت دلیل‏های فراوانی ذکر شده است؛ اما بهترین دلیل، زندگی این افراد است. زندگی خصوصی این افراد نشان می‏دهد، افزون بر آن که از ایمانی سست برخوردار بودند، انسان‌هایی حسود و حریصی بودند که برای رسیدن به اهدافشان به کارهای ناشایستی دست می‌زدند. علاوه بر وجود دلائلی همچون سخن علی بن محمد سمری هنگام وفات مبنی بر عدم وجود نائب پس از خود و یا توقیع امام زمان(عج) به وی مبنی بر عدم معرفی شخصی به عنوان نائب، یکی از بهترین راه‏های اثبات دروغگویی مدعیان نیابت، آن است که این گروه، مردم را به طرف دین خدا و امام زمان دعوت نمی‏کردند. آنان مردم را به خویش فرا می‏خواندند؛ بر خلاف نواب اربعه که کسی را به خود دعوت نمی‏کردند. به عبارت دیگر، آن‌که هوای نفس دارد، نمی‏تواند نایب امام زمان باشد. هواپرستی بسیاری از مدعیان دروغین، چنان بود که به ادعای نیابت بسنده نمی‏کردند و به تدریج به سمت ادعای «مهدویّت» و «نبوّت» پیش می‏رفتند.
*چه علل و عواملی باعث بوجود آمدن چنین ادعاهای دروغین پیرامون بحث مهدویت می‌شود؟
- در یک بررسی کوتاه از تاریخ، می‌توان به عواملی به عنوان سرچشمه‌های ادعاهای دروغین، اشاره نمود. یکی از عوامل مهم در چنین ادعاهای نادرستی، سستی باورهای دینی است؛ چرا که کسانی که دارای قوت مناسب ایمان هستند، هرگز برابر خواست پیشوای معصوم به بیراهه نمی‌روند. یکی از افرادی که به دلیل سستی ایمان، دست به ادعاهای نادرست پرداخت، شلمغانی بود که علیرغم اینکه از یاران امام حسن عسکری(ع) و از دانشمندان، دبیران و محدثان زمان خود در بغداد بود، اما به تدریج، دچار انحراف عقیدتی و رفتاری شد.
طمع در اموال امام(عج) از دیگر علل این امر می‌باشد. در زمان غیبت صغری، برخی برای آنکه اموال امام زمان(عج)را به وکیل و نماینده واقعی‏اش تحویل ندهند، ادعای نیابت و بابیت کردند. ابوطاهر محمد بن علی بن بلال از کسانی است که برای ثروت‌اندوزی، ادعای بابیت کرد. رسیدن به شهرت،شهرت‌‌طلبی نیز از عوامل بسیار مهم در پیدایی باورهای خرافی و مذهب‌های ساختگی است. اشتیاق به بزرگ شدن و خودنمایی از صفات نکوهیده اخلاقی است که انسان را به سوی کارهای خطرناک می‏کشاند. یکی دیگر از عوامل پدید آمدن مدعیان بابیّت، انگیزه‌های سیاسی است. دشمنان، گاهی به طور مستقیم و زمانی غیرمستقیم ـ برای آن‌که باور شیعیان را سست کرده و آنان را در پراکندگی فرو برند ـ برخی را تحریک می‏کنند تا ادعای بابیت کنند. در این راه، برخی عناصر را به دلخواه خویش تربیت کرده، به آنان دستور دادند ادعای بابیت کنند و آنان را با همه امکانات در این راه یاری کردند که برای نمونه می‏توان به «علی محمد باب» اشاره کرد.
• آموزة مهدویت امروزه بیش از گذشته با تهدیدهای بزرگ و جدّی روبه‌رو است که نه فقط از طرف مخالفان و دشمنان و در قالب تهاجم تبلیغاتی برنامه ریزی شده بلکه از داخل نیز ـ آگاهانه یا ناآگاهانه ـ تفکر ارزشمند مهدویت مورد هجوم قرار گرفته است. به نظر شما برای مقابله با این تهدید، چه باید کرد؟
همانطور که اشاره کردید، آسیب‌هائی از داخل و خارج مهدویت را تهدید می‌کند که لازم است در این زمینه آسیب‌شناسی لازم صورت بگیرد. از جمله آسیب‌های مهدویت، جعل و تحریف روایات مربوط به «مهدویت»، با انگیزه‌های گوناگون می‌باشد. از دیگر آسیب‌هائی که مهدویت را با تهدید مواجه ساخته است، ادعای مهدی بودن است: این ادعاها با انگیزه‏های جاه طلبانه، وسوسة قدرت، شهرت و دنیا طلبی و… شکل می‌گیرد و پیامدهای ناگواری برای جامعه اسلامی به همراه دارد. بدون شک از بزرگ‌ترین آسیب‌هایی که مهدویت را همواره به گونه‌ای جدّی تهدید کرده، ورود اسرائیلیات و مطالب جعلی به روایات اسلامی است. مباحث مهدویت به جهت اهمیت و تأثیر آن در زندگی مسلمانان ـ از طمع دشمنان اسلام به دور نماند؛ از این رو روایات جعلی، این حوزه را نیز تهدید می‌کند در میان موضوعات مهدویت، «بحث نشانه‌ها»، عرصة این جولان و انحراف بوده است که عده‌ای سعی دارند از آن سوء استفاده نمایند. مهم‌ترین سبب پدید آمدن آن، تلاش دشمنان و بدخواهان ـ بویژه حاکمان ستمگر ـ است که در پاسخ به علاقه‌مندی روزافزون مسلمانان به آگاهی از چگونگی رخدادهای که در آینده پدید می‌آید، تغییراتی را در روایات به وجود آورده، در موارد فراوانی دست به جعل حدیث زده‌اند!!
مراجعه به متون تخصصی بدون آگاهی لازم، استفاده از منابع غیر معتبر و ضعیف، مواجهه با شبهات بدون آمادگی قبلی، تفسیرها و تطبیق‌های نادرست، موضوع ملاقات، انتساب بی‌اساس برخی زمان‌ها و مکان‌ها به حضرت، شرایط ظهور، نشانه‌های ظهور، وقت‌گذاری برای ظهور، شتاب‌زدگی در امر ظهور و بیان روش و شیوه نظامی آن حضرت، از دیگر موضوعاتی که باعث آسیب‌های در این حوزه شده است.
 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.