مجلس شورای اسلامی با 110 رأی موافق، کلیات طرح انتقال پایتخت سیاسی و اداری کشور را تصویب کرد.

طرح انتقال پایتخت سنگی بزرگ برای نزدن

 در صورت تصویب نهایی این طرح، «شورای ساماندهی پایتخت» و دولت مکلف خواهد بود ظرف دو سال طرح جامع ساماندهی را تهیه و در جهت انتخاب مکان مناسب برای انتقال پایتخت سیاسی و اداری اقدام کند.
از زمان آغا محمدخان قاجار در سال 1164 که تهران به دلیل موقعیت نظامی و جغرافیایی به پایتختی برگزیده شد، حدود 228 سال می‌گذرد. در طول این سالها هر از چند گاهی موضوع انتقال پایتخت به دلایل گوناگون مطرح شده است.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بویژه در سالهای پس از پایان جنگ تحمیلی نیز موضوعاتی نظیر آلودگی شدید هوا، وجود مشکل حمل و نقل درون شهری و ترافیک، مشکلات ناشی از رشد فزاینده شهر، خطر زلزله و مواردی از این دست باعث طرح دیدگاههای موافق و مخالف در زمینه انتقال پایتخت شد، اما این موضوع هیچگاه فراتر از بیان دیدگاهها پیش نرفت. اینک نیز به نظر می‌رسد نمایندگان مجلس به کلیات طرحی رأی دادند که هرگز پیش نیاز آن که انجام مطالعات عمیق و کارشناسانه است، فراهم نشده است و دلایل زیادی بر سطحی بودن وغیر کارشناسی بودن و حتی غیر عملی بودن آن حکایت دارد و گویای این مطلب است که این طرح صرفاً برای ثبت در تاریخ، اجرا نشدن و سنگی بزرگ برای نزدن است، چرا که این طرح گامی است در جهت پاک کردن صورت مسأله به جای حل اساسی مشکلات کلانشهر تهران. از جمله این دلایل می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- مغایرت طرح با اصل 75 قانون اساسی: برابر اصل 75 قانون اساسی نمایندگان مجلس نمی‌توانند طرح و پیشنهادی را ارایه و تصویب کنند که به تقلیل درآمد عمومی یا افزایش هزینه عمومی بینجامد و منابع مورد نیاز آن پیش بینی نشده باشد. طرحها می بایست در راستای چشم انداز 20 ساله و قوانین توسعه کشور باشد، در حالی که چنین طرحی که فقط مطالعه آن به هزاران میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد، هرگز در قانون برنامه پنجساله و چشم انداز 20 ساله جایگاهی ندارد.
2- عدم امکان تأمین منابع مالی اجرای طرح در صورت تصویب نهایی: در حالی که در حال حاضر حدود سه هزار پروژه نیمه تمام عمرانی در کشور وجود دارد و این مسأله به بزرگترین چالش در اقتصاد کشور تبدیل شده است و تأمین منابع موردنیاز جهت تکمیل این طرحها به روال معمول سالهای اخیر به 40 سال زمان نیاز دارد، و در حالی که مسایل اولویت داری همچون ایجاد میلیونها فرصت شغلی و ساماندهی رکود اقتصادی و تورم وجود دارد، چگونه امکان تأمین چنین منابع عظیمی ممکن است؟
3- تجربه ناموفق کشورها در انتقال پایتختها: تجربه کشورهایی نظیر ترکیه، مالزی، پاکستان، کره جنوبی، قزاقستان، برزیل و استرالیا نشان دهنده این مطلب است که با انتقال پایتخت مشکل پایتختهای قبلی حل نشده است، بلکه فقط صورت مسأله پاک شده و کم نیستند شهرهایی که قبلاً پایتخت بوده اند و پس از انتقال پایتخت، مورد غفلت قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده‌اند، در حالی که در طرح پیشنهادی، حل مشکلات شهر تهران به عنوان هدف مطرح شد و نه رهایی و فراموش شدن تهران بزرگ.
4- تجربه شکست خورده دولت نهم و دهم در انتقال کارکنان از تهران: علیرغم اختصاص تسهیلات ویژه، تبلیغات فراوان و گسترده هرگز رغبتی در مهاجرت معکوس کارکنان دیده نشد.
5- عدم کاهش قابل ملاحظه جمعیت تهران در صورت انتقال پایتخت: پرسش اساسی این است که در صورت انتقال پایتخت از تهران، چه درصدی از جمعیت 5/12 میلیون نفری تهران کاهش پیدا خواهد کرد؟ اگر فرض را بر این بگذاریم که در شکل خوش بینانه 5/2 میلیون نفر از شاغلان دولتی تهران را ترک کنند، آیا جمعیت 10 میلیونی باقی‌مانده دیگر با خطراتی نظیر آلودگی هوا، مشکلات زیست محیطی، زلزله و ترافیک مواجه نخواهند بود؟ مشکل سایر کلانشهرها چه می‌شود؟ بنابراین ضمن اینکه دلایل متعدد دیگری را بر غیر واقع بینانه بودن، عجولانه بودن و غیر کارشناسی بودن این طرح می‌توان ارایه کرد، به چند پیشنهاد در این زمینه اشاره می‌کنیم.
1- بهره‌گیری و استفاده از تجربه موفق سایر کشورها در حل مشکلات پایتختها: اگر انتقال پایتختها باعث حل مشکلات شده بود، امروز پایتختهای پر جمعیتی نظیر پکن، لندن، مکزیکوسیتی و توکیو به نقاط دیگری منتقل می شدند، اما این کشورها به جای انتقال پایتختها، با بهره‌گیری از ظرفیتهای علمی و فنی و فایق آمدن بر مشکلاتی نظیر آلودگی هوا، حمل ونقل، و خطرات زیست محیطی را بر جا به جایی پایتختها ترجیح داده‌اند که به مراتب کم هزینه تر و عملی تر است.
2- تمرکز زدایی: دلیل بخشی از مشکلات تهران، تراکم جمعیت به دلیل اعمال سیاستهای غلط تمرکزگرایی است که از گذشته به ارث رسیده است و دولتهای پس از انقلاب نیز همین رویه نادرست را کم و بیش پی گرفته‌اند. بنابراین می‌توان با واگذاری و واسپاری امور به استانها و شهرستانها و تمرکززدایی و تقویت مدیریتهای منطقه‌ای، از تراکم امور و تصمیم گیریها در تهران خودداری کرد و در نتیجه مهاجرت معکوس را بطور طبیعی سبب شد.
3- استفاده از فناوریهای نوین: استفاده از فناوریهای نوین بویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد شهرهای الکترونیکی و ایجاد سیستمهای یکپارچه شهری و ملی باعث خواهد شد تا از کثرت سفرهای درون شهری و برون شهری کاسته شود و ضمن سبک شدن بار پایتخت، جاذبه‌های آن را به حداقل کاهش داد.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.