گروه هنر / امیر سنجوری -شاید نتوانیم به روشنی مؤلفه‌های ثابتی در ادبیات موسوم به «مقاومت» جهان بیابیم که بر اساس تصدیق این مؤلفه‌ها در یک متن یا گروهی از متون، مجاز باشیم همه را در یک ژانر( گونه) طبقه بندی کنیم، چرا که اساساً «ادبیات مقاومت» بیشتر از آنکه یک ژانر باشد؛ ...

 شعر، راهی برای ایستادگی در برابر متجاوزان

 

مجموعه‌ای از آثار ادبی است که بروز واژگانی حماسی واکنش ملتها در برابر تهاجمهای نظامی و تجاوزات جنگی را در بر می‌گیرند؛ از این رو در این مطلب نگارنده در مورد به‌کارگیری لفظ «ژانر» برای ادبیات مقاومت، کمی محتاط است.
از دیگر سوی آنچه در ایران به عنوان «ادبیات آیینی» شناخته می‌شود، در حقیقت یک زاویه مذهبی از آیین است و این در اصل مجموعه‌ای از ادبیات مذهبی به علاوه ادبیات مقاومت است که در یک اشتباه رایج، فقط ادبیات آیینی خطاب می‌شود.
ادبیات آیینی را در حال حاضر شامل مصادیقی از شعر عاشورایی، شعر انتظار، شعر علوی، شعر نبوی، اشعار سیره ائمه اطهار(س)، شعر دفاع مقدس و... می‌شناسیم، پس نتیجه می‌گیریم این قرائت از آیین شامل تمام وسعت واژگان و معانی موجود از واژه «آیین» که گستره‌ای از آداب و رسوم و رفتارهای نهادینه اقوام را نیز شامل می‌شود، نیست، بلکه تنها زاویه مذهبی قضیه را در بر می‌گیرد. همانگونه که یاد شد این ادبیات پیش از آنکه دارای تعریف باشد، دارای مصادیق است.
به نظر می‌رسد رایج شدن اصطلاح ادبیات آیینی قبل از اینکه تعریف جامعی برای آن ارایه شود، به منظور شمول و در بر گیرندگی دو جریان ادبیات مذهبی و ادبیات مقاومت در کنار یکدیگر بوده است.تمرکز اصلی ما در این مطلب معطوف به رویکرد مقاومتی و شعر پایداری در ادبیات آیینی است.

ضدجنگ بودن، ویژگی مشترک شعر جنگ
اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20، خصوصاً در سالهای اولیه بعد از اتمام جنگ جهانی اول نخستین جرقه‌های شعر جنگ در اروپا زده شد. از آن به بعد گسترش ادبیاتی که با موضوعیت جنگ شناخته می‌شود در تمام کشورهای درگیر یا قربانی جنگ دارای سوابق قابل توجهی است. شعر جنگ، برای بازگو کردن ناملایمات حسی و فیزیکی جنگها و تجاوزها به وجود آمد. قطعاً شاعران تحت تأثیر پدیده بزرگی مثل جنگ، سکوت نمی کنند.
شعر جنگ در خیلی از کشورهای جهان، شعر صلح خطاب می‌شود، چون کاربرد ادبیات جنگ در اصل به نقد کشیدن فرهنگ تهاجم برای رسیدن به فرهنگ صلح بوده است، اما تجربه و اسناد ادبی موجود و وقایع ثبت شده تاریخی نشان داده اند که شعر جنگ در زمان وقوع جنگ، کاربردهای دیگری نیز داشته است.یکی از پررنگ‌ترین و کاربردی‌ترین وجوه ادبیات جنگ، تزریق روحیه و نیرویی است که به واسطه کلمات شاعر به بدنه جامعه و ارتش یک کشور تزریق می‌شود. گاهی کشورهایی که قربانی تجاوزات بوده‌اند به مدد ادبیاتی که سعی در تهییج مردم به مقاومت در برابر اشغالگران،موفق به دفع متجاوز شده اند.
شعر جنگ در ادبیات جهان، بیشتر از آنکه به جنگی خاص اشاره کند، فرهنگ تجاوز را نشانه می‌گیرد. درعین حال این جریان در ایران بیشتر تمایل داشته به جنگ ایران و عراق اشاره داشته باشد و از دل این نبرد هشت ساله انسانی‌ترین زاویه‌ها را برجسته کند.
آنچه در شعر جنگ همه ملل جهان مشترک است، ابراز بیزاری از کشتار و خونریزی و امتناع از همدستی با توطئه‌چینان برای غارت و چپاول مردم معصوم و بی‌گناه و غیرمسلح است. به عبارتی تنها ویژگی مشترک شعر جنگ، ضد جنگ بودن آن است.
وقتی تجاوزها دامنه دار و فرسایشی باشند، همیشه هسته‌های مقاومتی در بطن جوامع شکل می‌گیرند که البته این شکل گیری، به مرور پشتوانه‌های فرهنگی خاصی نیز پیدا خواهد کرد.یکی از این پشتوانه ها، شعر مقاومت است. شعرمقاومت جهان از فلسطین و لبنان تا ویتنام و افغانستان و تمام کشورهایی که درگیر اشغال نظامی هستند و حتی کشور‌های بلوک شرق که زمانی درگیر کمونیسم و امپریالیسم بوده‌اند و شاید اکنون نیز به نوعی باشند، مصادیق درخشان و قابل توجهی داشته است. شعری که آزادی را به عریان‌ترین شکل ممکن می‌خواهد و شاید بتوانیم بگوییم یکی از سیاسی‌ترین جریانات ادبی جهان نیز هست.

ادبیاتی جوان در ایران و جهان
برخلاف ریشه دار بودن پدیده اشغال و تجاوز در تاریخ بشر،هنوز جریانی که امروز به عنوان «شعرمقاومت جهان» شناخته می‌شود، خیلی جوان به نظر می‌رسد. شاید عمده علت آن ناتوانایی ظرفیتهای فرمی و محتوایی ادبیات در گذشته برای بروز دغدغه‌های اجتماعی و ملی و سیاسی در شعر بوده باشد.
به نظر می‌رسد تا قبل از رونق سمبولیسم در اروپا آثار ادبی توانایی پرداخت غیر مستقیم به دغدغه‌های اجتماعی را (به شکل امروزی) نداشتند، ضمن اینکه رویکرد مخاطبان ادبی در گذشته رویکردی متمایل به آنچه امروز هست نبوده و البته پرداخت مستقیم در سبکهای ادبی کلاسیک در گاهی موارد از دایره هنر خارج شده است، اما با پیدایش مکاتب جدید در ادبیات و توجه بیشتر به لایه دار شدن متون و امکان پرداخت غیر مستقیم با تأثیرگذاری حتی بیشتر از مستقیم دریچه‌های تازه‌تری را به روی شعر گشوده باشد.
یکی از این مزایا امکاناتی بودند که «نشانه‌ها» در متن به شاعران می‌دادند. نشانه‌هایی که هر کدام با پشتوانه‌های ارجاعی و معنایی خاصی که در مقاطع مختلف سیاسی و اجتماعی یک جامعه برای مردم آشنا و نهادینه شده بودند، شاعر را موفق به استفاده از زبانی کرد که توانست دریچه‌های تازه‌ای در ادبیات انتقادی مدرن باز کند. از شاعران مطرح ادبیات مقاومت جهان می‌توان به اسکندر ابوجعفر، حسن حافظ الرحمان و انیس الزمان(بنگلادش)، نزار قبانی(لبنان و سوریه)، مظفر نواب(عراق)، معین بسیسو(فلسطین)، لطیف کامل(آذربایجان)، ناظم حکمت(ترکیه)، وینیسیوس دمورائس(برزیل)، اینیاتسیو بوتیتا(ایتالیا)، پاپلونرودا (شیلی)و شاندور پتوفی(مجارستان) اشاره کرد.
یکی از نقاط عطف ادبیات پایداری ایران ادبیات مربوط به هشت سال تهاجم نظامی عراق و روایت پایداری ایران است. این ادبیات بلافاصله پس از شروع جنگ با خلق آثار چشمگیری در ایران بروز کرد .
این برگ از ادبیات مقاومت در ایران که ادبیات دفاع مقدس نام گرفت، همچنان باز بوده و شاعران این جریان هنوز در حال خلق آثار متفاوت و تازه‌ای در این زمینه هستند.
درادبیات دفاع مقدس عناوین ذیل بیش از سایر موضوعات قابل توجه و طرح بوده‌اند: پرداختن به جنبه‌های نظامی و عملیاتی، پرداختن به عواقب خرابی‌های جنگ، فرهنگ ایثار و شهادت، پرداختن به وضعیت جانبازان، مشکلات زندگی رزمندگان پس از خاتمه جنگ، زندگی فرزندان و خانواده شهدا، دور افتادن فضای عمومی کشور از آرمان‌های جنگ، فرصتهایی که به واسطه جنگ از دست رفت و کوتاهی برای باز آفرینی آن فرصتها.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.