قدس انلاین-صابر افشارزاده:کارگردان "ماضی استمراری "ورود دولت به فرهنگ را لازمه اساسی درست شدن شرایط تئاتر دانست

هنرمندنباید مبارزه کندبایدخلق کند/برای اعتلای فرهنگ هزینه می کنیم

ندا هنگامی کارگردان نمایش « ماضی استمراری » که روزهای پایانی خود را تجربه می کند در گفت و گویی مفصل با قدس آنلاین به تشریح برخی از مشکلات فضای نمایش کشور پرداخت .

این کارگردان با سابقه که در کارنامه ی خود تجربه ی بازی در نمایش « خانه برنارد آلپا » را دارد تا بحال چندین نمایش رادیویی و صحنه را کارگردانی کرده است که می توان به «سلول صفر» و «اژدهاک» اشاره کرد .

ماضی استمراری کاندید متن و بازیگری زن در سی و دومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر و تقدیر بازیگری زن  است و در آن  مهسا ایرج پور، شیدا خلیق، ‌سعید زارعی، خسرو شهراز، مهدی صباغی، ناهید مسلمی، و صدیقه کیانفر نقش آفرینی می کنند .

"ماضی استمراری" اجرایی هوشمندانه فرم گرایانه ای است از یک متن رئالیستی متعهدانه که حکایت 3نسل را طی 15سال روایت می کند .

سد جشنواره ی فجر را رد کردیم

وی در ابتدا در مورد اجرای عمومی این اثر گفت : « قرار بود که این اثر در ابتدا برای اجرای عمومی تولید شود . ولی با توجه به اینکه زمانبندی کار به هم ریخت و همچنین نویسنده این نمایش "مرضیه ازگلی" متن را برای نمایشنامه خوانی به مولوی ارائه داده بود دیدیم فرصتی برای محک زدن این نمایش در خوانش ایجاد شده و آن را اجرا کردیم . پیش از اجرا به خوانش آن فکر نکردیم و در حین اجرا به چنین مرحله ای رسیدیم . ما نسبت به اجرای جشنواره ی فجر چند نفر از بازیگران را تغییر دادیم . فکر میکنم که تغییرات تقصیر دوستان دیگر هست . وحید آقا پور برای اجرای امیر رضا کوهستانی در سوئد به سر میبرد و ندا مقصودی مشغول سریال «جاده ی قدیمی » بود . خانم رابعه مدنی هم به دلیل مشکلات شخصی نمی توانستند کنار ما باشند . من تمایلی به تغییر نداشتم و اینطور پیش آمد . معتقدم که به هیچ وجه ضربه ای نخوردیم . همه خیلی خوب سر جایشان قرار گرفتند اتفاقا ً آدمهای جدید لحظات جذابی نه شبیه به سابق بلکه مخصوص به خودشان را خلق کردند و به موفق شدن آن کمک بیشتری کردند . ماضی استمراری سد جشنواره ی فجر را رد کرده است . چرا می گویم سد بخاطر اینکه در جشنواره ی فجر یک مرحله ی بازخوانی متن دارد و دو مرحله ی بازبینی . یک بازبینی عادی وجود دارد و یک بازبینی نظارتی ! یک یا دو شب قبل از اجرا به ما سالن می دهند و بازیگر به هیچ وجه سالن را ندیده و در یک پروسه ی وحشتناک 4 شب اجرا می رود . با التماس پول جشنواره را برای دکور و لباس می گیریم و خلاصه بازیگر برای مواجه با این مسائل باید خیلی حرفه ای باشد . جشنواره ی فجر تعهد کوچکی دارد . آنها می گویند که به کارهای قابل قبول بخش چشم انداز اجرای عمومی می دهند . این پروسه ی معرفی به سالن ها دوندگی های فرسایشی خودش را دارد . آنها باید ما را معرفی کنند در حالی که خودمان باید این سختی را تحمل کنیم و کار را انجام دهیم . با این همه 20 درصد پس از اجرا به مجموعه می دهیم . یعنی برای کار فرهنگی باید هزینه کنیم . حالا فرض کنید که بازیگر پیشکسوتی در گروه داشته باشید و هیچ وسایل رفاهی ندارید . ما حداقل وسایل را نداریم ! شما فکر گروه هایی را بکنید که مدیر تولید یا تهیه کننده ندارند و آنها چه سختی هایی را متحمل می شوند .»

این کارگردان تئاتر دلایل دوری چند ساله خود از فضای نمایش را اینچنین تشریح کرد : « بین کارهایم فاصله ی زیادی هست . فکر میکنم بیشتر این دوری را باید به حساب لوس بودن من گذاشت . یعنی شرایط باید برایم مهیا باشد . این موضوع بسیار بدی است که به عنوان کارگردان صاحب تندیس جشنواره ی فجر در هر دوره ای باید دوباره خود را ثابت کنم . این مسأله برایم آسان نیست و فکر میکنم که این ایراد مدیرتی و فرهنگی تئاتر ما است . مدیران نباید در دوره های کوتاه تغییر کنند . مدیران از جاهایی که به تئاتر مربوط نیست به ادارات می آیند . طبیعتا ً اهالی تئاتر را نمی شناسند و شما باید به سراغ آنها بروید و دوباره خود را معرفی کنید و رزومه دهید . باید گفت وقتی شما نبودید و اطلاعی از تئاتر نداشتید من تئاتر کار میکردم . این موضوع من را اذیت می کند و بخاطر این بین کارهایم فاصله افتاد . اما فکر میکنم حالا که پخته تر شده ام باید این روند را بپذیرم و کارم را مانند بقیه همکارانم پیش ببرم . تجربه ثابت کرده است که همکارانم  در سالهای گذشته با شرایط به شدت سختی مواجه بودند ولی کار کرده اند و حرفشان را زده اند و هر کاری از کار قبلیشان موفق تر بوده است . این دوری نه به نفع شخصی من است نه به نفع تئاتر و مخاطبانش . »

همه چیز نصفه و نیمه است

هنگامی در ادامه ضمن انتقاد از شرایط موجود ورود دولت به فرهنگ را لازمه اساسی درست شدن شرایط تئاتر دانست و ابراز کرد : « به نظر من این خصوصی سازی بیماری که در تئاتر شکل گرفته و در حال رونق گرفتن است باید توسط دولت منظم و مدیریت شود . چرا که این کلاه بزرگی است که بر سر خودمان می گذاریم . واقعیت متفاوت است ! در همه جای دنیا دولت ها و شهرداری ها متولی تئاتر هستند . در سرزمین ما وقتی بحث خصوصی سازی پیش آمد نظارت دولتی سر جای خود ماند اما بحث های اقتصادی حذف شد . نمیدانم چرا همه چیز نصفه و نیمه است . هر بار به کما می رود و باز با تنفس مصنوعی به حیات باز میگردد . یک بار با یک بازیگر خاص و یک بار با تبلیغات بیشتر سعی بر خوب نشان دادن وضعیت نمایش داریم . این موضوع تا جای محدودی دوام خواهد داشت . تئاتر باید مخاطب خود را پیدا کند و دولت موظف است برای فرهنگ سازی و آشتی مردم با تئاتر هزینه کند . مگر اینکه شجاعانه از پشت تریبون رسمی اعلام کنند که تئاتر را نمی خواهند . اگر اینطور است با شهامت بگویند . بازی گربه و موش نیست ! یک نفر باید مسئولیت بپذیرد و بگوید که تئاتر با فرامین ما هماهنگ نیست و موضوع تمام شود . آنوقت تکلیفمان را می دانیم .

یا اینکه نه تئاتر را می خواهید اما با شرایط خاص در حال حاضر ارزشی ندارد ! این بازی خوبی نیست و آسیب بیشتر آن به تئاتر و فرهنگ کشور وارد می شود . تئاتر وظیفه ی مشخصی دارد و هیچ کداممان بخاطر سرگرمی اینکار را انجام نمی دهیم . تئاتر نه به لحاظ مالی توجیهی دارد نه شهرتی در میان است . در نتیجه وقتی یک سال صرف تولید «ماضی استمراری» می کنم نه به دنبال پول هستم نه شهرت ! در نهایت 3هزار نفر از نمایش من بازدید می کنند که این شهرتی به بار نخواهد آورد . اما نکته مهم این است که من این هزینه ها را بخاطر اعتلای فرهنگ پرداخت میکنم . ارتقای فرهنگ و باور و اندیشه و انتقال آن دغدغه من است . این عقیده هزینه داشته و دولت اگر می خواهد که چنین اتفاقی بیفتد باید هزینه و سختی هایش را تحمل کند .

این که اسم حمایت دولت هست و نیست شکل مناسبی ندارد . این برچسب دولتی و اسم تولید تئاتر که باعث افتخار آنهاست ، با چه پشتوانه ای آن را امضا می کنند ؟ زمانی که بودجه ای در کشور برای تئاتر وجود نداشته باشد تأمین هزینه ها از سوی گروه ها درست است . ما بودجه ای داریک که معلوم نیست کجا می رود . حداقل این است که هزینه ی سالن ها را تأمین کند . مگر ما چند سالن در مرکز هنرهای نمایشی داریم ؟ موضوع اینجاست که ما بودجه ها را صرف آدمهایی می کنیم که تولید ندارند . صرف کارمندان می کنیم . کارمندهایی که اگر تئاتری تولید نشود شغلی ندارند ! این چرخه وارونه است . وقتی دولت به ما کم هزینه ای نمی دهد پولهایش را صرف تأمین کارمندان و نگهداری سالن ها کند .»

وی در ادامه گفت :« بسیاری از سالن های خصوصی اول چک اجرا می گیرند بعد سالن در اختیار ما قرار می دهند . این بحث ها فقط زمانی پاسخگو هستند که تهران به اندازه ی پاریس سالن تئاتر داشته باشد . این یعنی یک کار فرهنگی .اما وقتی تهران در کل به جز سالن های همایشی 10 سالن به درد بخور تئاتر ندارد نمی تواند روند پاریس را دنبال کند . ما می خواهیم در بخش مدیریتی شبیه آنها شویم اما امکانتش را نداریم . در آن شهر اپرایی اجرا می شود که بلیط هایش تا دو سال آینده فروش رفته است . ما در تالار وحدت یک نمایش در حال اجرا داریم و شب باید دکور جمع شود تا کنسرت اجرا کنند . یا کنسرت باید صندلی ها را بخاطر اجرای تئاتر جمع کند . چرا علی رفیعی از تالار وحدت فراری است ؟ چون اذیت شده است . چرا ما نمی توانیم کنسرت های مناسب داشته باشیم ؟ چون همیشه اجرای تئاتری هست ! ما سالن های همه کاره داریم و نمی توانیم برنامه ریزی های بزرگ داشته باشیم . »

اگر دولت را فراموش کنیم آنها ما را فراموش نمی کنند

هنگامی در مورد رسالت هنرمندان گفت : « هنرمند باید بلیط کارش را بفروشد . ما نمی توانیم دولت را در مسائل فرهنگی فراموش کنیم ! اگر ما چنین کاری کنیم آنها ما را فراموش نمی کنند . برای اینکه مخاطب روز را وارد سالن کنیم به ابزار روز احتیاج داریم . این نیاز با بخش نظارتی ما مشکل دارد . یعنی بسیاری از متونی که شاید مخاطب را به سالن بکشاند مجوز نمی گیرند . ما نصفه و نیمه هستیم . نمی توانیم از بخش دولتی رها شویم . برای کشاندن مخاطب یا باید بازیگر ویژه داشته باشیم . یا دکور و متن ویژه . برای گفتن حقیقت باید بستر وجود داشته باشد . کار رئالیستی برای گفتن واقعیت باید شرایط داشته باشد . در سالهای قبل بستر گفتن واقعیت ها وجود نداشت . ما این را پذیرفتیم . وقتی این بستر وجود ندارد باید در لفافه صحبت کنیم . در همین سالها رضا گوران ، رضا ثروتی ، رضا حداد ، محمد یعقوبی ، آرش دادگر ، همایون غنی زاده و خیلی های دیگر که قابل ستایش هستند با سختی حرفهایشان را در لفافه زدند . اینها دوام آوردند و حرفهایشان را زدند و در شرایط بد تئاتر را ادامه دادند . این کار بسیار سختی است . همه دلزده هستند . ما داریم هنرمندها را به مبارز تبدیل می کنیم . هنرمند نباید مبارزه کند باید خلق کند . بسیاری از هنرمندان به جای خلق کردن می جنگند . این شرایط نوعی هنرمند کشی است . در این بازار بل بشو باید به فکر چگونگی بردن این مبارزه است و این خلق نیست . باید یک رابطی میان هنرمندان و بخش های مالی ایجاد بشود و این راه حل است . هنرمند نمی تواند با زبان بازاری صحبت کند و از آنها بخواهد که در کارش سرمایه گذاری کند . این موضوع در شأن هنرمند نیست . وقتی دولت بخش ها را موظف به سرمایه گذاری در حوزه ی فرهنگی نمی کند باید خودمان وارد شویم . »

این کارگردان با سابقه در پایان اظهار کرد : « آرزو دارم شرایط بهتری شود و توجه بیشتری به ما بکنند . »

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.