گروه هنر- مهدی نصیری - جشنواره هاي تئاتري ايران در حال حاضر براي بسياري از هنرمندان و بويژه هنرمندان جوان تنها فرصت هایی هستند كه در آن فرصت كاركردن و توليد تئاتر را پیدا می‌کنند.

 این همه جایزه برای تئاتری که از نفس افتاده است

واقعيت اين است كه اجراي عمومي تئاتر و امكان توليد مهمترين مشكل هنرمندان تئاتر ایران است. در حالي كه سالانه بيش از هزار نفر دانش آموخته تئاتر در انتظار ورود به عرصه توليد به جمع تئاتري‌ها اضافه مي‌شوند و عده بسيار زيادي هم بدون ورود به دانشگاه علاقه مند به تئاتر در كنار آنها قرار مي‌گيرند، امكانات و فضاي توليد و اجرا عملاً جوابگوي اين گستره از علاقه مندان نيست.

در الگوي تئاتر سالم تشكيل گروه هاي آماتور و حرفه اي و توليد تئاتر براي اجرا از بديهي ترين ويژگي هاي حيات تئاتري است. بر اين اساس هنرمندان و تحصيل كردگان جذب گروه‌ها مي‌شوند و گروه هاي تئاتري به صورت مستمر و پيوسته در حال تجربه و توليد تئاتر هستند. جشنواره‌ها اما در گستره اي ديگر اين توليدات تئاتري را رصد كرده و فهرست منتخبي را بر اساس اهداف و برنامه‌ها در بستر یک رویداد فرهنگي و هنري در برنامه شان قرار مي‌دهد كه معمولاً دوران پس از توليد را شامل مي‌شود، اما در کشور ما كاستي‌ها و دشواري هاي گوناگون باعث شده تا حتي گروه هاي حرفه اي هم شرايط توليد مستمر و پيوسته را نداشته باشند، چه رسد به غير حرفه اي‌ها و تازه واردها.

اما وجه اشتراك همه شهرهاي ايران در حوزه توليد تئاتر (با نسبت هاي متفاوت) اختصاص ندادن امكانات و فضاي توليد و اجراي تئاتر به هنرمندان است. در حال حاضر  در تهران و برخي مراكز فعال تئاتر در استان‌ها تنها گروه هاي معدودي امكان كار پيدا مي‌كنند و بسياري بيكار هستند. همين ويژگي الگوي تئاتر سالم را در ايران معكوس كرده است؛ بنابراين به جاي آنكه اجراي عموم فرصت حضور بهترين‌ها را در جشنواره فراهم كند، اين جشنواره‌ها هستند که پلي ميان توليد و امكان اجراي عمومي محسوب مي‌شوند. در اين یادداشت تنها به يكي از آسيب هاي جدي جشنواره‌ها خواهيم پرداخت كه مي‌تواند بستر و بهانه انجام يك پژوهش در زمينه نتايج رقابت در جشنواره، جشنواره رقابتي و انتظارات پس از جشنواره و... قرار بگيرد.

بيايد نگاهي گذرا به تعداد جشنواره هايي كه در طول سال در كشور برگزار مي‌شوند بیندازيم! 32 جشنواره استاني تئاتر فجر، 5 جشنواره منطقه اي تئاتر فجر، جشنواره بين المللي تئاتر فجر در حداقل 5 بخش، جشنواره‌های تئاتر خياباني كه حداقل سالانه در 10 استان و در كنار جشنواره هاي مختلف و بين المللي برگزار مي‌شوند، جشنواره تئاتر عروسكي حداقل در 3 بخش، جشنواره تئاتر آييني سنتي، جشنواره تئاتر كودك و نوجوان، جشنواره هاي منطقه اي سوره ماه در 5 بخش، جشنواره هاي منطقه اي و سراسري ايثار، جشنواره هاي استاني منطقه اي بسيج حداقل در پنج منطقه و 20 استان، جشنواره تئاتر مقاومت در حداقل 2 بخش، جشنواره فتح خرمشهر، جشنواره تئاتر شهر در 8 بخش، جشنواره هاي استاني دفاع مقدس، جشنواره بومي و... كه شمار آنها با احتساب بسياري از جشنواره هاي تئاتري كه در استان‌ها و شهرهاي مختلف برگزار مي‌شود، بي گمان خيلي بيشتر از صد جشنواره تئاتري در سال است.

 اگر تعداد جشنواره‌ها را حداقل 100 جشنواره و تعداد برگزيدگان هر حوزه از توليد تئاتر را حداقل 3 نفر در نظر بگيريم، با تئاتري مواجه خواهيم بود كه در معدود شهرهاي كشور كم جان و بي رمق كور سويي از وجود آن ديده مي‌شود، اما سالانه حداقل 300 بازيگر برگزيده مرد، 300 بازيگر برگزيده زن، 300 نمايشنامه نويس برگزيده، 300 كارگردان برگزيده و... دارد.

باز هم با يك ضرب و تقسيم ساده مي‌توان نتيجه گرفت كه در سي سال گذشته تئاتر ما بيش از 60هزاربرگزيده داشته است، اما آيا واقعاً تعداد برگزيده هاي واقعي تئاتر ايران در اين سي سال در خوش بينانه ترين شرايط به 100 هنرمند مي‌رسد؟ آيا چنين رويكردي ارزش و اعتبار گواهي‌ها و تقدير نامه هاي واقعي را زير سوال نمي برد؟ بازيگر جواني را مي‌شناسم كه وقتي براي دريافت جايزه بازيگر سوم مرد يك جشنواره استاني به بالاي صحنه مي‌رفت، دست هايش به نشان افتخاري بسيار بزرگ به سمت حاضرين گرفته بود و مدام با انگشت با حالت تأكيد آنها را مورد خطاب قرار مي‌داد. هنرمند جواني را مي‌شناسم كه در رقابت با پنج نمايش جايزه سوم طراحي نور را كه مي‌گرفت، تمام بدنش را با خاك صحنه پوشاند و به جاي پايين آمدن از پله‌ها از بالاي سن به پايين پريد و با مشت به سينه مي‌كوبيد. نويسنده جواني كه پس از دريافت جايزه دوم در ميان چهار نمايشنامه پشت تريبون رفت و با هيجان جايزه‌اش را به چهار نفر دیگر تقديم كرد. کس دیگری که در تشکر از دریافت جایزه نمایشش را شاهکار نامید.

هنرمندي را می‌شناسم كه هشت سال پيش به جشنواره بين المللي تئاتر فجر آمد و برگزيده شد و حالا هفت سال است كه حتي از جشنواره استاني هم بالاتر نيامده است.هنرمندان جواني را مي‌گويم كه با حداكثر هيجان جايزه مي‌گيرند و شمع هنرشان براي هميشه خاموش مي‌شود. منظورم جايزه‌ها و تمجيدهاي بي حساب و كتابي است كه بلاي جان جشنواره‌ها و باعث حذف بسياري از هنرمندان تازه از راه رسيده شده‌اند و مي‌شوند.

مشكل توزيع بي قاعده و ضابطه چند صد تايي گواهينامه هاي تقدير و تجليل كه واقعاً اهدای آنها در تئاتر ما باعث شده تا اين جوايز به غايت و نهايت تبديل شوند و ديگر آنكه دستيابي و رسيدن به اين نهايت بسادگي و بارها و بارها براي بسياري حتي تازه از راه رسيده‌ها هم امكان پذير و در دسترس باشد.      

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.