زبیگنیو برژینسکی، سیاست‌مدار کهنه‌کار لهستانی-آمریکایی و مشاور امنیت ملی دولت جیمی کارتر معتقد است "محور قاطع نظم جدید جهانی به دور ایالات متحده و چین در حال شکل‌گیری است."

برژینسکی: در توزیع مجدد قدرت، آمریکا دیگر تنها هژمون جهان نیست

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، زبیگنیو برژینسکی در مصاحبه با پایگاه تحلیلی "پراجکت سیندیکیت" با توجه به الحاق کریمه به روسیه، گسستگی مرزهای عراق و سوریه و افزایش قدرت چین در دریای چین جنوبی و شرقی در رابطه با احتمال پایان دوران پس از جنگ سرد در سال 2014 سخنانی را مطرح کرد.

 

وی گفت: دوران پس از جنگ سرد را به راستی نمی‌توان "دوران" خطاب کرد اما در واقع آن انتقال تدریجی از یک جنگ سرد دوجانبه به یک نظم بین‌المللی پیچیده بود که هنوز هم میان دو قدرت بزرگ وجود دارد. به طور خلاصه می‌توان گفت محور قاطع نظم جدید به دور ایالات متحده و چین در حال شکل‌گیری است. رقابت چین و آمریکا شامل دو واقعیت بسیار مهم است که آنرا از جنگ سرد متمایز می‌کند. اول اینکه هیچ طرفی در جهت‌گیری‌های خود بیش از حد ایدئولوژیک نیست و دیگر اینکه، طرفین این مساله را به رسمیت می‌شناسند که به همکاری مشترک نیاز دارند.

 

برژینسکی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برخی از بحران‌های جهانی همانند اوکراین و تحولات خاورمیانه در سال 2014 تمرکز آمریکایی‌ها را به آن طرف معطوف کرد و آیا عدم قطعیت آمریکا در تعهد به آسیا موجب تنش در روابط آمریکا – چین شده است، گفت: من با فرضیه‌های این سوال مخالفم. گمان می‌کنم که آمریکا این مساله را با صراحت بیان کرده است که به نفع آمریکا و چین است که از شرایطی که دو طرف را به سمت برخورد پیش می‌برد، خودداری کنند. برخی از نشانه‌های اولیه از گفتگوها میان چین و هند و میان چین و ژاپن نشان می‌دهد که چین به این درک رسیده است که تشدید خصومت‌های قدیمی به نفعش نیست. مشکل اساسی و جدی با "محوریت آسیا" خود این کلمات است که این تصور را به وجود می‌آورد که موضع گیری نظامی برای منزوی کردن چین در دستور کار است. چینی‌ها به درک واضح‌تری از این مساله رسیده‌اند که ما عمدا قصد نداریم آنها را منزوی کنیم اما ما این اختیار را داریم که از تصادم‌ها در خاوردور جلوگیری کنیم چرا که موجب ایجاد تنش‌های بیشتر می‌شود.

 

وی در ارزیابی ریاست جمهوری شی جینپینگ اظهار کرد: قدرت در چین به صورت غیر رسمی تبیین شده و محدودیت‌های آن بیشتر با واقعیت‌های سیاسی تعریف می‌شود تا مقررات قانون اساسی. بنابراین سخت است که بخواهیم بگوییم که آیا قدرت شی جینپینگ از زمان دنگ (دنگ ژیائوپنگ سیاست‌مدار و رهبر چینی که از اواخر دههٔ ۷۰ تا اوایل دههٔ ۹۰ عملاً حاکم چین بود) بیشترین قدرت در چین است یا خیر. قطعا او شخصیتی خودکامه دارد و بدون شک در عرصه بین‌المللی بسیار بیشتر از رهبران پیش از خود فعال است. وی همچنین در حمله به فساد رو به رشد که به اصلی‌ترین منبع ضعف داخلی تبدیل شده، به عالی‌ترین سطح مقام‌های دولتی رسیده است. با توجه به این مساله می‌توان گفت که اختیارات وی بسیار بیشتر از رهبران پیشین است اما ذکر این نکته مهم است که الگوی فسادی ک رهبران پیش از وی با آن روبرو بودند، به گستردگی و جدیت سال‌های اخیر نیست. در همین حال، تاکید روز افزون در مجلات حزب بر روی این فرضیه است که نیروهای مسلح چین باید به عنوان خدمتگزاران حزب کمونیست دیده شوند، نه تنها خدمتگزاران ملت و به نظر می‌رسد که همین امر این نگرانی را به وجود می‌آورد که ارتش ممکن است در حال توسعه دیدگاه‌های خود از امور داخلی چین است و علاوه بر این به دنبال آن است تا مسئولیت بیشتری را در امنیت ملی به عهده بگیرد.

 

مشاور امنیت ملی دولت جیمی کارتر، رئیس‌جمهوری اسبق آمریکا در ادامه به این پرسش پاسخ داد که آیا ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه ادامه کاهش قیمت نفت و تحریم‌های غرب را تحمل خواهد کرد؟ و آیا چالش‌های جدیدی پیش روی روسیه وجود دارد یا خیر.

 

برژینسکی گفت: قطعا خطراتی وجود دارد و ممکن است پوتین بخواهد که یک بحران بین‌المللی جدی ایجاد کند و شاید یک شکل جدید از درگیری مستقیم شرق و غرب به وجود آید. اما باید این مساله را در نظر داشت که خود پوتین فردی تا حدی نامتعادل است که پیشتر نوعی چریک ضد غرب بوده و همواره این احتمال وجود دارد که وارد جنگی تمام عیار شود. نتیجه آن ذاتا غیر قابل پیش بینی است، اما احتمالا در هر صورت برای کارآمدی روسیه بسیار مخرب خواهد بود. چنانچه اقتصاد روسیه همچنان رو به سقوط حرکت کند و چنانچه غرب بتواند پوتین را از استفاده بیشتر از نیرو بازدارد، هنوز هم ممکن است که برخی از راه‌حل‌های قابل تصور ساختگی باشد. اما این مساله به این بستگی دارد که غرب تا چه اندازه در حمایت از تلاش‌های اوکراین برای باثبات کردن خودش قاطع عمل کند.

در پی خروج نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان، بیشتر جهان گمان می‌کنند که آمریکا عقب‌نشینی کرده است؛ درست همانند کاری که پس از دوران جنگ ویتنام انجام داد. آیا آمریکا شکل جدیدی از انزوا را در پیش گرفته است؟ و آیا این عقب‌گرد آمریکا همانند پس از دوران ویتنام کوتاه مدت خواهد بود؟

 

برژینسکی گفت: گمان نمی‌کنم که آمریکا در دوران عقب‌گرد باشد. واقعیت این است که توزیع مجدد قدرت جهانی شرایطی را به وجود آورده که در آن آمریکا دیگر تنها هژمون نیست. ایالات متحده باید به این واقعیت اذعان کند که جهان در حال حاضر بسیار پیچیده تر شده است. گسترش درگیری در سراسر خاورمیانه در حال حاضر بیشتر ریشه در افزایش فرقه گرایی مذهبی دارد تا مداخله‌جویی آمریکا. در چنین شرایط ناآرامی، توجه بیشتر باید بر روی منافع ملی ترکیه، ایران، عربستان، مصر و اسرائیل قرار بگیرد. در همین راستا، نباید اجازه داد که منافع هر یک از آنها تبدیل به منافع ایالات متحده شود.

 

این سیاستمدار باسابقه آمریکایی درباره تحولات سال 2015 اظهار کرد: شاید در روسیه شاهد ظهور تدریجی قاطعیت سیاسی با رویکرد لیبرال طبقه متوسط باشیم. طبقه متوسط روسیه در دوران دیمیتری مدودف وارد این مرحله شدند که نقش مهم‌تری را در شکل‌دهی سیاست داخلی و خارجی روسیه ایفا کنند. با بازگشت مجدد پوتین به قدرت و ماجراجویی‌های اخیر وی، این رویکرد عمدا کنار گذاشته شد و ملی‌گرایی شوونیسمی به شدت تحریک شد. با این حال، تکان دادن بنر شوونیسم ممکن است بهترین راه حل برای مواجهه با مشکلات بین‌المللی نباشد خصوصا زمانی که غرب هوشیار و متحد است. طبقه متوسط روسیه، به صورت کاملا طبیعی، آرزو دارد که در جامعه‌ای مثل غرب اروپا زندگی کند. روسیه‌ای که به تدریج به سمت غرب جذب می‌شود، همچنین روسیه‌ای خواهد بود که اخلال در سیستم بین‌المللی را متوقف می‌کند.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.