رضا عطاران از جمله اعضای تیم اصلی «ساعت خوش» بود که هرچه زمان بیشتری از حضورش در تلویزیون گذشت، بیشتر از قبل توانست تواناییهای هنری خود را نشان داده و خیلی زود توانست نویسندگی و کارگردانی سریالهایی را انجام دهد که خود نقش اصلی یا مکمل آنها را ایفا میکرد.
عطاران از اوایل دهه هفتاد تا اواخر دهه هشتاد که در تلویزیون حضور داشت کم و بیش در 20 مجموعه تلویزیونی حضور داشت که در این میان سهم آثاری که کارگردانیاش را خودش انجام داده بود برابر با پنج تا هشت سریال بود. پنج سریال توسط خودش کارگردانی شد و در سه سریال نیز به عنوان کارگردان هنری حضور داشت.
«کوچه اقاقیا»، «خانه به دوش»، «متهم گریخت»، «ترش و شیرین» و «بزنگاه» از جمله مجموعههای تلویزیونی عطاران بود. جالب اینجاست که گستره مخاطبان این سریالها نیز بتدریج افزایش یافت و در آخرین سریال به بیشترین دامنه مخاطبان رسید.
عطاران هنگام تولید سریالهایش سعی میکرد وقت زیادی را بر روی فیلمنامههایش بگذارد و البته با داشتن ماده خام داستانی لازم کارهایش را کلید بزند. البته که او هنگام فیلمبرداری فضایی را هم برای بداهه قرار میداد، اما از آنجا که این بداههها در دل یک روایت داستانی کامل و پیش بینی شده قرار میگرفتند، موجب میشدند این حس به مخاطب دست ندهد که وقتش با بداهه پردازیهای غلط بازیگران تلف شده است!
این نقطه افتراق عطاران با کارگردانانی بود که بعد از وی وارد تلویزیون شدند و سعی کردند بظاهر منطبق بر متد وی پیش روند، اما بدبختانه نداشتن فیلمنامه کامل و پیش بردن فرایند فیلمبرداری متکی بر دیالوگهای بداهه به پاشنه آشیل آنها بدل شده و مخاطبان را روزبه روز از آنها دور کرد.
عطاران همزمان با ساخت سریالهایش نه تنها یک سری چهره جدید بازیگری مانند احمد پورمخبر یا حلیمه سعیدی را وارد کار طنز کرد، بلکه در کنارش از برخی بازیگرانی که سالها بود در قامت کاراکترهایی تکراری دست و پنجه نرم میکردند، بازیهایی متفاوت گرفت. یکی از این بازیگران محمود بهرامی بود که چند سال پیش از درگذشتش با «متهم گریخت» بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت.
عطاران هنگام حضورش در تلویزیون بیش از همه با تیم تهیه کنندگی ایرج محمدی-مهران مهام کار کرد. شخصیت رفیق باز عطاران و نیاز به داشتن آرامش در تولید و از آن طرف اعتماد متقابلی که این دو نفر برای عطاران قایل بودند و اجازه میدادند ساختارشکنیهایش را داشته باشد، موجب شد وی تا آخرین سریالش در تلویزیون یعنی «بزنگاه» با وجود پیشنهادهای مالی بهتر هیچ گاه قید این دو تهیه کننده را نزده و با آنها فعالیتش را ادامه داد.
حین پخش و روی آنتن رفتن «بزنگاه» در رمضان 87 بروز برخی سوء تفاهمها درباره یک سری دیالوگهای سریال که بیشتر پیامد شانتاژ رقیبانی بود که با حضور عطاران نتوانسته بودند سهمی از سبد تولیدات رسانه ملی را به خود اختصاص دهند، موجب شد عطاران سیبل انتقادهای رسانههایی قرار گیرد که در سالهای بعدتر او را به عنوان نمونهای از چهره های مستعد تلویزیون معرفی کردند!
این انتقادها در نهایت سبب دوری عطاران از تلویزیون و متمرکز شدنش بر سینما شد.
مهران مهام تهیه کننده ای که در همه سالهای حضور عطاران در تلویزیون در کنار وی بود، اما بتازگی صحبت از بازگشت عطاران کرده است.
بازگشتی که گویا مقدماتش فراهم شده و سال آینده کلید خواهد خورد.
با مهران مهام درباره سالهای دوری عطاران از تلویزیون و فرایند بازگشت دوباره او گپ زدهایم.
در سال 1387 و در حالی که عطاران به یکی از چهره های سرشناس تولید سریالهای مناسبتی برای تلویزیون بدل شده بود، اما ناگاه انتقادها به «بزنگاه» موجب شد وی رسانه ملی را رها کرده و به سینما برود. شما به عنوان تهیه کنندهای که در آن سالها در کنار عطاران بودید چرا نتوانستید جلوی از دست رفتن این سرمایه را بگیرید؟
اول اینکه بگویم این سرمایه هیچ وقت از دست نرفته است. رضا عطاران بخش عمده موفقیت هنری خود را مدیون تلویزیون است و البته که همواره به این رسانه به چشم خانه اول و آخر نگاه میکند، اما درباره دلایل خروج از تلویزیون باید بگویم حواشی «بزنگاه» نبود که سبب خروج وی از تلویزیون شد. «بزنگاه» اگر حواشی داشت و اگر این حواشی آزاردهنده بود پس از پخش اولیه در سال 87 طی این سالها بیشتر از 10 بار از شبکه های مختلف سراسری و استانی روی آنتن نمیرفت. پس به شما راحت بگویم اینکه گفتند حواشی «بزنگاه» به فرار عطاران از تلویزیون منجر شده، صددرصد نادرست است. مانند این است که وقتی کسی فوت میکند شایعات شکل میگیرد که چرا فوت کرده و چطوری فوت کرده و برخی رسانهها هم در این میان با گمانه زنی بازار شایعه را داغ میکنند. همه میخواهند بدانند چرا طرف فوت کرده، اما هیچ کس نمیگوید همان کسی که جان داده، جان را گرفته است.
فرضیه جالبی است و این طور میتوان از آن نتیجه گرفت که عطاران هم خودش خواست که از تلویزیون برود. اگر این گونه بود چرا پس از «متهم گریخت» که حواشی کمتری داشت این خروج از تلویزیون صورت نگرفت؟
آدمها در دوره های مختلف زندگیشان متفاوت جلوه میکنند، ضمن اینکه در آن زمان هم عطاران به عنوان بازیگر در سینما حضور داشت و دست بر قضا در آثار پرمخاطبی هم بازی میکرد، اما پس از «بزنگاه» دوست داشت سراغ سینما برود و عرصه های مختلف این حیطه را به طور کامل تجربه کند. میخواست وقت بیشتری روی سینما بگذارد تا تجربیاتش را کامل کند. رضا زمانی به سینما رفت که پرداخت کاراکتری که از رضا در سینما میشد ارایه داد، به مراتب متنوعتر از تلویزیون بود و طبیعی بود نمیشد جلوی تجربه گرایی وی را گرفت.
من خودم در آن زمان و در همه این سالها همواره به عنوان رفیق کنار رضا بوده ام و هیچ گاه از وی نخواستم به تلویزیون برگردد، چون اعتقاد داشتم نباید جلوی علایق سینمایی وی ایستاد. او باید هم بازیگری در سینما را به قدر کفایت تجربه میکرد و هم اینکه کارگردانی در عرصهای دیگر را تجربه مینمود، پس به عنوان تهیه کننده تلویزیون فقط سعی کردم مشوق وی باشم تا اینکه جلوی حرکتش را بگیریم.
با وجود توجیه منطقی شما، همچنان بسیاری از مخاطبان تلویزیون خروج چهرههایی چون رضا عطاران، مهران مدیری و پیمان قاسم خانی از تلویزیون را یکی از دلایل افت کیفی محصولات این رسانه در اواخر دهه هشتاد و اویل دهه نود میدانند. انگار بدون اینکه جانشینی برای آنها تربیت شده باشد ناگاه آنها را کنار گذاشتند.
این یک واقعیت است که تلویزیونیها همواره دوست داشته اند سینما را تجربه کنند و باید هم این کار را انجام دهند بخصوص که نگاه اهالی سینما به تلویزیون همواره نگاهی از بالا بوده و پر از تفرعن و همین موجب شده هنرمندان تلویزیون برای اینکه بگویند ما هم میتوانیم کار سینمایی خوب انجام دهیم به دنبال این باشند بازی یا کارگردانی در سینما را تجربه کنند. جالب است عطاران که کاملا محصول تلویزیون بود، کمتر از یک دهه بعد از خروج از تلویزیون چنان جایگاهی یافته که تمام کارگردانانی که میخواهند فیلمشان با ریسکی کمتر در بازگشت سرمایه تولید شود، به سراغ وی میروند و پیشنهاد بازی میدهند.
حالا که تصمیم گرفته اید دوباره او را به تلویزیون بیاورید و سریال بسازید، آیا به این فکر کرده اید که بازگشت چهره ای چون مهران مدیری هم نتوانست حتی نیمی از موفقیت پیشین او را تکرار کند؟
بهتر است آدمها را با هم مقایسه نکنیم. رضا در سینما بازیگری است که به تنهایی اسباب موفقیت فیلمها را فراهم میکند، یعنی امتحان خود را کاملا پس داده است، از آن طرف به لحاظ توانایی هم در این سالها رشد کرده و مدام یک فضا را تکرار نکرده است. از لحاظ جامعه شناسی هم، رضا بسیار رشد کرده و توانایی اش بالاتر رفته و برای همین آدمهای اجتماع امروز را بهتر میشناسد. تمام سریالهای او خوب بود و بیشک سریال جدید او هم بهتر از کارهای پیشین خواهد بود.
درباره اوضاع مالی تلویزیون چطور میتوانید عطاران را توجیه کنید. او سالهاست با سرمایه گذارانی در سینما کار کرده که اغلب با کمترین تأخیری رضایت خاطر مالی او را فراهم میکنند. حالا اگر بخواهید با این گرفت و گیرهای اقتصادی تلویزیون او را به کار برگردانید آیا تصور نمیکنید ممکن است به مشکل بربخورید؟
فارغ از مشکلات اقتصادی تلویزیون باید به این نکته اشاره کنیم که توقعات بچه های قدیمی هم در سالهای اخیر بالا رفته است. رضا عطاران و مهران مدیری و مانند آنها همه مثل بچه های رسانه ملی هستند، یعنی رسانه ملی پدرشان است که آنها را بزرگ کرده و بالا آورده و حالا که آنها به جوانانی برومند بدل شده اند هم باید حرمت پدر را نگه دارند و نباید چون مشکلات اقتصادی تلویزیون زیاد است برای آن شرط بگذارند و همکاری را منوط کنند به حل مشکلات مالی. اگر امروز سینمای کمدی مان با حضور عطاران میتواند بفروشد 90 درصد قضیه به حمایتهای رسانه ملی بازمی گردد که موجب شد وی بتواند رشد کند و ایده هایش را اتود بزند، پس اکنون زمان پشت کردن به تلویزیون نیست. رضا عطاران باید برگردد و هوای تلویزیون را داشته باشد.
اما به هر حال حد استانداردی از دریافت دستمزد هم اصلی ترین حق امثال عطاران است تا بتوانند با فراغ بال کارشان را انجام دهند.
چه عطاران و چه امثال مهران مدیری باید حواس شان باشد که در بازگشت دوباره به تلویزیون انتظار این را نداشته باشند که موقعیت مالی پر و پیمان شبکه خانگی یا سینما برایشان در تلویزیون هم فراهم باشد. تلویزیون نمیتواند به هر سرمایه گذاری که از راه رسید بفرما بزند که وارد تلویزیون شده و کار کند، اما در شبکه خانگی کسی پیدا میشود که برای یک عکس یادگاری کلی هزینه میکند تا برای یک چهره فیلم یا سریال بسازد.
پس جز بحث ادای دین به رسانه ای که شرایط رشد اینها را فراهم کرده، دلیل دیگری نمیتوان برای بازگشت آنها با دستمزدهای پایین تر از پیش متصور شد.
اصلی ترین دلیل همان بحث ادای دین است و بعدش هم اینکه این رسانه، رسانه ملی است و هیچ رسانه ای به اندازه آن مخاطب ندارد. همین حالا که سریالهای شبکههای ماهوارهای «جم» و برنامه های «فارسی وان» و «من و تو» این همه سروصدا کرده اند هم کافیست سریالی خوب در تلویزیون روی آنتن رود تا مخاطبان اول به سراغ سریالهای رسانه ملی بیایند. هرگاه تلویزیون سریالهای خوب را روی آنتن فرستاده مخاطبان «جم» و دیگر شبکهها به یک سوم رسیده است!
شما به عنوان تهیه کنندهای که در تلویزیون با عطاران تجربیات موفقی داشتید هیچ گاه به فکر این نیفتادید که در عرصههای دیگر مانند سینما یا شبکه خانگی هم با وی همکاری کنید؟
مرضیه برومند سال گذشته «شهر موشها2» را روی پرده فرستاد که رکوردهای فروش را هم جابهجا کرد، اما آیا این فیلم در بهترین حالت بیشتر از یک میلیون مخاطب داشت؟ بدون تردید خیر. من نوروز امسال «دردسرهای عظیم2» را به عنوان تهیه کننده روی آنتن داشتم که طبق آمار رسمی بیشتر از 30 میلیون مخاطب داشت. آیا شبکه خانگی حتی در مخیله اش هم چنین مخاطبی میگنجد؟ بیشک نه! رسانه ملی اکنون به لحاظ مخاطب بیرقیبترین رسانه ماست و من هم ترجیح میدهم سعی کنم کارهای باکیفیتی در این رسانه تولید کنم.
ولی این را هم باید درنظر گرفت که در شبکه خانگی هم میتوان کار خوب و باکیفیت تولید کرد.
همین طور است، اما در شبکه خانگی ما در سالهای اخیر آدمهایی به چرخه سرمایهگذاری و تولید پیوسته اند که از جنس ما نیستند. آنها بیشتر بیزنسمنهایی هستند که برای تجربه و بدون درک فرهنگی وارد حیطه شده اند. شما فکر میکنید چرا در تمام دنیا برای کار فرهنگی یارانه میدهند؟ برای اینکه تولید آثار به مجالی برای سوداگری بدل نشود و شاخصه های فرهنگی در تولیدات رعایت شود. شما فکر میکنید من نمیتوانم در شبکه خانگی کار کنم. همین چند روز پیش یک تاجر بانفوذ به لحاظ اقتصادی پیشنهاد همکاری به من داد، اما من راحت به او گفتم تو از جنس ما نیستی و بهتر است به همان تجارتت برسی.
ولی در نهایت باز هم این چهره های اقتصادی وارد چرخه سرمایه گذاری میشوند و با آدمهایی کم تجربه تر کار میکنند. آیا گمان نمیکنید این سرمایه بهتر است از کانال آدمهایی چون شما یا عطاران و بااستعدادها وارد حیطه فرهنگ شود؟
طلافروش و آهن فروش وقتی به شما پیشنهاد سرمایه گذاری برای تولید فیلمی با بازی عطاران میدهند هدفشان کار فرهنگی نیست. آنها میخواهند برای عکس یادگاری گرفتن با فلان هنرپیشه پول خرج کنند و وقتی ابتدای کار وارد میشوند صدایشان درنمی آید، اما کم کم چون پول داده اند و تصور میکنند به واسطه پول دادن شما را خریده اند(!) ادا و اطوارهایشان آغاز میشود. شما فکر میکنید چرا کمال تبریزی در «ابله» با محمد مسعود به مشکل خورد؟ یا در همین سریال «شهرزاد» چرا اسماعیل عفیفه که کار را با حسن فتحی آغاز کرده بود ناگاه از سریال بیرون رفت؟ دنیای تهیه کننده ای مانند عفیفه و کارگردانی مانند تبریزی با دنیای مولتی میلیاردرها متفاوت است و این تفاوتها در کار خیلی سریع خود را نشان میدهد.
البته در همین وضعیت هم سریالهایی را داشتیم مانند «شاهگوش» یا «دندون طلا» که خروجی بدی هم نداشتند.
درست است، اما اگر تحقیق کنید میبینید در این سریالها کارگردانی مانند داوود میرباقری در بطن کار وجود داشت که سعی کرد سرمایه گذاری را به خود جلب کند که همجنس تر با نگاه خودش باشد و در نتیجه محصولات بهتری هم تولید شد. اما این فقط یک مثال است و من درباره کلیت کار صحبت کردم. شما سری به شبکه خانگی بزنید و آثاری که فقط برای این عرصه تولید شده اند بخصوص تله فیلمها را نگاه کنید. واقعا خروجی آنها چیست؟ حتی در جشنواره ای چون جشنواره فیلم یاس که مخصوص آثار ویدیویی است هم نمیتوان چنین آثاری را اکران کرد. براستی خوراک فرهنگی این دی.وی.دیها چه بود؟ از طریق شبکه خانگی چند کارگردان خوب کشف شدند و به سینما معرفی شدند؟ من نمیگویم کل شبکه خانگی بد است و نباید با آن کار کنیم، اما این را میگویم شمایی که میگویی چرا تهیه کنندهای که «بزنگاه» و «متهم گریخت» را برای رسانه ملی تولید کرده چرا نمیرود با عطاران برای شبکه خانگی کار کند، چرا از همانها که در این شبکه هستند نمیپرسید چرا به دنبال ارتقای سطح کاری خود نیستند؟
شاید یک دلیل این کیفیت پایین نبود ممیزی سختگیرانه ارشاد بر آثار ویدیویی باشد که همه آن را فضایی برای تجربه کردن میدانند.
دوستان وزارت ارشاد بیشتر از هر چیز به فکر تولید هستند یعنی آنها در پایان سال بیشتر بر آمار تولیدات و ارقام فروش تکیه میکنند تا اینکه بگویند مثلا امسال پنج کارگردان جوان را شناسایی کردهایم که سال بعد میتوانند پنج محصول خوب بیافرینند.
شما در جایی از گفت و گوی خود به تاجری اشاره کردید که علاقه داشته با شما تولید کاری را با حضور عطاران انجام دهد، اما شما به او گفتید سراغ این کار نیاید. آیا فکر نکردید اگر وی از طریق شما و عطاران وارد کار نشود سوداگرانی بی ربط به هنر سراغ وی رفته و سرمایه اش را تلف میکنند؟
من رک و راست همینها که شما پیش بینی میکنید را به او گفتم که اگر میخواهی با عطاران عکس یادگاری بگیری من شرایطش را فراهم میکنم، اما اینکه بخواهی پولت را بیاوری در فیلدی که تجربه اش را نداری این کار را نکن، چون نه تنها سرمایه ات را به تاراج میبرند و هیچ کاری نمیتوانی بکنی که ممکن است آبرویت هم در این کار هزینه کنی. رک و راست گفتم دنبال چه هستی و او هم تأیید کرد که هدفش کار فرهنگی نیست و فقط تجربه کردن است!
...همین تجربه کردنهاست که روزبه روز مخاطب را از شبکه خانگی دورتر میکند.
من سالها در تلویزیون کار کرده ام و با کارگردانان گوناگون از مرضیه برومند تا رضا عطاران تجربه همکاری دارم، اما حتی یک بار نشده که بی تعامل با کارگردان، بازیگر انتخاب کنم، اما در سریالهایی که با سرمایه های غیرفرهنگی تولید میشود بارها شنیده ام که سرمایه گذار تأکید کرده فلان بازیگر زن یا مرد باید در کار باشد تا من پول بدهم! همین است که نتیجه میشود انبوه محصولاتی که حتی در دفعه اول تماشا هم مخاطب را زده میکنند. سرمایه گذاری که برای عکس یادگاری گرفتن با فلان بازیگر زن یا مرد بخواهد وارد فیلد تولید سریال یا فیلم شود، فقط به هنر آسیب میزند.
یکی از نگرانیهایی که درباره حضور دوباره رضا عطاران و مانند او در تلویزیون وجود دارد سقف پرداختیهای رسانه ملی است. شما گفتید از یک طرف پرمخاطب بودن و از طرف دیگر حکم پدری داشتن رسانه ملی باید موجب شود این چهرهها از دستمزدهای بیشتر چشم بپوشند و وارد کار شوند. آیا گمان نمیکنید با این شرایط بازگشت آنها به تلویزیون برای تهیه کنندگان خیلی سخت باشد؟
رضا عطاران را میبرند برای فلان فیلم سینمایی یا فلان سریال شبکه ویدیویی و فلان سرمایه گذار میآید و برای یک ماه کار، حقوقی فراتر از حد تصور هم به وی میدهد، ولی همین چهره وقتی میخواهد بیاید تلویزیون با چارچوبهای پرداختی رسانه ملی روبه رو میشود و نتیجه اینکه ممکن است در ابتدا یک اصطکاک شکل گیرد برای بازگشت، اما به هر حال من تلاش خودم را میکنم که عطاران را به رسانه ملی بازگردانم. طبیعی است بازیگری پولساز برای یک کار یک ماهه در سینما 100 میلیون دستمزد بگیرد، اما در رسانه ملی برای شش ماه کار شاید به زحمت بتوان 200 میلیون داد که به زحمت میشود ماهی 34 میلیون! سخت است بازگرداندن این چهرهها به تلویزیون، اما من این کار را میکنم و رضا را بازمیگردانم.
برای بازگرداندن رضا عطاران مدیران کنونی رسانه ملی مشکلی ندارند؟
بزودی نشست سه جانبه ای را با حضور عطاران و معاون سیما و مدیران برگزار خواهیم کرد و در آن درباره بازگشت مفصل گپ خواهیم زد. هدف اصلی مان این است که به امید خدا برای نیمه ابتدایی سال بعد حتما با رضا یک سریال خوب برای تلویزیون تولید کنیم که البته در این بین پیدا کردن داستان و سوژه خوب هم نقش دارد.
چرا در این سالهایی که عطاران از تلویزیون دور بود نخواستید او را به رسانه ملی برگردانید و اکنون به فکر افتادهاید؟
در همه این سالها به عطاران گفتم تلویزیون خانه اولت است و در نهایت باید به آن برگردی. در همه این سالها هم با عطاران در ارتباط بودم. رضا بچه بسیار بامرام، بااخلاق و حرف گوش کنی است و بارها شده که خودم به وی گفتهام اکنون وقت بازگشتت به تلویزیون نیست. سعی کردم کاری کنم که رضا تمامی آن تجربیاتی که نیاز دارد در سینما به دست آورد. زمانی بود که رضا همزمان در چند کار سینمایی بازی میکرد و ماهی از سال نبود که جلوی دوربین نباشد و البته که این پرکاری خوشبختانه کارنامه خوبی را هم برای وی رقم زد، اما اکنون چند ماهی است حس میکنم دیگر تنوع نقش سینمایی برایش وجود ندارد و برای همین با او صحبت کرده ام که به تلویزیون برگردد و یک سریال درست و حسابی بسازد.
تصور میکنید در دوری عطاران و چهرههایی توانمند مانند او بیشتر تلویزیون ضرر میکند یا این چهرهها؟
اگر بحث مالی را مطرح میکنید که خوب عطاران از نظر مالی ضرر نکرده، اما بحث معنوی قضیه فرق میکند؛ به هر حال زمانی عطاران سریالی مانند «بزنگاه» را داشت که در یک شب 20 میلیون نفر آن را تماشا میکردند، اما مگر پرفروشترین کار سینمایی چقدر مخاطب دارد. از نظر مخاطب بیشک دایره مخاطبان در سینما محدودتر است، پس ضرر اصلی را مخاطبان تلویزیون میکنند.
ببینید ما زمانی علی حاتمی را در تلویزیون داشتیم که یک دهه وقت گذاشت تا سریال «هزاردستان» را برای تلویزیون بسازد و در این مسیر آن قدر چوب لای چرخش گذاشتند که ذره ذره پیر شد و در نهایت در زمانی که باید تازه بار دهد، فوت کرد! نگذاریم سرنوشت علی حاتمی برای عطاران تکرار شود.
همه هنرمندان واقعی انسانهایی تودار و مبادی آداب هستند؛ شک نکنید اگر حاتمی زنده میماند باز هم برای ساخت هر سریال یا فیلمش باید کلی سختی میکشید اما همین که مُرد، ناگهان عزیز شد و پشت سر هم برایش بزرگداشت گرفتند و مرتب گفتند افسوس که حاتمی را از دست دادیم. آیا به نظر شما نمیشد به جای مرثیه سرایی موقعی که آن بنده خدا زنده بود کمی بیشتر هوایش را داشت و کمتر آزارش داد؟
بازگشت مهران مدیری به تلویزیون و تولید «اتاق عمل» که بعد «در حاشیه» نام گرفت از یک طرف با انتقادهای فراوان برخی پزشکان روبهرو شد و البته حواشی برآمده از آن و از آن سو کیفیت محصول نهایی از روزهای موفقیت مدیری با سریالهایی چون «مرد هزارچهره» و «شبهای برره» فرسنگها فاصله داشت. آیا واهمه این را ندارید که بازگشت عطاران به تلویزیون هم همین قدر مشکل داشته باشد؟
من سالها در تلویزیون فعالیت داشته ام و البته یک همکاری طولانی و خوب با عطاران را هم تجربه کردهام. تجربهام به من یاد داده که هیچ گاه روی شاخه پوسیده ننشینم. رضا آدم بااستعدادی است و من استعدادش را منحصر به فرد میدانم. او هنرمندی است خوش ذات که همین ذات خوب در آثارش هم مشهود است. خداوند هدیه ای به رضا داده و آن هم تولید محصولات سرگرم کننده برای مخاطبان است. رضا چون این ودیعه الهی را درست و اصولی استفاده میکند و هیچ گاه به فکر سوء استفاده از مخاطبان نیست، برای همین خروجی کارهایش هم همواره حد بالایی از کیفیت را داشته است. برای بازگشت رضا عطاران و ساخت یک سریال کمدی شیرین هم پیش از هر چیز باید بر روی داستانی به توافق برسیم که بتواند مخاطب را حداقل در 30 قسمت پشتوانه خود نگه دارد. دنبال یک شروع خوب و یک میانه متوسط و پایان ضعیف نیستیم. ما تک تک قسمتهای یک سریال را به چشم اولین و آخرین قسمت میبینیم و میدانیم که نباید بیگدار به آب بزنیم. عطاران زمانی که «متهم گریخت» و «خانه بدوش» را با ما کار میکرد روزی نبود که ایده ای تازه را به فیلمنامه اضافه نکند و البته همین خلاقیتش هم سریال را سرپا نگه داشت. برای همین کمترین واهمه ای از بازگشت عطاران ندارم که از قضا گمان میکنم رضا عطاران به اندازه کافی گشت و گذارش را در سینما انجام داده و حالا باید از یک طرف اندوخته های سینمایی خود را به تلویزیون بیاورد و از آن طرف در تولید سریالش به تجربه درازمدتش در تلویزیون توجه کند.
به عنوان آخرین پرسش درباره زمان قطعی تولید سریال عطاران توضیح دهید.
زمان قطعی که نمیشود ارایه کرد. مهم این است که تصمیم مان قطعی است. ما امسال نشستهای لازم را میان مدیران سیما و عطاران برگزار خواهیم کرد و شرایطی را فراهم میکنیم که مدیران و عطاران به یک تشریک مساعی برسند تا هنگام ورود به تولید دیگر گرفت و گیرهای ناشی از عدم درک متقابل را نداشته باشیم. امسال اگر نشست را برگزار کنیم خواهیم توانست در نیمه ابتدایی سال آینده تولید سریال را انجام دهیم. البته که در این مسیر سعی میکنیم مانند همیشه از استعدادهای جدید استفاده کنیم و هم اینکه تجربیات پیشین را ملاک حرکت قرار دهیم.
نظر شما