چند شب پیش از رسانه ملی گزارشی مربوط به قاچاق کالاهای مشهور به «ته لنجی» در سواحل جنوبی کشورمان پخش شد. آنقدر همه چیز عادی و آشکار بود که دیگر نمیشد بر آن نام «قاچاق» نهاد. خبرنگار رسانه ملی که با یک فیلمبردار برای چند ساعت به محل رفته بود، براحتی انبوهی از صحنههای تخلیه کالاهای قاچاق، جابه جایی و انبار کردن آنها را تصویربرداری کرده بود. هر بینندهای میتوانست بفهمد به هر دلیلی، هیچ ارادهای برای برخورد با این سیل ورود کالاهای قاچاق به کشور در آن نواحی وجود ندارد.
پیشتر گزارشهای مشابهی از قاچاق انبوه و تأسف بار سوخت نیز به همین شیوه در همین مناطق و دیگر مناطق مرزی کشور از رسانه ملی پخش شده و البته اهل فن خوب میدانند باتمام این احوال وقتی حرف از قاچاق دهها میلیاردی کالاهای گوناگون به میان میآید و نمونه عجیب و خجالت آور آن برای مثال؛ قاچاق سیگار، دیگر دنبال سرنخ آن نباید در مراودات ته لنجی بود.
این را از آن جهت عرض میکنم که در همان گزارش بیشتر مردم آن مناطق درد دل میکردند که بیکاری بیداد میکند و بسیاری در آنجا از همین محل نان میخورند و چنین به نظر میرسید که با همین استدلالها، از گرفت و گیر جدی خبری نیست.
باری ابتدا این را بگویم که برای کنترل واقعی قاچاق کالا باید سراغ سرنخهای دیگری رفت. زیرا چنانکه گفتم و در گذشته در همین ستون مفصل شرح دادهام وقتی بیش از هشتاد درصد بسیاری از کالاهای مصرفی قاچاق وارد کشور میشود، و طی یک توزیع مویرگی از همان آبادیهای مرزی گرفته تا پایتخت و تمام شهرهای کوچک و بزرگ و دورترین روستاهای کشور هم به دست انبوه توزیع کنندگان میرسد و کسی هم در عمل مانع نمیشود، حرف از ورود هزاران ابرکشتی کانتینربر کالای گمرکی نداده در میان است، نه ته لنجیهایی که در آن گزارش دیدیم. حرف از یک رفتار سازمان یافته است که دارد ریشه کار و صنعت و تولید این سرزمین را خاکستر میکند و فقط خدا میداند چرا فکری برای علاج ریشهای این جنگ خانمانسوز پنهان نمیشود؛ این شبیخون که دارد همه چیز را نابود میکند.
اما بگذارید برگردیم به همان ته لنجیها! خوب است حالا که همه میدانیم و میدانند از این راه مقدار زیادی کالای قاچاق میآید، امکان کنترل آن را هم اگر بخواهیم داریم، پس دست کم قوانین جدیدی تصویب کنید تا همین اتفاق با حساب و کتاب و با کنترل ملزومات وارداتی همراه شود. یک ساز و کاری بیندیشید تا بخشی از حقوق گمرکی هم در این میان استیفا شود. چون اگر چه عدهای در سواحل جنوب، درست یا غلط به علت ناتوانی دولت در ایجاد شغل به این مشاغل پناه بردهاند، اما سود آنها از راه پرداخت نکردن حقوق گمرکی تأمین میشود و حقوق گمرکی فقط حق اهالی آن مناطق نیست.
با قبول این چرخه در عمل ما پذیرفتهایم طی ورود این کالاها انبوهی از کارخانهها تعطیل و فوج فوج کارگران آنها از کار بیکار شوند تا درصدی از بیکاران در مناطق ساحلی، کار بخور و نمیری داشته باشند. بله آنها هم حق دارند و نان زن و بچهشان را در این وانفسای بیکاری از این راه که گویا تنها راه باقی مانده است میتوانند درآورند، اما این را هم بپذیریم که نان چندین برابر این آمار بر اثر این رویه و سوءاستفادههای گسترده و سازمان یافته به بهانه و در سایه آن، آجر میشود. پس دست کم همین را سازمان دهید تا در ادامه قاچاقچیان رانتخوار اصلی را بتوانید شناسایی کنید و دیگر آنها قادر نباشند در سایه ته لنجیها، کشتیهای چند صد هزار تنی را مخفی کنند!
۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۴
کد خبر: 385275
محمد حسین جعفریان
نظر شما