اما حالا خانههایی کوچک و تاریک نصیبمان شدهاست. اتاقهایی کوچک و گاهی حتی بدون پنجره و بدون خورشید که در اتاقها جاری شود. دیگر نور را از یاد بردهایم. نمیدانیم سلیقههای مردم تغییر کرد یا اندیشههایشان. چگونه خانههای آبی و سبز و بوی خاک و مهربانی آب و ماهی فراموش شد؟ زندگی مدرن و امروزی، هر چقدر هم که خوب باشد و به فکر راحتی آدمها، باز هم نمیتواند جای زیباییهای قدیمی را بگیرد. حالا کسی نمیتواند انکار کند که دلش نمیخواهد در حیاطی بزرگ نفس بکشد، اما افسوس که همه به این چهاردیواریهای مثلاً مدرن عادت کردهاند و هر روز تلاش میکنند مدرنبودن آن را بیشتر کنند. برای آنکه ریشههای گرایش مردم به خانههای مدرن و فاصلهگرفتن آنها از بافت سنّتی را بدانیم، گفتوگویی انجام دادهایم با آقای دکتر محسن طبسی که از نظر میگذرانید.
چرا وقتی وارد خانههای قدیمی پدربزرگمان میشدیم، احساس خوب و آرامش داشتیم، اما در خانههای امروزی این حس دیده نمیشود؟
عوامل متعددی در به وجود آمدن آرامش در یک فضا دخیل هستند و فقط گم شدن هویت معماری مسبب این اتفاق نیست. زمان زیادی از وقتی که با خروج از دنیای سنتی وارد دنیای مدرن شدیم نمیگذرد. زمانی کوتاه که سبک زندگیمان را دچار تحول و دگرگونی کرد. مدت کوتاهی که اتفاقات سیاسی و اجتماعی در جامعه اتفاق افتاد، از انقلاب مشروطه تا به تخت نشستن رضا شاه و آمدن محمدرضا شاه و واریز پولهای نفت و بهبود وضع اقتصادی مردم، در کنار آنها و همزمان با آن ورود تکنولوژی، مواد و مصالح جدید به کشور، همه و همه اتفاقات مهمی را رقم زد، مثل گران شدن زمین. به علت این گرانی مردم، زمین کمتری برای ساخت خانه صرف میکردند. عواملی که همه دست به دست هم داد تا امروز خانههایی داشته باشیم که به هیچ وجه قابل مقایسه با قدیم نباشد.
اگر می توانستیم شرایطی را برقرار کنیم که خانههایی ویلایی مانند آن زمان بسازیم، بعد در آن زندگی کنیم و بفهمیم که آرامش نداریم آن وقت می توانستیم معمارها را مقصر بدانیم. در حالیکه چنین شرایطی نداریم و جامعه معماری بخش بزرگی از منتقدان به این موضوع هستند و نمیتوان آنها را مسبب این وضعیت دانست.
در ساختمانهای جدید، دیوارهای آشپزخانهها از بین رفته و اُپن مد شده است. یا در فضای کوچک 60 متری، وجود اتاق خواب از الزامات است. نظر شما در مورد این سبک معماری چیست؟
خانههای قدیم با مساحت زیادی که داشت، اتاق خواب نداشت چون خوابیدن اصالت نداشت. اصل بر زندگی و جلای روح در فضای گرم منزل بود. اما خانههای امروز با تعریف و سبک زندگیای که داریم بیشتر به یک خوابگاه شباهت دارد. اغلب زن و شوهرها مشغول کار کردن هستند و ساعتهایی که در خانه و کنار خانوادهشان هستند به مراتب کمتر از زمانی است که در محل کار و با همکارهایشان سپری میکنند. بنابراین خانه معنی خوابگاه و آسایشگاه پیدا کرده است نه محلی برای زندگی. اما مشکل معماری ما، آشپزخانه اپن یا اتاق خواب و... نیست. وقتی خانه تبدیل به آپارتمان شده و فضا به حداقل میرسد، اگر قرار باشد همه جا دیوار کشیده شود، فضاهای باقی مانده بیشتر به سلولهای انفرادی شباهت پیدا خواهند کرد. برداشتن دیوارها و به اصطلاح اُپن کردن آشپزخانهها سبب باز شدن فضا و دل باز شدن آن میشود. این مسئله به نظر من به فرهنگ و مذهب ارتباطی ندارد. وقتی کسی دوست داشته باشد که آشپزخانهاش دیوار داشته باشد، میتواند آن را با دیوار کشی و حتی با پرده بپوشاند. اما در فضاهای محدود و بسته آپارتمانهای امروزی دیوار نداشتن آشپزخانهها، راهی برای بزرگ دیده شدن خانه است.
آپارتمانهای مدرن امروزی آسایش و رفاه بیشتری را برای ما به ارمغان آوردهاند؟
این امکانات در بالابردن رفاه بی تاثیر نیست. اما به طور مثال زندگی در یک برج با آخرین امکانات الزاماً رفاه و آسایش نمیآورد. چون آرامش و رفاه کیفیت و تجهیزات مدرن و متراژ کمیت زندگی است و قابل مقایسه از لحاظ ماهیت با هم نیستند.
چطور میتوانیم در فضای محدود آپارتمانهای امروزی احساس خوب را بوجود بیاوریم؟
به نظر من اولین چیزی که در خانههای امروزی زیاد شده و تناسبی با فضای کوچک آپارتمان ها ندارد، مبلمان است. به طور مثال مساحت اتاق سهدری خانههای قدیمی اندازه یک قالی دوازده متری بود. یا اتاق پنجدری اندازه 24 متر و دو تا قالی دوازده متری بود. در آن اتاقها از مبل، میز ناهار خوری، کاناپه، میز تلویزیون خبری نبود. تمام مساحت اتاق را افراد خانواده های پرجمعیت آن زمان، پر میکردند. غیر از خانههای افراد پولدار که اندرونی و بیرونی داشت، افراد عادی حتی پشتی نمیگذاشتند. اما الان اتاق ها را با یکسری از چوب ها پر میکنیم که خود این چوب ها دلگیر کننده است از لحاظ رنگ و بافت چوب و هم فضای زندگی کردن و امکان فعالیت های خانگی را از ما میگیرد. با حذف این وسایل اضافی میتوانیم فضایی را به نگهداری گل و گیاه اختصاص دهیم. حذف و حتی کاهش مبلمان و البته حذف فرهنگ چشم و هم چشمی میتواند خانههای امروزی مان را با صفاتر کند.
تعریف حریم خصوصی در خانه های جدید و قدیم تفاوت پیدا کرده است؟
این از مواردی است که به ترکیب جمعیتی ما برمیگردد و معماری در آن سهیم نیست. در عصر حاضر، دیگر خانوادههای پُر جمعیت نداریم. اینکه خانهای بسازیم که اتاقهای متعددی برای آینده و ازدواج فرزندانمان داشته باشد تقریباً منتفی است. خانهها واحد اختصاصی و خصوصی است، چون دیگر مانند قدیم میهمان و میهماننوازی و میهمانداری معنا ندارد. علاوه بر کم جمعیت شدن خانوادهها، رفت و آمدهای آنها هم کم شده است. کل خانه حریم خصوصی شده است چون غریبهای وارد آن نمی شود. ترکیب جمعیتی خانوادهها تغییر کرده و در کاربری فضاها تغییر ایجاد شده است.
میتوانیم بگوییم خانههای قدیم برای سلامتی مفیدتر بود؟
قطعاً همینطور بوده،شک نکنید که خانههای قدیمی بخاطر استفاده بیشتر از فضای باز، نور و حیاط، محیطی سرشار از سلامتی برای خانواده بوده است. در این مورد، معماری در جایگاه منتقد است. یعنی علت همه اشکالات در معماری دیده میشود، اما جامعه معماری خود منتقد این وضعیت است. اما چون خروجی آن به شکل معماری است فکر میکنند معمارها کم کاری میکنند. معماری موضوع عمومی است که به اقتصاد، سیاست، جامعه و... ربط دارد.
نظر شما