اما از امکانات بهینه موجود در سواحل، نه، متاسفانه چیزی دستگیرتان نمی شود!؟ از سواحل خیسِ زیبایی که پُراز خاطره و خالی از تفریح اند و کمبود غذاخوری ها، چایخانه ها، مکان نگهداری کودکان و پذیرش امانات، دوش سرا، درمانگاه، پارک بازی به شدت در آن احساس می شود.
اگرچه تابستان و دریا و مسافر؛ سالهاست سه کلمه درهم تنیده شده اند اما افسوس که ما هنوز، اسب دوانی و ماشین سواری را تنها تفریحات ساحلی به حساب می آوریم و برعکس همه کشورهای دریادارِ دنیا، از گوهر شن و ماسه ای ساحل مان غافلیم و آن را بی اعتنا به حال خود رها کرده ایم.
دریا شاید سالهاست یک تنه جای همه نداشته ها را پُر کرده است اما آنچه بومی و گردشگر را به رضایت از خزرگردی می رساند، چیز دیگریست. صدای امواج و مرغان دریایی و قایق موتوری جای خودش؛ ساحل نباید بی رنگ و رونق باشد چراکه ساحل سوت و کور، ساحل بیماری ست و اسباب و اثاث میهمان نوازی به این ترتیب می لنگد.
خزر متعلق به همه مردم ایران است اما واقعیت در گوش مان می گوید: شمالی ها باید برای دلپذیری مسافرتِ همسایگان شان، بیشتر از اکنون ساحل پروری کنند و رویِ سرِ دریاداری شان دست همّت بکشند...
نظر شما