در كوچه در حال بازگشت به خانه بودم كه يكدفعه ديدم ماشيني جلوي خانه توقف كرد و پدرم از ماشين به بيرون پرتاب شد.
پس از ثبت اين خبر تحقيقات در زمينه اين آدم ربايي آغاز شد در حاليكه پيرمرد در بيمارستان بستري بود. اين پيرمرد پس از به هوش آمدن در برابر بازپرس شعبه هفتم دادسراي ناحيه تهران27 قرار گرفت و اينگونه تعريف كرد كه تازگي‌ها از شهرستان به خانه دخترم آمده بودم. پس از مدتي كه در پارك نزديك خانه پاتوقي براي هم نشيني با هم سالان خود پيدا كرده بودم متوجه شدم زني جوان به دنبال همدم مي‌گردد.
من نيز به سراغ او رفتم. اوايل خيلي رغبت به من نشان نمي داد تا اينكه بالاخره با من با خوشرويي رفتار كرد و گفت كه با هم به نمك آبرود برويم و چند روزي را خوش باشيم. از آنجايي كه مي‌گفت در آنجا ويلا دارد من نيز قبول كردم.
قرار شد بعد از اينكه به آنجا رسيديم او را صيغه كنم. فرداي همان روز با ماشين خود سراغ من آمد و مرا سوار كرد. به نمك آبرود رفتيم كه در ميانه راه توقف كرد و گفت مدتي را آنجا اتراق كنيم. من نيز استقبال كردم و آنجا در يك مركز ثبت ازدواج، مراسم صيغه مان را برگزار كرديم.
پس از آن در داخل ماشين يك چايي خوردم كه ديگر هيچ چيزي را نفهميدم و زمانيكه به هوش آمدم فهميدم در يكي از بيمارستان‌هاي تهران هستم در حاليكه اموال من به همراه گوشي گرانقيمتم از من دزديده شده بود و تنها انگشترهايم كه ارزش چنداني نداشتند در انگشتانم مانده بود.
پس از ثبت اين شكايت تحقيقات براي دستگيري عامل اين سرقت به جريان افتاد. با اينحال سارق هيچ ردي از خود در محل به جا نگذاشته بود و تنها يك شماره پلاك ماشين بود كه در يكي از دوربين‌ها ضبط شده بود و بزودي مشخص شد آن دستگاه خودرو نيز سرقتي است. به دستور بازپرس محمدمهدي مرشدلو همچنان تحقيقات براي دستگيري اين سارق ادامه دارد در حاليكه سارق توسط مأمورين اداره يازدهم آگاهي شناسايي شده است.