قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: شاید برای شما جالب باشد که بدانید هر یک از شهرهای ایران به دلایل خاصی از جمله موقعیت جغرافیایی، صفاتی در اهالی آن خطه، حادثه ای منحصر به فرد و... نام گذاری شده اند و در این میان شهر بم ماجرایی عجیب تر از سایر شهرهای ایران را داراست!

چرا به بَم، بَم می گویند؟

نخستین نامگذاری این شهر بستگی با داستان هفتواد یا هفت بخت یا هفتان بخت(کِرمی غول آسا) در کتاب کارنامه اردشیر بابکان و شاهنامه فردوسی دارد، که از بررسی آن ها، پی به وجود شهری با نام کجاران یا کوزران (گزاران یا کوجاران) برده می شود، که اکنون محله ای به همین نام در شمال باختری شهر بَم قرار دارد و ظاهراً نخستین خاستگاه یا هسته شهر بم بوده است.
داستان هفتواد بی گمان در منطقه کرمان روی داده است. شماری از پژوهشگران بر این باورند که در دژ بَم روی داده است و شماری دیگر این رویداد را به قلعه دختر کرمان نسبت داده اند، که هفتواد در آن جا زندگی می کرده است. فردوسی، می گوید:
ز شهر کجاران به دریای پارس             که گوید ز بالای پهنای پارس
و در کتاب کارنامه اردشیر پاپکان، آمده است:
«اندر سپاه هفتان بخت خداوند کرم بدیشان رسیده و بنه همگی از یاران اردشیر بستاند و در کلالان به دزکلال که کِرم آن جا جای داشت بود.»
 

نام این شهر که در شاهنامه، کجاران آمده و در کارنامه اردشیر پاپکان، کلالان آمده است، در اصل یکی هستند، زیرا در خط پهلوی این دو واژه همانند همدیگر نوشته می شود و با اندک دگرگونی ممکن است «کجاران»، «کلالان» شود.
هفتواد در آغاز پادشاهی اردشیر بابکان توانی ویژه می یابد و اردشیر دو بار با وی جنگ می کند، ولی شکست می خورد. پس از این شکست ها به وجودِ کرم پی می برد و با نیرنگ وارد دژ شده و سَمّی که همراه داشته در دهان کرم ریخته و کرم پس از خوردن آن به دو نیمه می شود. با صدای «بَم» که در فضا بلند می شود، همه ساکنان دژ به محل کرم شتافته، سپس کرم هلاک می شود و از آن زمان این شهر را «بَم» نامیدند.

حمدالله مستوفی، نویسنده کتاب نزهة القلوب (740 ﻫ.ق) درباره نام این شهر، می نویسد:
«بم از اقلیم سوم است... گویند که کِرم هفتواد در آن جا بترکید، بدان سبب آن را بم خواندند. قلعه حصین دارد و هوایش از جرِفت خوشتر است و به گرمی مایل است.»
دومین نظریه درباره نامگذاری این شهر، گفتاری است که در آثار تاریخی، از جمله مرآة البلدان، آمده و بزرگان بم نیز از گذشتگان خود نقل می کنند، چنین است:
بهمن، پادشاه کیانی به خونخواهی پدرش اسفندیار از استخر فارس به زابل در سیستان لشکر کشید و فرامرز، پسر رستم از حرکت سپاه بهمن آگاه گشت و او هم با لشکری به سوی بهمن شتافت. این دو لشکر در محل کنونی شهر بم به زدوخورد پرداختند. در این نبرد بهمن پیروز گشت و فرامرز را به دار آویخت. گویند از خاور محل نبرد، داری آماده کرده و در باختر آن، دار را استوار ساخته و فرامرز را در آن جا به دار آویختند. امروزه پس از سده ها، این دو محل در دو سوی شهر بم پابرجای اند. محلی را که دار از آن جا تهیه شده به نام دارستان و جایی را که فرامرز به دار آویخته شده، به دارزین سرشناس اند.
بهمن بن اسفندیار در محل زدوخورد، به بنای برج و بارو می پردازد و گروهی را در آن جا ساکن کرده و آن جا را «دژ بهمن» یا «ارگ بهمن» می نامد، که در اثر گذشت زمان به «بم» تبدیل شده، که کوچک شده بهمن است.

سومین نامگذاری شهر به جایگاه طبیعی و استراتژیک آن بستگی دارد، زیرا در دشت بزرگ و هموار این ناحیه، یک تپه سنگی وجود داشته، که بر فراز آن، دژ کنونی بم را بنا کرده اند. این تپه و دژِ بالای آن، به دلیل داشتن بلندی زیاد نسبت به پیرامون خود، به ویژه سوی خاور، حالت ویژه ای پیدا کرده که بدان ارگ بلند، می بایستی واژه مناسبی، که در خور استواری آن باشد، برای پسوند توصیفی آن به کار برند. واژه بم به معنای بلندی انتخاب شده و آن ارگ را «ارگ بم» نامیده اند.

گسترش شبکه ارتباطی پیرامون بم در روزگار ساسانیان سبب شکوفایی بازرگانی گشته و اهمیت اقتصادی و سیاسی آن، خیلی زود مورد توجه قرار گرفته و مردم در شمال خاوری قلعه به ساختن خانه، بازار،... پرداختند، به طوری که اکنون آثاری از دیوار پیشین شهر برجای است، که به حصار قلعه می پیوندد. پس از ساسانیان نیز بم ناحیه ای بسیار آباد و سرشناس و شهر شامل ناحیه بزرگی به دور قلعه بوده و بیشتر مردم در شهر ساکن شده بودند، از این رو نام ارگ را بر شهر نهادند و آن را «بم» خواندند.

شهر بم پیش از اسلام یکی از پنج شهر ایالت فارس بوده است. ابن حوقل در سده 4 ﻫ.ق، از بم به نام شهری که از جیرفت بزرگتر بوده، یاد کرده است. بم در مسیر جاده هایی که جنوب باختری ایران را با سیستان، افغانستان و مکران پیوند می دهد قرار دارد، به همین جهت از دوران ساسانیان، که این شهر وجود داشته، از اهمیت نظامی و بازرگانی زیادی برخوردار بوده است. در 1131 ﻫ.ق، این شهر به دست محمود افغان افتاد. در 1143 ﻫ.ق، نادرشاه افشار افغان ها را از این ناحیه متواری ساخت. در این شهر بود، که لطفعلی خان زند، شاهزاده دلیر و شجاع زند در 1210 ﻫ.ق توسط عمال آقامحمدخان قاجار دستگیر شد و آقامحمدخان به جنایت تاریخی خود، درآوردن چندین هزار چشم از اهالی این شهر، اقدام نمود.

منابع:
1- محلاتی، محمدمهدی. جغرافیای شهر بم، تهران: بی نا، 1367.
2- بیات، عزیزالله. کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، تهران: امیرکبیر، 1367.
* افشار سیستانی، ایرج. پژوهشی در نام شهرهای ایران، تهران: روزنه، 1378.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ياوري IR ۲۲:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
    5 1
    جالب بود. ممنون.
  • داداشي IR ۲۳:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
    8 0
    درود بر مردم تمام ايران علي الخصوص بم.
  • کاکايي IR ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
    5 0
    بم که تخريب شد، دل منم گرفت. درسته بازسازي شده، اما هيچي مثل روز اولش نميشه. ممنون از مطلب خوبتون.
  • sara IR ۱۲:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۲
    5 0
    لطفا درباره بوشه هم اطلاعاتي مثل اين کار که کردين انجام دهيد.
  • مهدي IR ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۳
    5 0
    زنده باد بم.
  • صومي IR ۲۳:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۴
    2 0
    خيلي عالي بود مطلبتون اميدوارم شهر عزيزم بم هميشه پابرجاباشه
  • عباس زاده IR ۱۷:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۸
    0 0
    بسیار جالب و کامل و قابل ارائه ورسایی بسیار خوب نسبت به توصیف این شهر زیبا