قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: آگاهی های تاریخی درباره زندگی امام جواد(علیه السلام) چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.

امام جواد (عليه السلام) در لسان روایات!

حضرت امام جواد(علیه السلام)  دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت رضا(علیه السلام) و مادر ارجمندش به نام سبیکه بود. حضرت رضا (علیه السلام) در مورد منزلت فرزندش امام جواد(علیه السلام)  و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من داراى پسرى شده‏ام که همچون موسى شکافنده دریاهاى علم است و مانند عیسى مادرى پاک دارد.

پیشواى نهم در سن 7 سالگى به امامت رسید و هفده سال رهبرى شیعیان را به عهده داشت. دوران امامت ‏آن حضرت با دو نفر از خلفاى ستم پیشه عباسى مأمون و معتصم مقارن بود.
حضرت جواد در داشتن تمام صفات زیباى اخلاقى و انسانى سرآمد خوبان روزگار بود. پارسایى، علم و دانش و بخشندگى‏اش موجب شده بود با القاب جواد، تقى، مرتضى و منتجب شناخته شود. اما در این میان لقب "ابن الرضا" به خاطر شکوه و جلال امام رضا (علیه السلام) در میان مردم شهرت بیشترى داشت .
امام جواد (علیه السلام) در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا(علیه السلام)  به امامت رسید. دوران هفده ساله امامت او با حکومت مأمون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا(علیه السلام) به دعوت مأمون از مدینه به توس رفت امام جواد (علیه السلام) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه ماند و در سال 202 هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت .
پس از شهادت امام رضا(علیه السلام)  مأمون به بغداد رفت. او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد (علیه السلام) آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مأمون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مأمون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل را به همسری امام جواد (علیه السلام) در آورد. مأمون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار ترتیب داد. در این مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مأمون دختر خود را به همسری امام درآورد. 

حضرت جواد (علیه السلام) بر این باور بود که آیات الهى باید در جامعه فراگیر شوند و تمام مسلمانان در گفتار و رفتار و استدلال‌ روزمره خود از قرآن و معارف بلند آن بهره گیرند، به همین جهت‏ سعى مى‏ کرد در گفتگوها و معاشرت و برخورد با مردم از آیات قرآن استفاده کند. امام جواد (علیه السلام) به عنوان پاسدار حریم وحى از تفسیرهاى نابجا و غیر عقلانى آیات قرآن جلوگیرى کرده و علما و دانشمندان را به سوى فهم صحیح آیات راهنمایى مى‏کرد .امام را همه مسلمانان، عالمی بزرگ می دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. حدیث های بسیاری از آن امام، در کتب حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحارالانوار نقل شده است.
حضرت جواد مانند جده اش فاطمه زهرا(س) زندگی کوتاه و عمری سراسر رنج داشت . امام نهم در آخر ماه ذیقعده سال 220 هجری به سرای باقی شتافت. اما در این بین با توجه به اینکه اسناد تاریخی نسبتا اندکی از زندگانی این امام همام برجای مانده است، ولی در خلال آن اشارات فراوانی به ایشان شده است به نحوی که عبدالکریم پاک نیا آن ها را چنین بیان می نماید.

بهشت جایگاه پیروان اوست

جابر بن عبداللَّه انصاري در حديث لوح كه در محضر امام باقر(عليه السلام) نقل مي كند، به نص بر امامت امام نهم مي پردازد. وقتي كه پيشواي پنجم از او مي پرسد: جابر! در صحيفه مادرم فاطمه (عليها السلام) چه ديدي؟ برايم بگو!  جابر با تواضع حديث طولاني لوح را بيان كرده و مي گويد: وقتي آن صحيفه نوراني را در دست حضرت زهرا(عليها السلام) ديدم، از آن بانوي بانوان عالم پرسيدم: پدر و مادرم فدايت اي دختر رسول اللَّه! اين لوح سبز و نوراني چيست؟
حضرت فاطمه (عليها السلام) در پاسخ فرمود: اين لوحي است كه خداوند به پيامبرش هديه داده است و در آن نام پدر، همسر، دو فرزندم حسن و حسين و ديگر اوصياء از فرزندان من است، تا مرا بشارت داده باشد.
جابر در ادامه مي گويد: من آن لوح را از حضرت زهرا(عليها السلام) گرفتم و نسخه برداري كردم. در آن صحيفه نوراني به نام تمام امامان معصوم (عليهم السلام) تصريح شده است و در مورد امام نهم (عليه السلام) از كلام خداوند چنين مي خوانيم: «لأَسُرَّنَّهُ بِمُحَمَّدٍ اِبْنِهِ وَ خَليفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَوارِثِ عِلْمِهِ فَهُوَ مَعْدِنُ عِلْمي وَمَوْضِعُ سِرّي وَ حُجَّتي عَلي خَلْقي لا يُؤمِنُ عَبْدٌ بِهِ اِلّا جَعَلْتُ الجَنَّةَ مَثْواهُ وَشَفَّعْتُهُ في سَبْعينَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِهِ كُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبُوا النّارَ؛ مطمئناً او (حضرت رضاعليه السلام) را به وجود پسرش محمد خشنود خواهم ساخت؛ (محمد ) جانشين بعد از او و وارث علم او و سرچشمه علم من و گنجينه دار سرّ (و راز) من و حجت من بر مخلوقاتم مي باشد. هيچ بنده اي به او ايمان نمي آورد مگر اينكه بهشت را جايگاه او قرار مي دهم...

او ترغيب كننده به سوي خدا و مدافع ارزشهاي الهي است

علامه مجلسي رحمه الله در ضمن روايتي با اشاره به نصوص آسماني در مورد امامان دوازده گانه مي نويسد: هنگامي كه حضرت جبرئيل در مورد جانشينان پيامبر(صلي الله عليه وآله) به آن حضرت گزارش مي داد، وقتي به امام جواد(عليه السلام) رسيد عرضه داشت: «وَ يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ اِبْنَهُ وَسَمّاهُ عِنْدَهُ مُحَمَّداً اَلْمُرَغِّبَ في اللَّهِ وَ الذّابَّ عَنْ حَرَمِ اللَّهِ؛ و از پشت (نسل) او (علي بن موسي الرضا) پسري به دنيا مي آورد كه نامش را نزد خود محمد گذاشته است. او ترغيب كننده به سوي خدا و مدافع حريم (ارزشهاي) الهي خواهد بود.

فردی شایسته بر اهل ایمان
در سخن ديگري كه امام حسين (عليه السلام) در تفسير آيه «النَّبيُّ اَوْلي بِالْمُؤمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ» از پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) نقل مي كند، پيامبر در آن سخن وقتي كه به امام نهم (عليه السلام) مي رسد مي فرمايد: «ثُمَّ بَعْدَهُ مُحَمّد اَوْلي بِالْمُؤمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ؛ بعد از او (امام هشتم علي بن موسي الرضاعليه السلام) محمد [بن علي] است كه بر اهل ايمان از خود آنان برايشان شايسته تر خواهد بود.

سخن گفتن عصا!؟

يحيي بن اكثم، قاضي سامرا مي گويد: بعد از آنكه من محمد بن علي (عليهما السلام) پسر امام رضا(عليه السلام) را آزمايش كردم، با او مناظره و مباحثه نموده و در علوم آل محمد(عليهم السلام) سؤالات بيشماري را از وي پرسيده و پاسخ دريافت كردم. در يكي از روزها در مدينه به طواف قبر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) مشغول بودم كه ناگاه چشمم به محمد بن علي الرضا(عليهما السلام) افتاد. او نيز به زيارت مرقد مطهر نبوي (صلي الله عليه وآله) مشغول بود، در همانجا در مورد برخي از مشكلات علمي سؤالاتي را مطرح كردم و او نيز پاسخ هاي دقيق و منطقي برايم داد. در آن حال به او گفتم: به خدا سوگند من مي خواهم فقط يك پرسش ديگر از تو داشته باشم، اما خجالت مي كشم. او گفت: من به تو از سؤالت خبر مي دهم، قبل از آنكه تو خود پرسش را مطرح كني! تو مي خواهي در مورد امام و رهبر مردم سؤال كني!
گفتم: به خدا سوگند! آري مي خواستم بدانم كه امام اين زمان كيست؟
گفت: من همان امام و حجت خدا و جانشين پيامبر هستم!
گفتم: اگر نشانه اي باشد خرسند خواهم شد.
در دستش چوب دستي همانند عصا بود كه با اشاره امام جواد(عليه السلام) به سخن در آمد و با كلام فصيح گفت: «اِنَّ مُولايَ اِمامُ هذا الزَّمانِ وَ هُوَ الْحُجَّةُ؛ آقا و مولاي من، امام زمان و حجت خدا بر روي زمين است.»

حقيقت آن دوازده نور مقدس

حضرت امام حسين عليه السلام( به نقل از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمودند: جبرئيل به من خبر داده است: هنگامي كه خداوند تبارك و تعالي نام محمد را در ساق عرش قرار داد، به خداوند عرضه داشتم: پروردگارا! اين نامي كه در پرده هاي نوراني عرش نوشته شده است، به نظرم عزيزترين و نزديك ترين آفريده تو در پيشگاهت مي باشد. خداوند متعال براي جبرئيل دوازده وجود مقدس را نشان داد كه بين زمين و آسمان اشباهي بودند كه هنوز روح بر بدنهايشان دميده نشده بود. جبرئيل با مشاهده اين موجودات با عظمت گفت: خداوندا! تو را سوگند مي دهم به حق اين عزيزان كه مرا از جايگاه ارزشمندشان باخبر سازي و آنان را به من معرفي كني! خداوند متعال [پرده از حقيقت آن دوازده نور مقدس برداشت و] به جبرئيل فرمود: اين نور علي بن ابيطالب است. اين نور حسن، اين نور حسين، اين نور علي بن الحسين و آن ديگري نور محمد بن علي و بعدي نور جعفر بن محمد و بعد از آن نور موسي بن جعفر و همچنين بعد از آن به ترتيب انوار مقدس علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، حسن بن علي و بالاخره آخرين موجود نور مقدس حضرت حجة قائم عليهم السلام منتظر است.
امام حسين عليه السلام در ادامه روايت به نقل از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: هيچ كس به وسيله اين گروه با عظمت به سوي خداوند تقرب نمي جويد مگر اينكه خداوند او را از آتش جهنم نجات مي بخشد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مسعود IR ۱۷:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
    2 0
    جالب بود