۲۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۵
کد خبر: 246805

قدس انلاین:شاید برای شما هم تا به حال پیش آمده که خواسته باشید وجه تسمیه و علت بیان یک ضرب المثل وخواستگاه آن را بدانید

ماجرای جالب"همین آش  و همین کاسه"

به گزارش قدس آنلاین،در زیر تعدادی دیگر از ضرب المثل های رایج فارسی و علت پیدایش آن را برای شما آورده ایم.

همین آش و همین کاسه

از استانداران مردی ظالم بود و امان مردم را بریده بود. مردم به نادر شکایت بردند تا مگر چاره‌ای بیندیشد و آن‌ها را نجات دهد. نادر پیغامی برای استاندار فرستاد تا کمی هوای مردم را داشته باشد. استاندار دو روزی حرف نادر را به گوش گرفت، اما پس از چند روز دوباره به جان مردم افتاد. شاه افشار که دوست نداشت از فرمانش سر پیچی شود، دستور داد تا استاندار را به مرکز بیاورند. نادر استانداران دیگر را هم خبر کرد و دستور داد چند دیگ آش درست کنند و استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و در دیگ‌های آش بیفکنند، آنگاه به هر استاندار یک کاسه آش داد و در آخر رو به استانداران کرد و گفت: « هر کس به مردم ظلم و تعدی کند، همین آش است و همین کاسه. »

داستان‌های امثال حسین ذوالفقاری انتشارات مازیار ص 886

 

مگر دوباره به خواب ببینی

شخصی را خواب در ربود و در خواب دید که مبلغی پول به او می‌دهند و او تقاضای بیشتر از آن را می‌کرد. در همین ابرام زیادت، از خواب بیدار شد چون دید و جهی در کار نیست چشم‌های خود را بر هم نهاده گفت: « هر چه می‌دهی بده.« شخصی که ناظر بر این جریان بود به فراست دریافت و گفت: « مگر دوباره به خواب ببینی.»

همان ص 787

 

کاشکی یکی می‌بود و همچو تو می‌بود

پادشاهی از راهی می‌گذشت. درویشی با چند طفل دید، پرسید: « این ها فرزندان تواند؟«

گفت: « آری»

پادشاه گفت: « خدای تعالی بر نسل تو برکت دهد.«

درویش گفت: « برکت به چه کار می‌آید، کاش یکی می‌بود و همچو تو می‌بود.«

مجمع‌الامثال‌ص‌230

فلانی کلاه فلانی را برداشت

نادر شاه افشار بعد از فتح کشور هندوستان مجددا" تاج سلطنت بر سر محمد شاه هندی گذاشت. بدین ترتیب که تاج محمد شاه را که به چند میلیون جواهر مرصع، مزین بود برداشت و بر سر خود نهاد و تاج خود را بر سر محمد شاه گذاشت. این تاج ساده بود و قیمتی نداشت و کلاه نادر چنان وسیع بود که تا بینی بر سر محمد شاه هندی فرو می رفت.

داستان‌های امثال ص 230

مرغ یک پا دارد

شاگردی مرغ بریانی برای استادش خرید و یک پای آن را از گرسنگی در راه خورد. وقتی نزد استاد رسید، استاد که دید مرغ بریان فقط یک پا دارد از شاگرد باز خواست کرد و هر چه او را کتک می‌زد که پای مرغ چه شده؟ می‌گفت: « مرغ مطلقا" یک پا دارد. »

همان‌ص‌776

گردآوری:زیبا فرامرزی

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.