کامران دانشجو: می شد از احمدی نژاد، امیرکبیر دوم ساخت

کامران دانشجو وزبر غلوم دولت دهم به روزنامه رسالت گفت:

وزراي آقاي احمدي‌نژاد وزراي اصولگرايي هستند. اينكه اطراف آقاي احمدي‌نژاد را يك عده گرفتند، آقاي احمدي‌نژاد را از آن مسيري كه بايد مي‌رفت اين يكي دو سال آخر جدايش كردندمسئله ديگري است. به اعتقاد من مي‌شد يك اميركبير دومي را در ايران داشته باشيم عده‌اي نمي‌خواستند كه اين بشود، فكر مي‌كنم نشستند دولبه يك قيچي را درست كردند از اين ور زدند از آن طرف هم يك سري افراد هم اطراف خود آقاي احمدي‌نژاد، و تبديل كردند به آن چيزي كه شد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی IR ۰۹:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۹
    0 2
    اصولگرایان خوب و واقعی هنوز کنار احمدی نژاد مظلوم هستند آنهایی که مشکل داشتند خیلی وقته که فاصله گرفتن چون او به کسی باج نمی دهد
  • البرز IR ۰۹:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۹
    2 0
    املا تا آنجا که تاریخ نوشته امیر کبیریک مشت آدمهای چاپلوس دروغ و دغل را دور خود جمع نکرد بلکه با آنها مبارزه کرد دوما امیر کبیر ادعای دروغین ارتباط با امام زمان را نداشت و هاله نور هم نداشت و با این عقاید پوچ و تهی مبارزه میکرد سوما تمیر کبیر اختلاس گر نبود و با دزدی و بیت المال خوری و گردش خانوادگی در آمریکا به اسم سازمان ملل رفتن نداشت و در فکر تاسیس دانشگاه با پول سرقت شده ریاست جمهوری را نداشت چهارماامیر کبیر از افراد چاپلوس و دستمال بدست بدش میامد و از افراد بیسوتدی همچون جنابعالی که مقاله علمی خود را از دو نفر گره ای کش رفتیدو بی سوادی حضرات ثابت شد نیاز نداشت و هزاران دلیل دیگر که این غیاس بسیار نا بجا و زشت و ستم در حق امیر کبیر است لطفا این استوره ملی را خراب نکنید و با هر ناکسی مقایسه نکنیدشرافت خوب چیزی است
  • احمد IR ۰۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
    0 0
    آقای دانشچو تو را به خدا آبروی امیرکبیر را نبرید حتما شما هم مصدقید
  • علی IR ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
    0 0
    از قیاسش خنده آمد خلق را/کو چو خود پنداشت صاحب دلق را/کار پاکان را قیاس از خود مگیر/گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر/جمله عالم زین سبب گمراه شد/کم کسی ز ابدال حق آگاه شد/این ندانستند ایشان از عمی/هست فرقی درمیان بی‌منتهی/هر دو گون زنبور،خوردند از محل/لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل/هر دو گون آهو، گیا خوردند و آب/زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب/هر دو نی خوردند از یک آب‌خور/این یکی خالی و آن پر از شکر/صد هزاران این چنین اشباه بین/فرقشان هفتاد ساله راه بین...