۱۷ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۵
کد خبر: 251549

چندی پیش با انتشار خبر تصویب بودجه‌ای بالغ بر ۴ میلیارد تومان برای احیای ارکستر سمفونیک موجی از شادی و امید دل‌های اهالی موسیقی و دغدغه مداران عرصه فرهنگ را درنوردید.

یانی یک عوام فریب بی‌سواد است
 خبر احیای قریب الوقوع ارکستر سمفونیک و احتمالاً آغاز فعالیت مجدد ارکستر ملی بهانه‌ای شد تا با مایستر ارکستر سمفونیک و یکی از بهترین نوازندگان عرصه موسیقی کلاسیک و سنتی گفت‌وگویی داشته باشیم. و این چهره کسی نیست جز ارسلان کامکار. ارسلان کامکار متولد ۱۳۳۹ در سنندج است او از اعضای گروه موسیقی کامکار‌ها و همچنین یکی از چیره دست‌ترین نوازندگان عود در ایران است. وی که از او به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نوازندگان ویلن کلاسیک هم یاد می‌شود نقطه نظرهای بسیار جالب توجهی را بیان کرد.

به نظر شما اختصاص چنین بودجه‌ای برای احیای ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک کافی است؟
نمی‌دانم. چندان خود را در مسائل اقتصادی و مالی صاحب نظر نمی‌دانم. از اینکه مبنای چنین محاسباتی چگونه است خبر ندارم. پس ترجیح می‌دهم وارد این قبیل موضوعات نشوم اما بسیار خوشحالم که بالاخره برای احیای این ارکس‌تر چاره‌ای اندیشده شد و به همین هم راضی هستیم و شاکر.

اهمیت وجود ارکستر‌ها (کلاسیک و سمفونیک) برای کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
سمبل فرهنگی هر کشوری ارکسترهای آن کشور است و برای هر کشور پهناور صاحب فرهنگی ضروری است. این ارکستر‌ها نماد پیشرفت‌های فرهنگی هر ملتی هستند و یکی از بهترین راههای نشان دادن سطح فرهنگی هر کشور در عرصه بین المللی است. در تمام کشور‌ها یکی از برنامه‌های استقبال و پذیرایی از میهمانان خارجی و کنفرانس‌ها استفاده از این ارکستر‌ها است. به نظر من در این مورد نباید خود را با کشورهای همجوار مقایسه کرد. چرا نباید معیار مقایسه ما کشورهایی مانند اتریش، روسیه، آلمان و... باشد؟

آیا به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک و یکی از با سابقه‌ترین نوازندگان ایران با همکاری نوازندگان این ارکستر‌ها با خوانندگان پاپ و یا هنرمندان سایر سبک‌های موسیقی موافق هستید؟
شخصاً شاید موافق نباشم اما نمی‌توان چشم بر حقایق بست. قبول دارم که چنین فعالیت‌هایی در ذهنیت زیبایی‌شناسانه هنرمندان تأثیر خواهد داشت که همین تأثیر هم ارتباط مستقیم با شخصیت آن هنرمند دارد. اما به هر حال یک نوازنده باید بتواند امرار معاش کند. اگر می‌خواهیم تمام ذهنیت، تمرکز و وقت نوازنده را در خدمت ارکستر سمفونیک داشته باشیم موظف هستیم برای او امنیت مالی کافی ایجاد کنیم. مگر می‌توان با چنین دستمزدهایی از نوازنده انتظاری هم داشت؟

فکر می‌کنید این امنیت مالی با چه میزان درآمد ماهانه ایجاد می‌شود؟
ه‌مان گونه که قبلاً گفتم در مسائل اقتصادی صاحب نظر نیستم اما می‌دانم با ماهانه ۶۰۰ ویا ۷۰۰ هزار تومان هیچ امنیت مالی متوجه هیچ قشری از جامعه نیست. ضمن اینکه همین میزان پرداخت‌ها هم عموما با تاخیر انجام می‌شود.

به نظر شما درخشان‌ترین دوره ارکستر سمفونیک را چه دوره‌ای باید دانست؟
کافی است به تاریخ این ارکستر در همین دو دهه اخیر نگاه کنید. چندان تمایلی به بردن نام اشخاص ندارم.

چرا مانند دهه‌های گذشته شاهد ساخت و تصنیف قطعات ماندگاری در عرصه موسیقی سنتی یا کلاسیک نیستیم؟
با نظر شما ۱۰۰ درصد مخالفم. اگر می‌بینید که مثلاً «تو‌ای پری کجایی» ماندگار شد؟ اگر مثلا به ملودی «ساقی نامه» به عنوان قطعه‌ای ماندگار نگاه می‌کنید علت اصلی آن حس نوستالژیکی است که گذشت زمان در شما و یا هر مخاطب دیگری ایجاد کرده است. برای اینکه بدانیم کدامیک از قطعات امروز ماندگار می‌شوند چاره‌ای نداریم جز اینکه صبر کنیم. به نظر من آن حس نوستالژیک جاری در آثار گذشته مهم‌ترین علت جاودانگی آنهاست.

یعنی شما به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک و یکی از صاحب نظرهای موسیقی ایران معتقد هستید که در عرصه موسیقی مثلا پاپ هم به تازگی اثر ماندگار و جاودانه‌ای خلق شده؟
به جرأت می‌گویم در جریان تمامی اتفاقات موسیقی کشور هستم. در بین موسیقیدان‌های پاپ چهره‌های بسیار توانمندی را می‌شناسم. اما متأسفانه تمایلی به نام بردن از کسی ندارم. اما معتقدم آثار بسیار ارزشمندی در تمامی سبک‌های موسیقی در چند سال اخیر تصنیف شده است.

چندی است شاهدیم که چهره‌های بین المللی موسیقی راه خود را به داخل کشور گشوده‌اند چنین رویدادی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بسیار نیکوست و اینکه این اتفاقات در شناخته شدن چهره ایران در مجامع بین المللی موثر خواهد بود بسیار خوشحالم.

حال که دعوت از چهره‌های بین المللی در ایران امکان پذیر شده آیا بهتر نمی‌دانید راه را برای موسیقی دانهای جدید‌تر و شناخته شده‌تر باز کنیم آیا موافق دعوت از چهره‌هایی که از دوران اوج خود سال هاست که دور شده‌اند هستید؟

فکر می‌کنم منظور شما از چهره‌های بین المللی «CHRIS DE BURG» یا «KITARO» باشد. (با خنده) قبول دارم «CHRIS DE BURG» زمانی مطرح بود که اصطلاحاً دندان در دهان داشت و اکنون او یک چهرۀ کاملاً بازنشسته است. «KITARO» او بی‌گمان یکی از بزرگ‌ترین موسیقیدان‌های عرصه موسیقی الکترونیک است. اما در روزگار معاصر باید او را به چشم پیشگام این عرصه دید نه پیشرو.‌ای کاش برای مثال در عرصه موسیقی الکترونیک از هنرمندان به روزتری دعوت می‌شد تا ضمن اینکه برای وجه بین المللی ایران کاری کرده‌ایم برای به روز شدن ذهنیت زیبایی‌شناسانه هنرمندان کشور هم کاری می‌کردیم.

چندی است در خبر‌ها شنیده‌ایم که قرار است «YANNIS CHRYSSOMALIS» یا‌‌ همان یانی نیز به زودی در ایران کنسرت داشته باشد دعوت از این چهره را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
باز هم گلی به جمال کریس دی برگ و کیتارو. به نظر من یانی یک چهره کاملاً بی‌سواد و عوام فریب است.

بی‌سواد و عوام فریب؟
بله. بزرگ‌ترین اتفاق زندگی هنری یانی کنسرت آکروپلیس بود که در‌‌ همان موقع هم معتقد بودم نگارنده چنین ملودی‌هایی بی‌سواد‌تر از آن است که بتواند چنین تنظیماتی را انجام دهد. با شنیدن آن قطعات بلافاصله متوجه شدم تمامی این اتفاقات توسط هنرمند با کفایت شهداد روحانی انجام شده است. پس از مراجعت شهداد به ایران او نیز به این امر اعتراف کرد که تنظیمان کنسرت آکروپلیس توسط او انجام شده است. استفاده از واژه بی‌سواد برای یانی عقیده شخصی من نیست این کلمه را شهداد روحانی برای یانی استفاده کرد.

هر چند شخصا معتقدم بزرگ‌ترین دلیل جذابیت قطعات موسیقیایی یانی بداهه نوازی‌هایی است که توسط بهترین موسیقیدانان صاحب سبک در این کنسرت‌ها صورت گرفته، چهره‌هایی مانند Karen briggs، semval yervinyan، hossein jeffry ویا pedro eustache که از نوازندگان صاحب سبک و شناخته شده‌ای عرصه موسیقی هستند. اما چگونه است که چنین چهره‌هایی با هنرمندی از نظر شما بی‌سواد همکاری می‌کنند؟
بله. با نظر شما کاملا موافقم. قبول دارم که موفقیت کنسرت آکروپلیس ضمن اینکه مدیون تنظیمات هنرمندان و درخشان شهداد روحانی بود بسیار به توانمندی آرشه کشی خانوم کارن بریجز نیز مدیون است اما اشتباه نکنید آنچه را که کارن بریجز در کنسرت آکروپلیس و یا ساموئل یروینیان در کنسرت‌هایی دیگر با ویلن نواخته‌اند و یا هر آنچه که پدرو اوساچه و یا سایر نوازندگانی که نام بردید در این کنسرت‌ها خلق کردند همه و همه بداهه نوازی‌هایی بود که این هنرمندان توانمند با بهره گیری از توانمندی و خلاقیت خود خلق کردند.

حال چرا این هنرمندان با یانی همکاری می‌کنند فقط یک دلیل دارد توانمندی فوق العاده زیاد مالی. یانی هنرمندی است که از ساپورت مالی بسیار بسیار قدرتمندی برخوردار است. او تنها کاری می‌کند این است که فضایی را برای بداهه نوازی هنرمندان بزرگی که در کنار خود دارد فراهم می‌کند. و این دقیقا یعنی عوامفریبی.

پس به نظر شما از چه هنرمندانی باید برای اجرا در تهران یا ایران دعوت کرد؟
به نظر من حتی اگر از ارکسترهای بزرگی مثل وین، برلین، مسکو هم دعوت کنیم هیچ کمکی به موسیقی ایران نکرده‌ایم. چون اصلا ارکستری نداریم. به نظر من در ابتدا باید این ارکستر‌ها را احیا کرد.‌ای کاش این هزینه‌ها صرف احیای ارکس‌تر خودمان می‌شد. اگر این هزینه‌ها که برای دعوت از این چهره‌ها صرف می‌شود از محل بودجه ارکستر سمفونیک تهران خرج می‌شود باشد خیانت محض است.

آقای کامکار آیا برنامه‌ای برای اجرای کنسرت (گروه کامکار‌ها) دارید؟
در حال حاضر برنامه‌مان سالی یک اجراست. امیدوارم این شرایط برای کنسرت سال بعدمان مهیا باشد

آیا اثر جدیدی هم ساخته‌اید؟
در حال حاضر ساخت و ضبط کنسرتو برای عود و ارکس‌تر را به پایان رساندم امیدوارم شرایط برای اجرای کنسرت این برنامه مهیا باشد اما متأسفانه بازگشت مالی اکثر موسیقی‌های بی‌کلام تقریبا صفر است و هیچ تهیه کننده‌ای چنین ریسکی را نمی‌کند.(موسیقی ما)

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.