عجیب است غریبی که میهمان زیادی دارد. این روزها کبوترها هم نالان هستند، بر بلندای این بنای غریب! این روزها زمین هم به اشک ریختن ابرها مدام تن میدهد.
نوای عاشقی از جانب دلهای سوخته عشاق به سمت او میآید تا در این سوگ هم آوا شوند.
زائران حرم عشق را میگویم که پس از طی فرسنگها میآیند تا فروغ زیبای قطعهای از بهشت را نظارهگر شوند.
.... هشتمین خورشید مهر آیین ما... سلام.
درمان نامریی
کاروان زائران پیاده روستای «چنار» مه ولات هم یکی از همین گروه مشتاق است، 93 عاشق راهی دیار عاشقی هستند.
مهدی محمدزاده، مدیر این کاروان در گفت و گو با قدس میگوید: سه سال است که این کاروان پیاده به عشق دیدار امام غریب راهی میشود.
او در ادامه میافزاید: گروه ما را مردانی تشکیل میدهند که 13 تا 72 ساله هستند، سه سال پیش یکی از روحانیون مبلغ در روستای ما ساکن شد و از آن به بعد با کمک او این کاروان آماده برای زیارت امام رضا(ع) شد.
طی مسیر هم قصه خاصی دارد، اتفاقاتی که گاه قابل درک نیست. برای مثال سال قبل پیرمردی 65 ساله همراه ما بود که آسم شدیدی داشت، اما تمام روزها به هیچ وجه دچار مشکل تنفسی نشد و از اسپریاش استفاده نکرد.
محمدزاده معتقد است همه زائران علاقه خاصی به امام رضا(ع) دارند و حضور در این کاروانها توفیقی است که نصیب هر کسی نمیشود.
توجه به واجبات
مدیر کاروان پیاده محبان الرضا(ع) هم با 87 نفر از شهرستان بردسکن راهی زیارت امام هشتم(ع) است. او نیز خاطرنشان میکند: با 101 نفر از روستای جلال آباد به عشق و پابوسی امام رضا(ع) پیاده راه افتادهایم و در کاروان از 12 تا 60 سال حضور دارند.
سیدمحمد هاشمی که در حال حاضر در مسیر تربت حیدریه به سمت مشهد در حال حرکت است، از حال و هوای کاروان این گونه میگوید: جوان ترها حس و حال غریبی دارند، پس از برگشت شنیدهام که تعدادی از آنها که نماز را جدی نمیگرفتند، حالا دیگر سر وقت نماز میخوانند و سعی میکنند در نماز جماعت حضور داشته باشند.
زائر ناشناس
محمد قلی پور، مدیر کاروان پیاده عاشقان ولایت روستای «کاظم آباد» شهرستان بردسکن هم با 52 نفر عازم زیارت امام رضا(ع) هستند، 11 سال از قدمت این کاروان پیاده میگذرد و معمولاً حدود 7 روز رسیدنشان برای اعلام ارادت به امام هشتم(ع) طول میکشد، او میگوید: در سالهایی که ایام شهادت در تابستان است معمولاً این حضور عاشقانه 6 روز به طول میانجامد، اما در زمستان به دلیل سردی هوا معمولاً یک روز اضافه میشود.
حالا او از خاطرات روزهای برفی و زمستانی که برای زیارت امام هشتم(ع) جادهها را طی کردهاند، برایم روایت میکند از آن روزی که پس از عبور از دومین تونل، صدای اذان پیچید و توضیح داد که همه جا را برف فرا گرفته بود، به خاطر همین برفها را توی کتری روی اجاقهای هیزمی ریختیم تا آب شد و بتوانیم همه وضو بگیریم. نماز را سر وقت خواندیم و بعد هم زیارت عاشورا حس غریبی بود که پس از سالها هنوز این حس خوب همراه ما هست.
قلی پور در خصوص سختی راه نیز تصریح میکند: راه، سختی خاصی دارد، اما به محض رسیدن به محضر آقا همه را فراموش میکنیم. اما از خاطرات این سالها به حضور مردی از اهالی روستا که در مجالس عروسی به عنوان نوازنده او را میشناختند، یاد میکند و میافزاید: به خاطر دارم او که در روستا معروف به نوازندگی در عروسی و جشنها بود، دلش میخواست با کاروان همراه شود، اما خجالت میکشید، تا اینکه روزی در کاروان مردی را دیدیم که تمام مدت چفیهاش را دور صورتش پیچیده بود تا شناخته نشود. او تمام راه آرام بود و وقتی به حرم رسید، بلند بلند گریه کرد و چفیهاش را باز کرد و از آن زمان به بعد این شغل را کنار گذاشت.
تب دلدادگی
حسین نصرا... مدیر کاروان روستای «ملک آباد» رشتخوار هم با بیش از 65 نفر در حال آمدن به مشهد هستند، نیز میگوید: از بچههای 14 ساله تا مرد 50 ساله همراه ما هستند.
وی میافزاید: حس گرمای درونی، سرمای بیرون را از همه دور میکند و هیچ کس از احساس سرما طی این سفر گلایه نمیکند.
او از توقفشان در روستای چمن آباد خواف و حس و حال عجیب آن جا نیز برایمان میگوید: در مسیر پرچم امام حسین(ع) را که از کربلا آورده میشد، دیدیم و همه آن را از نزدیک لمس کردند و حس و حال غریب زیارت کربلا به سراغمان آمد. و حالا میدانم دلهای بیشماری، ثانیه شماری میکنند تا به دیدنت و زیارتت نایل شوند و تو عجیب حجم غربت را معنا میکنی.
نظر شما