تهیه کننده «پرویز» می گوید از روزی که فیلم ساخته شد ایمان داشت مخاطب آن را می پسندد و بازیگر نقش اول فیلم هم گروه «هنر و تجربه» را فرصتی برای تماشای فیلم های متفاوت و دادن حق انتخاب به مخاطب می داند.

از روز تولد «پرویز» به آن ایمان داشتم/ بپذیریم مردم حق انتخاب دارند

 مجید برزگر می رفت که دیگر از اکران فیلم «پرویز» ناامید شود ولی تولد گروه سینمایی «هنر و تجربه» باعث شد تا این اثر سینمایی بتواند پس از 2 سال انتظار که در مقابل انتظار برخی دیگر فیلم‌ها چندان هم طولانی نیست، رنگ پرده نقره ای را ببیند. گرچه این فیلم در تعداد معدودی سینما به نمایش درآمده اما آنهایی که گزیده فیلم می‌بینند راهشان را به سوی «پرویز» پیدا می‌کنند تا اثری متفاوت از سینمای ایران را به تماشا بنشینند.

نمایش این فیلم و همچنین اهمیت موضوعاتی که در لایه لایه آن مطرح می‌شود ما را بر آن داشت تا در شب یلدا میزبان مجید برزگر کارگردان، سعید آرمند تهیه‌کننده و لوون هفتوان بازیگر نقش پرویز باشیم و درباره فیلم با آنها گپ بزنیم. ابتدا آرمند و هفتوان از راه رسیدند و برزگر که سر صحنه فیلم جدیدش بود نیم ساعت بعد در جمعمون حاضر شد و بحث مان تا نزدیکی های 9 شب به درازا کشید.

«پرویز» داستان پیرپسری است که یک تصمیم پدرش او را از دنیای تجربه‌شده در زندگی‌اش به فضای جدیدی پرتاب می‌کند و همین امر از او انسانی دیگر می‌سازد...

با ما در بخش نخست این نشست با موضوعاتی چون راه‌اندازی گروه «هنر و تجربه»، شرایط اکران فیلم هایی متفاوت از سینمای بدنه، سیاست های سینمایی دولت دهم و تغییر رویه در دولت یازدهم و ... همراه شوید:

*  ابتدا بابت حضورتان در این نشست تشکر می کنم. برای آغاز بحث و تا آمدن آقای برزگر از شما می خواهم درباره اکران «پرویز» در گروه تازه تاسیس «هنر و تجربه» که در نهایت فرصت دیده شدن این فیلم را فراهم کرد، صحبت کنیم؛ گروهی که به زعم برخی کانالی برای رفع توقیف آثار سینمایی است و دیگرانی از آن به فرصت ظهور و بروز سینمایی متفاوت از جریان مرسوم و همیشگی سینمای ایران تعبیر می کنند.

سعید آرمند: من هم بابت دعوتتان تشکر می کنم و این بدین معناست که «پرویز» دیده شده و شما این علاقه را داشتید که ما را دعوت کنید تا درباره آن حرف بزنیم.

«پرویز» بهار سال 91 تولید شد و بعد از آن ما برای اکران آن اقدام کردیم. همان زمان که دی وی دی قابل تماشای فیلم آماده شد آن را برای دریافت پروانه نمایش به سازمان سینمایی ارائه دادیم. همزمان در مرداد سال گذشته که کارهای تولید فیلم تمام شده بود آن را به جشنواره سن سباستین فرستادیم و آنها فیلم را برای بخش مسابقه پذیرفتند که فکر می کنم شهریور ماه بود! لوون شهریور بود؟

لوون هفتوان: 23 سپتامبر در سن سباستین نمایش فیلم داشتیم.

آرمند: تقریبا اواخر شهریور و اوایل مهر ماه بود که ما به سن سباستین به عنوان یکی از معتبرترین جشنواره های سینمایی جهان رفتیم و فیلم آنجا نمایش داده شد و جایزه ویژه هیات داوران را گرفت. وقتی ما از آنجا برگشتیم من به سازمان سینمایی رفته و سراغ پروانه نمایش را گرفتم و جالب بود که آنها هنوز فیلم را ندیده بودند. دلیلشان هم این بود که یک روز فلان مسوول نبوده و روز دیگر فرد دیگری. به آنها گفتم این فیلم رفت جشنواره خارجی جایزه گرفت و شما هنوز آن را ندیده اید؟

نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی پرویز

به هر حال در مدیریت سینمایی دولت قبل یعنی زمان آقای شمقدری این مساله برای «پرویز» پیش آمد؛ فیلم دیده نشد و بعد هم که دیده شد نمی دانم به چه دلیلی با آن مهربان نبودند. قضیه به سال 92 رسید و خودشان به من گفتند دولت در حال عوض شدن است و شما هم بگذارید فیلمتان را گروه جدید ببینند و درباره پروانه نمایش آن تصمیم بگیرند. اما گروه جدید هم که آمدند متاسفانه نظر خیلی عجیبی دادند و گفتند فیلم فاقد استانداردهای سینمایی برای نمایش در سینماهای ایران است. پرسیدم منظورتان چیست که گفتند یعنی فیلم ضعیف، بچه گانه و دبیرستانی است. گفتند این چه فیلمی است که یک نفر دائم در آن راه می رود. من خیلی تعجب کردم. اگر می گفتند با سلیقه ما همخوان نیست می پذیرفتم زیرا دوستانی که آنجا بودند قطعا سلیقه شان شبیه سلیقه ما نیست و آنجوری که آنها فیلم می سازند قطعا مدلی است که ما اصلا سمت آن نمی رویم، اما وقتی می گویند استاندارد سینمایی ندارد این دیگر معنایش فرق دارد.

به همین دلیل به سازمان سینمایی رفتم و گفتم می خواهم استانداردهای سینمایی را که شما می گویید به چالش بکشم و سعی می کنم با یکسری از رسانه ها گفتگو کرده و از مسوولان سازمان سینمایی بخواهیم که برای تهیه کنندگان و کارگردانان فیلم هایی مانند «پرویز» کلاس آموزشی بگذارند و دست اندرکاران برخی فیلم های خاص که استانداردهای سینمایی دارند به ما آموزش بدهند!

در همان سال گذشته جوی ایجاد شد و تا یک تا 2 ماه بعد از استقرار مسوولان جدید سینمایی، تعدادی از سینماگران این مساله را به چالش کشیدند و به هر حال آخرش به ما پروانه نمایش دادند و هنوز آن روزها مساله گروه «هنر و تجربه» مطرح نبود. در اصل اواخر پاییز پارسال پروانه نمایش محدود «پرویز» صادر شد. من آن روزها با آقای شایسته در هدایت فیلم برای پخش فیلم گپ زدم و او گفت وقتی می گویند پروانه نمایش محدود منظورشان 3 تا 4 سالن است که در ایران با شرایط درصدهایی که از فروش بلیت به عوامل فیلم می رسد این یعنی اینکه درآمدی برای شما نخواهد ماند.

* همان درصدهایی که به سینمادار و مالیات و پخش کننده در نظر گرفته می شود.

آرمند: از یک بلیت فروخته شده در سینما 50 درصدش برای سینما، 10 درصدش برای پخش کننده، 4 تا 5 درصد برای مالیات است و چند درصدی هم برای تبلیغات مصرف می شود. در چنین شرایطی اگر خیلی به ما لطف می کردند پولی از ما برای نمایش فیلم نمی گرفتند. البته ما راضی بودیم فیلم به نمایش درآید! این مسایل مصادف شد با صحبت های تشکیل «هنر و تجربه» که اسفند سال گذشته بود و آقای شایسته به من گفت اگر فیلمت اینگونه اکران شود درآمدی برایتان نخواهد داشت و بهتر است صبر کنید تا گروه «هنر و تجربه» تشکیل شود و فیلمتان را آنجا اکران کنید.

همه اینها را گفتم تا اشاره کنم ما پروانه نمایش محدود را قبل از تشکیل گروه «هنر و تجربه» گرفته بودیم. البته وقتی این گروه تشکیل شد خودشان گفتند از اولین فیلم های مدنظرشان «پرویز» است. فیلم اول گروه «ماهی و گربه» که فیلم خوبی هم هست قرار گرفت و بعد «پرویز».

همانطور که شما گفتید، می توانم بگویم مهم ترین قدمی که مدیریت جدید سازمان سینمایی یعنی آقای ایوبی برداشته همین تشکیل گروه «هنر و تجربه» است.

فیلم پرویز

به هر حال من از شروع تولید «پرویز» به آن ایمان داشتم و به دوستان هم می گفتم که این فیلم تماشاگر زیادی در ایران خواهد داشت. دلیل این حرفم هم اعتمادم به شعور مردم و این نسل جدیدی که خواهان دیدن کارهای متفاوت که کمی تفکر در آن وجود دارد، است. توجه داشته باشید که ضمن اینکه یکی از وظایف اصلی سینما سرگرم کنندگی است و سینما جای شعار و بیانیه و سخنرانی نیست ولی در عین حال سینما باید موضوع جذابی هم داشته باشد. چه کسی فکرش را می کرد که فیلم های «هانکه» در ایران بفروشد؟ ولی من فردی را می شناسم که 100 هزار نسخه از فیلم های هانکه را در همین تهران فروخته است. یعنی 100 هزار نفر چنین فیلم هایی را می خرند.

اگر مسوولان ما کمی فکر کنند و انقدر بسته در اتاق های خودشان درباره و برای مردم حرف نزنند و فقط در خانواده های خودشان و با بچه های خودشان حرف بزنند متوجه می شوند بچه هایشان وقتی پای کامپیوتر می نشینند چه چیزهایی را جستجو می کنند. این قدر شعارزدگی باعث جدایی مسوولان از این نسل جدید شده است. بچه های این نسل سینمای عمیق را می شناسند. اگر قرار باشد سینمای بدنه و تجاری ببینند که به راحتی بهتر از آن را در ماهواره و یا با خریدن یک دی وی دی 2 هزار تومانی می بینند. اگر بحث سینمای اکشن باشد که ما نسخه درجه چندم آثار آنور را می سازیم و یا فیلم های عشقی و رابطه های دختر پسری که کاریکاتور آن را می سازیم چه جذابیتی برای آنها دارد؟ 

چه کسی فکرش را می کرد فیلمی در یک پلان 120 دقیقه ای مانند «ماهی و گربه» انقدر بیننده داشته باشد.

این ایمان و اعتقاد را من از روز اول به «پرویز» هم داشتم. وقتی گروه «هنر و تجربه» آمد همه شوکه شدند ولی برای من خیلی شوک آور نبود چون من به مردم اعتقاد داشتم و با خودم می گفتم نباید انقدر ساده و خام درباره سلیقه مردم قضاوت کرد.

اینکه می گویند خالی بودن سینماها به دلیل ماهواره است به نظرم اظهارنظر ساده اندیشانه ای است. دسترسی به ماهواره در کشورهای اروپایی و آمریکایی یا ژاپن بیشتر است یا ایران؟ پس چرا سینماهای آنها پر است. می گویند مردم ایران زیاد کتاب نمی خوانند زیرا درگیر اینترنت هستند. آخر این دسترسی ای که ما به اینترنت داریم سبب می شود مردم به سمت کتاب نروند؟ نه!

* شما گفتید پروانه نمایش محدود برای شما مطلوب نبود ولی در گروه «هنر و تجربه» هم که به نوعی اکران محدود دارید و تعداد سالن هایتان به 10 تا هم نمی رسد.

آرمند: چند روز پیش در پردیس سینمایی کوروش بودم و دیدم فروش فیلم هایی مثل «پرویز» و «ماهی و گربه» از فیلم های دیگر که سالن های بزرگتر و سانس های متنوع ترین دارند، بیشتر است. حتی شنیده ایم سینما آزادی آخر هفته سانس ویژه برای این فیلم ها درنظر می گیرد و یا موزه سینما گفته سالن بزرگتر را برای این فیلم ها در نظر می گیرد.

اما اکران در گروه «هنر و تجربه» با آن اکران محدود که قبلا اشاره کردم تفاوت هایی دارد. در گروه «هنر و تجربه» یک قدم قابل قدردانی برداشته شده و آنهم این است که سازمان سینمایی بودجه ای را برای این گروه در نظر گرفته که آن را به سینمادارها می دهد. وقتی فیلمی بازیگر معروف ندارد سینماداران فکر می کنند مردم برای دیدنش رغبتی نشان نمی دهند. سازمان سینمایی برای اینکه جلوی این رویه را بگیرد سوبسیدی در نظر گرفته یعنی از سینمادار می پرسد کل فروش سال گذشته این سالن چقدر بوده و بعد معادل آن را به سینمادار می دهد تا فیلم های «هنر و تجربه» را نشان دهد. با این حساب درصد سینمادار را سازمان سینمایی می دهد.

* آقای لوون هفتوان لطفا شما هم وارد بحثمان شوید. از تجربه مواجهه با چنین گروه هایی در خارج از کشور و اجرای این طرح در ایران بگویید.

هفتوان: من هم اجازه می خواهم ابتدا از شما برای این دعوت تشکر کنم. نکات زیادی را آقای آرمند از دید یک تهیه کننده مطرح کرد و من فقط از دید یک مخاطب عام می توانم درباره گروه «هنر و تجربه» صحبت کنم. من در ایران نبودم که گروه «هنر و تجربه» تشکیل شد و اخبارش را از دور دنبال می کردم. همان موقع با خودم فکر کردم چه انتخاب خوبی برای نام این گروه داشته اند. اصطلاح مخاطب خاص به گونه ای بود انگار به کسی بگویی جذام دارد!

اسم «هنر و تجربه» برخی حساسیت ها و قضاوت ها مبنی بر اینکه فیلم های به درد نخور یا فیلم های صرفا روشنفکری در اینجا نمایش داده می شود، از بین برده است. به نوعی می شود گفت این نام وجوه مناسبت تری ایجاد کرده است.

نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی پرویز

و اما از لحاظ اقتصادی برای صاحبان فیلم و تهیه کنندگان هم فرصت مناسبی است تا سرمایه شان از بین نرود. همانطور که آقای آرمند گفت از قیمت آن بلیتی که در سینما فروخته می شود تقریبا یک سوم آن به صاحبان فیلم می رسد ولی آنهایی که به امکانات بیشتر و اسپانسر دسترسی دارند می توانند هزینه هایشان را به طرق دیگر تامین کنند اما در سینمایی از جنس هنر و تجربه که چنین شرایطی برایش فراهم نیست راه اندازی گروه «هنر و تجربه» فرصت خوبی است. این گروه باعث شده هر بلیتی که فروخته می شود از لحاظ اقتصادی سه برابر حساب شود. این نکته مثبتی است زیرا افرادی که در سینمایی از جنس متفاوت فعالند باید بتوانند هزینه هایشان را تامین کنند گرچه فکر نمی کنم به سوددهی به آن مفهوم که در سینمای عام داریم، برسند.

ولی همین قدر که فردی که وقت و انرژی و سرمایه اش را گذاشته بداند در درازمدت سرمایه ای که گذاشته برمی گردد باعث می شود انگیزه ادامه کار داشته باشد. در نهایت برای آن بخش سوددهی که محقق نشده با خود فکر می کند کار خیر کرده و از لحاظ فکری و معنوی به آنچه بدان معتقد بوده پرداخته است.

من در چند باری که سری به پردیس کوروش زدم و دورادور پیگیری کرده ام متوجه شدم که استقبال خوبی از فیلم های این گروه شده و این یعنی اینکه مخاطب ما این ارزش را دارد که به او احترام بگذاریم؛ به ویژه نسل جدیدی که به سینما می آید و در جستجوی فضاهای تازه است. امیدوارم فیلم های زیادی به این گروه بیاید و شهرستان های بیشتری هم اضافه شوند. همین قدم خیلی مهم است.

راستش را بخواهید من هم دیگر امید نداشتم «پرویز» را در ایران روی پرده سینماها ببینم ولی خوشبختانه این اتفاق افتاد. قبلا یک بار در جشنواره فیلم فجر و چندبار هم در نمایش های دانشگاهی فیلم را دیده بودم. برای من حس خوبی است که کاری که با عشق انجام دادیم الان انعکاسش را می گیریم. گرچه نباید کار هنری را صرفا با انگیزه دیده و شنیده شدن انجام داد و باید با اعتقاد قلبی انجام داد ولی دیده و شنیده شدن کمک می کند قدم بعدی را درست تر برداشت؛ چه در بخش فنی و چه در بخش هنری.

امکان نمایش و برگشتن بخشی از سرمایه فیلم باعث می شود از تهیه کننده و کارگردان تا من بازیگر که امروز با خودم می گویم انتخاب بعدی و نقشی که می خواهم بازی کنم چگونه باید باشد، قدری خیالمان راحت باشد و دیگر مجبور نیستیم به هر پیشنهادی تن بدهیم زیرا می دانیم جایی و امیدی هست که دیده و شنیده شویم.

و اما درباره این بخش از سینمای متفاوت باید بگویم این نوع سینما پا می گیرد و اصلا باید گفت پا گرفته است همانطور که آقای آرمند گفت 100 هزار نفر هستند که سینمای هانکه را دوست دارند و آنها حتما با چند نفر دیگر این فیلم ها را می بینند یعنی مخاطبی هست و هر کسی این حق را دارد که انتخاب کند چه فیلمی را ببیند یا نبیند. وقتی سه جور فیلم مختلف باشد می تواند انتخاب کند و سلیقه اش را پرورش دهد. این به نظرم قدم مثبتی برای پرورش سلیقه مخاطب است.

اتفاقا ما چرا از نظر سینمای هنری استقلال خودمان را نداشته باشیم و بیننده برود سینمای اروپا را بگردد. مگر ماهی و گربه، پرویز، تابور، خانه پدری و ... نیست.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که خوشحالم که در حقیقت گروه «هنر و تجربه» فقط به سینمای توقیفی نمی پردازد. این گروه فقط به فیلم هایی که مشکل اکران داشتند، نمی پردازد بلکه به فیلم هایی می پردازد که امکان ارائه نداشته اند. این گروه حتی می تواند در ادامه راهش نگاه به مساله سانسور را هم تغییر دهد مثلا قبلا می گفتند فیلمی مثل «پرویز» استاندارد سینمایی ندارد در حالیکه واقعا اینگونه نبود. از سوی دیگر این فیلم مشکل سیاسی ندارد و تنها یک مساله اجتماعی را مطرح می کند که در همه جای دنیا می تواند اتفاق بیفتد. چرا باید بگوییم سیاه نمایی می کند یا تلخ است؟ مگر در اروپا وقتی فیلمی نشان می دهد که پلیس رشوه می گیرد، دولت این مساله را به خودش می گیرد؟ سینما و هنر باید بتواند مستقیم این مسایل را مطرح کند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.