آيا از دولت نهم و دهم هم همين انتظار بود آيا در همان دوران هم واژه «مشروط» و اين عبارت از نمايندگاني که در همان دوران هم بودند بر زبان‌ها جاري شد‌؟

گلایه یک روزنامه اصلاح طلب از تهدید به استیضاح وزیران
 مردم سالاری نوشت:
 
در يازده دوره رياست‌جمهوري و نه دوره مجلس شوراي اسلامي‌، سابقه نداشته يا نگارنده به ياد ندارد که مثل اين دوره و در اين زمان، اين گونه چوب الف بر سر وزرا باشد و مدام تن وزير و وزارتخانه را بلرزانند و تهديد به استيضاحش کنند‌. آن گاه از او بخواهند تا براي چهارسال‌، طرح و برنامه مدون داشته، مشکلات را از پيش پاي جامعه بردارد‌.
 
به قطع و يقين، براي جامعه مورد سوال است که چرا واژه «مشروط» و عنوان کردن آن، بدرقه راه وزيران است و چرا بايد در پاسخ سوالي گفته شود که‌: «‌وزرا کاري نکنند که استيضاح شوند‌!» اين تهديدها چه معني دارد‌؟ مگر قانون خود روايت «بايد و نبايدها» نيست و مفهوم مشروط را با خود ندارد‌؟ مگر مجري قانون که راي اعتماد را از واضع و ناظر قانون گرفته است، علم به مسئوليت خود ندارند و پهناي کار را نمي‌بيند‌؟ اگر جواب مثبت است، پس بيان آن واژه و اين جمله، بازگوکننده چه نياتي است‌؟ آيا بوي عدم رفق و مدارا و همراهي و همکاري از آن برنمي‌آيد‌؟ چون به فرموده مولاي متقيان‌: «المرء مخبوء تحت لسانه‌« (مرد در زير زبانش پنهان است) با اداي هر کلمه و جمله اي مي‌شود مکنونات قلبي گوينده را دريافت‌. مي‌شود استنباط کرد که علي رغم راي اعتماد به وزيران، به آنان اعتماد نيست‌. مي‌شود دريافت که آن واژه و اين جمله، چوب الف بر سر وزيران و چراغ سبزي براي استيضاح مدام وزراست و بازگوکننده آن است که در اين دوران باقي‌مانده هم با دولت، سر ياري ندارد و نمي‌تواند بپذيرد که انتخابات 25 خرداد 92، راي اکثريت براي «تغيير» بوده است . اين مسائلي که اکنون در جامعه ماست و در دانشگاه‌ها مي‌گذرد و تلقي آينده سازان را خيلي آشکار و صريح و آرماني بيان مي‌دارد آيا همه براي اين نيست که طيف راي نياورده نمي‌خواهد به قول «ناطق نوري» قاعده بازي را رعايت کند؟
 
بايد از کساني که آن ذهنيت را دارند و اين واژه‌ها و جمله‌ها را مي‌گويند، پرسيد که «‌فاني» مي‌بايست چه کند؟ دولت اعتدال و تدبير و اميد، براي چه ايشان را به مجلس معرفي کرده است‌؟ براي اين که در بر همان پاشنه بگردد‌؟ براي آن که همان مهره‌ها و رفتارها و قواعد دوران دولت نهم‌ و‌ دهم، دست نخورده و بدون تغيير باقي بماند‌؟ آيا از دولت نهم و دهم هم همين انتظار بود آيا در همان دوران هم واژه «مشروط» و اين عبارت از نمايندگاني که در همان دوران هم بودند بر زبان‌ها جاري شد‌؟ مگر همين عزيزان در تمامي‌ رفتارها و گفتارها جمله مثلي « بالاي چشمت ابروست» را براي يک لحظه جهت ثبت در تاريخ بر زبان آوردند ؟ اين عزيزان باور کنند که مردم فهيم ايران، همه اين واژه‌ها، عبارت‌ها و رفتارها را به دقت باورنکردني، مي‌شنوند و مي‌بينند آنگاه براي تغيير راي مي‌دهند يا اراده مي‌کنند که کار بر همان روال سابق باشد .
 
اما به عنوان الف ب گوي قلم به دستي که قريب نيم قرن پاي تخته ايستاده است و گفته و نوشته و در بطن و متن قضايا بوده است، مي‌خواهد بگويد که جز جابه‌جايي چند چهره، آن هم با دست و دل‌لرزان، وضع در آموزش‌و‌پرورش جمهوري اسلامي‌، همان است که بود‌. نهادها همان نهادند، بسياري از مسئولان با همان ديدگاه‌ها و تلقيات سابق‌اند‌. معلمان با همان صورت‌هاي سرخ کرده از سيلي‌هاي دردناک خودند و هنوز هم حقوق سالانه آنها معادل دريافتي يک ماهه بعضي‌ها نيست و اوضاع حتي نيمه مطلوب خواهانان تغيير هم نيست‌! و نگارنده تعجب مي‌کند‌- که با اين وضع که خود آبستن حکايت‌هاست و رئيس‌جمهور محترم بايد فکر عاجلي بکند و بر سر قول خود براي تغيير وفادار بماند - با «فاني» به جاي قدرداني و سپاس و منت چه خطاب و عتابي هست؟

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.