از اواخر دهۀ هفتاد مرسوم شد و تقریباً تا یک دهۀ بعد از آن بشدت افزایش یافت. پرداختن به روابط اجتماعی و خانوادگی و تلاش برای به تصویر کشیدن آسیبهای مربوط به مناسبات این روابط آنچنان در سینما زیاد شد و البته به واسطه تولید آثار خوش ساخت و مردم پسند مورد استقبال قرار گرفت که نگاه اینچنینی به سرعت در میان آثار سینمایی جا باز کرد؛ البته متأسفانه از یک منظر سیاه نمایی و تلخی زیادی را هم به فضای غالب آثار این گروه اضافه کرد.
«کوچه بی نام» روایت روان و پیش روندهای دارد که مخاطب را با خود همراه میسازد، اما در عین حال تجربه ای است که در سالهای گذشته با شکلها و شیوههای مشابه تکرار شده است و تازگی و طراوت یک اثر خوش ساخت را ندارد. لوکیشن محدود، بازیگران شناخته شده و جوان و حوادث و رویدادهایی که در مدتی کوتاه روایت داستان پشت سر هم اتفاق میافتند و چون آواری بر سر یک خانواده فرو میافتند؛ این فیلم را در گروه آثاری با موضوع اجتماعی قرار میدهد که ترفندها و شگردهای یکسانی را برای جذب مخاطب به کار گرفته است. اما در عین حال باید اعتراف کرد که ضرباهنگ روایت و فشردگی روی دادن حوادث در محدودۀ زمانی کوتاه و حضور بازیگران موفق و مسلط بر این نوع آثار لحظه به لحظه مخاطب را با فیلم همراه نگه میدارد.
«هاتف علیمردانی» فضای محدود و آدمهای قصهاش را به سرعت معرفی میکند.این سرعت و ضرباهنگ بخشی به روایت البته جزئی از فضا و البته شکل اثر است. خانوادهای امروزی از یک گروه انتخاب شدۀ فرهنگی و اجتماعی در مدت زمانی کوتاه و به واسطۀ روابط و رفتارهایشان معرفی میشوند و اولین حادثه روی میدهد. پسر کوچک فاطمه در حین بازی داخل چاه میافتد. اما هنوز این حادثه به پایان نرسیده خبر سقوط هواپیمایی که قرار بوده احمد با آن به خرم آباد برود از تلویزیون پخش میشود.از این به بعد قصه، بازی هوشمندانهای را با مخاطبانش آغاز میکند. یک صحنه آرامش و راحتی و بلافاصله بعد از آن حادثه و اتفاقی دیگر روایت میشود و این روند تا پایان ادامه پیدا میکند.
ویژگی قصههایی از این دست آن است که میتوانند رویدادهای فرعی متعدد را هم در خود جای دهند. هر یک از آدمهای قصه در زندگیشان مسأله ای دارند. این روایتهای فرعی در عین حال که به واسطۀ دنیای هر شخصیت متفاوت هستند، تحت تأثیر کلیتی به نام خانواده با هم وحدت و اشتراک پیدا میکنند. به علاوه اینکه نگاه تقریباً ناتورالیستی علیمردانی به جهان اثر هم رابطه متأثر از ماهیت خانواده را میان این رویدادها و مسأله اصلی تقویت کرده است.
«کوچه بی نام» به واسطه بر هم ریختن تعادل و چینش و ترتیب درست حوادث و رویدادها به خوبی تماشاگر را با خود همراه میکند. فیلم علیمردانی غم، شادی، حسرت و تأثر را برمیانگیزاند و جهان قصه اش را به دنیای مخاطبانش پیوند میزند و بدون شک بخش مهمی از این موفقیت را مدیون بازیهای روان، ساده و واقعی بازیگرانش است. فرهاداصلانی، ستاره پسیانی، فرشته صدر عرفایی، پانتهآ بهرام، باران کوثری و ملیسا ذاکری با ارایۀ جزییات واقعی رفتار و همکاری گروهی بخوبی دنیای آدمهای قصه را درست مثل یک زندگی با تمام مناسبات واقعی آن به نمایش میگذارند.
نظر شما