همیشه اخبار میزگردهای فیلمهای جشنواره فجر را دقیق دنبال می‌کردم.

قصه پرغصه برخی از فیلمهای جشنواره‌های ما!

 آنجا که پس از نمایش فیلم، همه عوامل می‌آیند  می‌نشینند و عده‌ای از همه جا بی‌خبر هم به عنوان ارباب رسانه‌ یا علاقه‌مند جلواشان صف می‌کشند و پرسشهایی مطرح می‌کنند و آنها هم طبق معمول از سختی کار می‌گویند. از اینکه خدمت برایشان مهم بوده، هنرپیشه‌ها از این می‌گویند که وقتی فیلمنامه را دیده‌اند حالشان عوض شده و کارگردان از فیلمبردار تشکر می‌کند و فیلمبردار از صدا بردار و... خلاصه همگی از آنکه پول بی‌زبان را تقدیم این عزیزان کرده تا بتوانند مدتی به شغلی که بلدند و گاه بلد نیستند سرگرم باشند و چیزی بسازند.

البته گاهی هم که چکها به موقع پاس نشده باشد این جلسات چنان گرم و دلچسب نیستند. گاهی هم جلسات خیلی خوب می‌شوند، چون درباره یک فیلم خوب برگزار می‌شوند که بخشی از تاریخ و هنر روزگار ماست. اما چرا اینها را گفتم. دست بر قضا امسال نگارنده این سطور در جریان سیر تا پیاز ساخت یک فیلم کمی تا قسمتی مهم شرکت کننده دراین جشنواره بوده‌ام. اگر از باب پول بیت المالی که پایش ریخته بخواهیم حساب کنیم که باید بگویم خیلی مهم. این تکمله را هم بیفزایم که در جریان بودن را به معنی مطلع بودن از چگونگی انجام و شنیدن ارقام نجومی بودجه آن از گوشه و کنار و کم و کاستیهایی که بسادگی قابل رفع بودند و اما نشدند و...

مسایلی از این دست منظورم است، آن هم ناخواسته. آن روزها با خودم فکر کردم با این اوضاع چه فیلمی بشود این فیلم!

باری فصل جشنواره رسید و آن فیلم هم آمد و کلی هم خط و خبر به دنبالش و از آن جلسات پس از نمایش هم برایش ترتیب دادند و... «ا... اکبر» و «سبحان ا...» چرا که فقط اذکار اینچنینی مرا از بهت و حیرتی که دچارش شدم نجات می‌دهد.

 باور کنید سخنان عوامل را که می‌خواندم چنان آسمان و ریسمانی برای این کار و بودجه‌ای که در آن سوزانده شده بود سر هم کرده بودند که انگشت به دهان مانده بودم. تو گویی مردم ایران، کلی هم به این بزرگواران زحمتکش بدهکارند که چنین از خودگذشتگی کرده و آمده‌اند چنین دستمزدهای خوبی گرفته‌اند و چنین کاری ساخته‌اند. باری الان بازگویی همه گفتنی‌ها را ندارم. اما به گمانم خوب است یکبار برای همیشه مردم بدانند این فیلمها که به درستی، برخی سینمای «نفتی» نامگذاری‌اش کرده‌اند، با چه پلتیکهایی ساخته می‌شوند و تازه پس از آن چه فخری می فروشند این جماعت به مردم برای این زرنگ‌بازیشان کاش از پشت پرده این فیلم خبر نداشتم، زیرا دیگر این میزگردها و برای فیلمها، اغلب در نگاهم نوعی کلاهبرداری رسانه‌ای و نمایشی روحوضی جلوه می‌کند. باشد تا در جای خودش، مفصل از این فیلم برایتان بگویم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.