این اتفاق در شرایطی رخ داده که اهالی فرهنگ، ادب و هنر همواره و در هر شرایطی از یک سو از کمبود بودجۀ حوزه فرهنگ و از سویی دیگر از عدم حمایتهای منطقی و اصولی که بتواند بنیان فرهنگ کشور را دگرگون کند و تحولی چشمگیر در این حوزه ایجاد کند، گلهمند بودهاند.
پیش از این خبرگزاریها اطلاع دادند که لایحۀ بودجه سال 1394 به مجلس شورای اسلامیارایه شده است؛ ظاهراً در لایحه بودجه سال 94 کل کشور سهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از 769 میلیارد تومان پیشنهاد شد . این در حالی است که سال گذشته این بودجه 623 میلیارد تومان پیشنهاد شده بود، اما در عمل 521 میلیارد تومان مصوب شد. توجه به این مسأله ضروری است که معمولاً مجلس مبلغ پیشنهادی دولت را کاهش میدهد. در چنین اوضاع و احوالی درخواست دولت این گمان را به ذهن متبادر میسازد که دولت هیچ توجهی به مسایل فرهنگی کشور ندارد و تنها دل در گرو حفظ مناسبات و روابط بین الملل دارد.آنچنان که وزیر ارشاد نیز از میزان مبلغ پیشنهادی دولت گلایه کرد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بااشاره به گستردگی فعالیتها، تنوع سازمانهای تابعه، حجم وظایف و انتظارات مردم و دستگاههای دولتی و خصوصی از این وزارتخانه گفت: «بودجهای که در اختیار داریم، ناکافی و نامتناسب با وظایف است.» قابل ذکر است که در لایحۀ پیشنهادی بودجه سال 94 سهم حمایت از نشر، کتاب و مطبوعات 150 میلیارد تومان پیشنهاد شده است که همان رقم بودجه مصوبی سال 93 است.
کاهش بودجۀ فرهنگی در چند سال اخیر حکایت از این مسأله دردناک دارد که مسؤولان به هیچ عنوان متوجه نقش محوری ادبیات و هنر در ایجاد تحولات عظیم اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی .... نیستند و همین مسأله باعث شده تا معضلات بزرگی به وجود بیاید، غافل از اینکه زیر ساخت تحولات بنیادین سیاسی و اجتماعی همین توجه به فرهنگ ارزشمند ایران است. تولید آثار فاخر ادبی و هنری میتواند مهمترین تأثیر را در ارتقای سطح فرهنگی کشور بگذارد. کاهش بودجۀ فرهنگ و هنر بیشک تأثیرات ناخوشایندی را در پی خواهد داشت. باتوجه به ناهنجاریهای حاکم بر جامعه باید تمام هم خود را مصروف بر طرف کردن معضلاتی از این دست کرد و این کار میسر نمیشود، مگر اینکه بودجۀ قابل قبولی برای فرهنگ اختصاص داده شود و متولیان امور فرهنگی بدرستی آن را به کار بگیرند و این نباشد که بدون برنامهریزی دقیق و حساب شده حداقل بودجههای در نظر گرفته شده هم نابود شوند و در نهایت هیچ تحول چشمگیری در این وادی دیده نشود.در این میان بسیاری از مراکز فرهنگی کشور چون صدا و سیمای جمهوری اسلامیایران،حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ستاد عالی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد عملاً در عرصههای فرهنگی ناتوان عمل میکنند و چون گذشته فعالیت چشمگیری ندارند.بی شک فقدان سیستم نظارتی بر عملکرد نهادها و سازمانهایی که در وادی فرهنگ ، ادبیات و هنر بودجۀ دولتی دریافت میکنند، پیامدهای خوبی را به همراه نخواهد داشت. بیتوجهی به عملکرد نهادها باعث میشود تا راندمان و بازدهی آن مراکز کاهش یابد و بناچار دولت که در عرصۀ فرهنگی نتیجهای عایدش نشده متقاضی افزایش بودجۀ فرهنگی نباشد؛ همچنین دولت میبایست از توانمندی این نهادها در ایجاد تحولات فرهنگی مطلع باشد. تأسیس مراکز تحقیقاتی در حوزۀ فرهنگ میتواند به دولت در شناسایی اهداف و ارایۀ طرحهای کاربردی یاری رسان باشد. متأسفانه بسیاری از سازمانها با یکدیگر هماهنگ نیستند و میانشان همیاری وجود ندارد.بسیار دیده شده که یک طرح مشخص توسط نهاد و سازمانهای مختلف همزمان پیگیری میشوند و غالباً نیمهکاره رها میشوند.
نظر شما