۱۳ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۴
کد خبر: 273712

قدس انلاین: شكر به معنی قدردانی و قدرشناسی و تشكر از نعمت دهنده است.

رشد و پیشرفت ثمره شُکرِ نعماتِ الهی است

 از آنجا كه نعمت ها همه از خداست شكر حقیقی هم باید از خدا صورت پذیرد. اگر ایمان را دو شاخه كنیم یك شاخه آن صبر و دیگر شاخه آن شكر است. صبر نشانگر زیبایی برخورد مؤمن با بلاها و گرفتاری ها است و شكر زیبایی برخورد مؤمن با نعمت ها می باشد. مگر جز این است كه شكر و سپاس از ولی نعمت حقیقی همچون هر نعمت دهنده دیگر وظیفه وجدانی و اخلاقی هر انسانی است؟ از این رو امام رضا «ع» می فرمایند: صاحب نعمت در خطر است، چون حقوقی خدایی در آن (نعمت ها) واجب گردیده است. به خدا سوگند که نعمت هایی از خداوند به من می رسد و من همواره از آن بیمناکم تا حقوق واجب الهیِ آن را ادا کنم. راوی حدیث می گوید گفتم: فدایت شوم شما با مقامی که دارید از این امر هراسناکید؟ امام گفت: آری و خدای را بر این که مرا نسبت به ادای تکلیف حساس کرده است سپاس می گزارم.

شکر، با توجه به مفهوم حقیقی آن، محدودیتی اصولی و هدفدار را در اموال موجب می گردد؛ چنانکه محمد حکیمی می نویسد اموال و کالاها، حتی آن ها که مصنوع انسان است، مصنوع خداوند است و در حقیقت از خدا است. انسان اجازه بهره برداری از نعمت ها را دارد و مالک مجازی و استخلافی است. این نوع مالکیت، رعایت هدف و غرض مالک حقیقی را در کلیه تصرفات، لازم می سازد و همین رعایت، سپاسگزاری و شکر است. رعایت دقیق و قاطع حدود و مقرراتی که مالک حقیقی اموال گذارده است وظیفه انسان ها است که اجازه یافتند تا از آن ها بهره برداری کنند؛ زیرا رضایت مالک حقیقی برای وکیل و نایب در تصرف، ضروی است. از این رو، می توان گفت که حقیقتِ «شکر»، همان رعایت بالاترین و دقیق ترین مقررات و محدودیت هاست در اموال، که موجب رضایت واقعی بخشنده آن ها می گردد. چگونگی بهره برداری و حدود و مقررات آن، در آیات قرآن و تعالیم اسلامی و رضوی آمده و مشخص شده است، که بهره برداری باید باندازه و دور از اسراف باشد. این نوع مصرف مورد رضایت بخشنده اموال و مواد است و تحصیل این رضایت، شکر است.

همچنین برای تحقق شکر در عمل، باید هدف اصلی از آفرینش نعمت ها منظور گردد، هدف از خلقت نعمت ها، بهره برداری همگان و رفع نیاز نیازمندان است، چنانکه در قرآن کریم آمده است:

«متاعاً لکم و لانعامکم؛ کالایی است برای شما و چهارپایان شما»، و «رزقاً للعباد؛ روزی است برای بندگان» و از این رو جمع و احتکار و اسراف و شادخواری و اتلاف مواهب و نعمت ها، برخلاف غرض اصلی آفرینش آن ها است. در ین راستا هر عاملی که نعمت ها را ویژه بخشی از جامعه و افرادی خاص قرار دهد و دیگران را محروم کند، یا هر فردی که بخشی از نعمت ها را احتکار یا غصب کند و از دسترس نیازمندان دور نگاه دارد، برخلاف هدف آفرینش نعمت ها و غرض اصلی پیدایش آن ها گام برداشته و ناسپاسی و کفران نعمت کرده است. و آنگاه چنان خواهد بود که در حدیثی از امیرالمومنین امام علی (ع) آمده است: به میان مردم هر جا که خواستی بنگر، آیا جز بینوایی می بینی که از تهیدستی رنج می برد، یا ثروتمندی که نعمت های الهی را ناسپاسی کرده است.

اینکه در تعالیم قرآنی، شکر عامل افزایش و رشد نعمت ها و ناسپاسی و کفران، موجب تباهی و نابودی آن ها شمرده شده است و جامعه شاکر و سپاسگزار پایدار و جامعه ناسپاس و کفرانگر، نابسامان و واژگون، به حساب آمده برای همین است که در جامعه شاکر کالاها و مواد - که تعمت های خدایند - با جریان طبیعی و گردش درست به دست همه می رسد و همه نیازها برآورده می شود و جامعه به دو بخش مستضعف و مستکبر و فقیر و غنی تقسیم نمی شود و همگونی میان طبقات جامعه پدید می آید، و برادری دینی تحقق می یابد، و تضاد و درگیری بر سر منافع به کمترین حدّ می رسد و روابط اجتماعی گسست ناپذیر می گردد، وظایف و تعهدهای اجتماعی به خوبی انجام می پذیرد و خوش بینی و محبت در سراسر جامعه گسترش می یابد و برادری ایمانی (إنّما المؤمنون اخوة) رخ می نماید و این ها همه موجب رضایت خالق نعمت ها و استواری نظام اجتماعی می گردد.

در جامعه ناسپاس، نعمت ها در مسیر طبیعی خود و در راه هدف خلقت آن ها، یعنی رفع نیاز همه و بهره برداری یکایک افراد جریان نمی یابد، بلکه در دست اقلیت هایی انباشته می گردد و اکثریت از آن محروم می مانند و داشتن ها و نداشتن ها عامل پدیدآورنده تضاد اجتماعی می شود و ثبات و آرامش را از جامعه می گیرد، احساس تعهد رو به ضعف می نهد و جامعه دچار بیماری ویرانگر استضعاف و استکبار و افراط و تفریط می شود و این ها همه که برخاسته از ناسپاسی و کفرانگری است خشم خداوند را موجب می گردد و اساس جامعه را واژگون می سازد.

از این رو می توانیم نیک پی ببریم که اجتماعِ دچارِ بیماری سرمایه داری، نسبت به نعمت های خداوند کافر است و مواهب الهی را ناسپاسی کرده است و طبق سنت های تغییرناپذیر الهی محکوم به سقوط و زوال است. از این رو است که امام رضا «ع»، دارنده نعمت را در مخاطره می بیند تا هنگامی که حقوق الهی را رعایت نکند و از راه رساندن نعمت به دیگران رضای الهی را به دست نیاورد و خود با مقام والای خویش از سستی در این کار بیمناک است. فقیه و عالم بزرگ ملامحمدمهدی نراقی می گوید: «کسی که از هر چیز بدانگونه که هدف و منظور از آفرینش آن است بهره برداری کند، نعمت خدای را شکر گزارده است و اگر چیزی را بگونه ای مصرف کرد که به هدف و مقصود از آن رهنمون نشد، یا در جهتی که برای آن آفریده شده است نبود، نعمت خدا را ناسپاسی کرده است.»

در سخن دیگری که از امام رضا«ع» رسیده است، اهمیت شکر نعمت و موضوع و معنای آن بخوبی روشن می شود: بدانید که پس از ایمان به خدا و پذیرش حقوق اولیای او از آل محمد (ص)، سپاسگزاری محبوبتر نزد خداوند از یاری رسانی به برادران مؤمن نیست، یاری رسانی به زندگی دنیای آنان که راهی است برای رسیدن ایشان به بهشت. کسانی که چنین یاریی برسانند از ویژگان درگاه الهی اند. پیامبر(ص) در این باره سخنی گفته است که اگر نیک در آن دقت شود و بدان عمل کنند، شایسته نیست کسی از این فیض الهی خود را محروم سازد.

روایت شده است که به پیامبر (ص) گفتند: فلانی هلاک گردید چون گناهانی چنین و چنان مرتکب می شود. پیامبر فرمود: بلکه او نجات یافت و خداوند عمل او را به نیکی به پایان خواهد رساند. خداوند گناهان او را پاک خواهد ساخت و به حسنات تبدیل خواهد کرد، زیرا که او گه گاهی از راهی گذر می نمود و مؤمنی را می بیند که برخی از اندام او (که باید پوشیده باشد) آشکار شده است و خود او نمی داند. آن را می پوشاند و به او چیزی نمی گوید تا مبادا شرمگین شود.

در این کلام معصوم، اهمیت رعایت حقوق انسان ها در مواهب الهی، با سبکی قاطع بیان شده است و شکر نعمت - پس از ایمان به خدا و گردن نهادن به حقوق اولیای خدا - کمک رسانی و دستگیری نیازمندان معرفی گشته و در فرازی اوج ارزشمندی این نوع شکرگزاری چنین تبیین شده است: انسان هایی که نعمت ها را به دیگران می رسانند و دست نیازمندان را می گیرند، از ویژگان و خاصان درگاه الهی اند. امام، در پایان گفتار خویش سخنی از پیامبر(ص) می آورند که والایی و ارزشمندی خدمت به خلق را به گونه ای اعجاب آمیز تفسیر می کند. پیامبر (ص)، در این سخن، گناه و عصیان را قابل جبران می شمارد، در صورتی که انسان بندگان خدا را دستگیری کند و یار و یاور آنان باشد و به خدمت های اجتماعی بپردازد.

در تعالیم دیگر معصومان«ع» نیز این حقیقت بازگو شده است؛ چنانکه امام باقر(ع) فرموده اند: به خدا سوگند سرنوشت هر ملتی که غرق در نعمت های سرشار الهی زیست و از سر تقوا، پیوسته در پیروی از خدا و سپاس نعمت های او گذارند، تغییر نکرد و این (نیکی ها و خوشبختی ها) از جامعه ایشان رخت برنبست مگر پس از آنکه از درون (نفس خویش) دگرگون شدند و از پیروی خدای روی برتافتند و جانب خدای را کاستند و از مراقبت الهی چشم فروبستند و سپاس نعمت های او را سست گرفتند. پروردگار در کتاب استوارش می گوید: خداوند سرنوشت هیچ ملتی را دگرگون نساخت مگر اینکه (نخست) خود (در درون) دگرگون شدند.

اجتماعی که کفران ورزیده و نعمت ها را در راه خدا سرمایه گذاری نکرده است، وسیله را هدف قرار داده و از خرسندی خلق خدا روی برتافته و به جمع و تکاثر و اندوختن ثروت پرداخته است و به رباخواری، احتکار، گران فروشی، کم فروشی، غصب، استثمار، خیانت، ظلم، سرقت و دیگر راه های نامشروع دست زده و جامعه خود را به پرتگاه سقوط کشانده است؛ برای رهایی و نجات راهی در پیش ندارد، جز اینکه از این راه شیطانی برگردد و تهیدستی و نیاز را از زندگی مردمان بزداید و با سرمایه های کلان کنز شده خصوصی، مشکلات اقتصادی جامعه را حل کند. برای این مقصد مهمّ دگرگونی و به تعبیر قرآن، تغییری عمومی و درونی لازم است.

منابع:

1-کلینی، کافی، ج3: 503؛ ج8: 256.

2-نراقی، جامع السعادات، ج3: 195.

3-صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2: 169.

*حکیمی، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی: 101، 109.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.