«چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» و «مالیخولیای محبوب من»؛ فلامک جنیدی با کتاب «جایی به نام تامساکو»؛ رضا کیانیان با کتاب «این مردم نازنین» و کتابهای دیگری که درباره سینما نوشته و رضا فیاضی با کتابهای «ت مثل تئاتر»، «بانوی نیلوفر»، «بازیگر» و «قصههای آسیهآباد» ، همچنین داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی.
قطعاً وقتی یک فرد مطرح در جامعه به نوشتن کتاب دست میزند، باعث میشود افراد برای بیشتر دانستن درباره روحیات شخص مورد علاقه شان و همچنین به خاطر خواندن تجربیات آن فرد، به خریدن و مطالعه آن کتابها اقدام کنند. مطالعه به دو منظور صورت میگیرد، به خاطر علاقه یا اجبار. وقتی کسی کتاب بازیگر یا مجری یا هرشخص مشهور دیگری را که دارای شهرت است میبیند، اگر به آن شخص علاقه داشته باشد، آن کتاب را تهیه میکند و بعد وقتی میبیند آن شخص محبوب هم به خاطر علاقه به کتابها یا نوشتن مطالعه زیادی داشته است، ترغیب میشود بیشتر کتاب بخواند تا در آن حس خوب با بازیگر محبوبش شریک باشد.
البته عکساین اتفاق نیز رخ داده و ما تعدادی نویسنده و شاعر نیز داریم که بازیگر شدهاند. افرادی مثل محمود دولتآبادی که هنر رابا تئاتر شروع کرد و در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی بازی کرد و بعد نویسنده مطرحی شده است یا احمدرضا احمدی، محمدعلی سپانلو، منوچهر آتشی، شمس لنگرودی و رسول یونان. دراین بین بعضی هم بینابین حرکت کردهاند، یکی مثل محمد صالحعلا که کار هنریاش را با نوشتن شروع کرده بعد بیشتر با سینما و تلویزیون شناخته شده است. آغاز فعالیت هنری محمد صالحعلا از سال ۱۳۴۷ با قصهنویسی و قصهخوانی در رادیو و سپس نویسندگی متن برنامه و نمایشنامه بود.او فعالیت سینماییاش را از سال ۱۳۴۷ با ساخت فیلمهای تبلیغاتی و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۴ با «تیغ و ابریشم» مسعود کیمیایی آغاز کرد. صالحعلا که دراین سالها تعداد زیادی ترانه سروده و در کنار انتشار داستانهایی در مطبوعات، یک مجموعه داستان تدوین کرده است، در فیلمهای «دوستان»، «مثلث آبی»، «شوکران»، «عقرب»، «پادزهر»، «دادستان»، «گرگهای گرسنه»، «تیغ آفتاب»، «جدال بزرگ»، «دستمزد» و «پنجره» بازی کرده است. مجریگری و برنامهسازی تلویزیون نیز از دیگر فعالیتهای اوست.
داستان هایی پرخواننده
صالحعلا به صورت پراکنده داستانهایی را در کتاب هفته و داستان همشهری منتشر کرده بود، اما برای اولین بار در سال 92 مجموعه داستانهای کوتاه «اجازه میفرمایید گاهی خوابتان را ببینم؟» که در سالهای 91 و 92 نوشته شده بودند، توسط انتشارات پیوند منتشر کرد.این کتاب مورد اقبال مخاطب قرار گرفت و در کمتر از شش ماه به چاپ سوم رسید. البته پیش ازاین ترجمهای از صالح علا به بازار کتاب آمد که به چاپ بیست و هشتم هم رسید.این کتاب «تمامیآنچه مردان در باب زنان میدانند» نام داشت به قلم شخصی خیالی با نام «عبدل اسمیت» ؛ کتابی ۱۱۰ صفحهای که نوعی کتاب تمثیلی بود و ویژگی خاصش ، سفید بودن تمامیصفحات آن بود. در واقع صالح علا به مخاطباین پیغام را داده که مردان درباره زنان هیچ نمیدانند و ظاهراًاین پیام با اقبال عمومیمواجه شده و بسیاری ترجیح دادهاند، این کتاب را خریداری کنند و احتمالاً پس از مطالعه دقیق هدیه بدهند!
اما بعد از «اجازه میفرمایید گاهی خوابتان را ببینم؟» مجموعههای دیگری از صالح علا به بازار آمد. «دست بردن زیر لباس سیب» در سال 93 و «کاپوچینو، کیک پنیر» در نمایشگاه کتاب امسال به دست مخاطبان و علاقه مندان به خواندن آثاراین برنامه ساز تلویزیونی و نویسنده رسید. اگرچه در روی جلد کتاب «کاپوچینو ...» نوشته شده مجموعه داستان، اما در حقیقت این اثر صالح علا هم در حقیقت نوشتههای پراکنده او و خاطراتش است. او دراین کتاب روایتهایی از اتفاقات و برخوردهایش با مردم جامعه را با زبانی داستانی بازگویی کرده است؛ خاطراتی که بسیاری از آنها در زمانی که مثلاً با تعدادی از دوستانش به کافیشاپ میرفته و در برخورد با آدمها شکل گرفته است. صبغه خاطرهایاین نوشتهها بر داستانی بودنشان میچربد و نوع نثری که به کار رفته بیشتر نثر خاطره گونه است تا داستانی.
نوشتههایی که تخیل کم تر در آفرینش آنها نقش داشته و بیشتر منطبق بر خاطرات و تجربههای روزمره صالح علا هستند.
صاف و ساده مثل خود نویسنده
با خواندناین خاطرهها تصاویری در ذهن مخاطب زنده میشود، خاطرههای مشترکی که مخاطب با نویسنده دارد، مثل ترسیم فضای جنگ و حال و هوای مردم جامعه در آن زمان و یا شرح خاطره شعبده بازی که زمانی بازیگر تئاتر و سینما بوده و مورد توجه خاص و عام و حالا که بازنشست شده کسی او را نمیشناسد. البته خاطرههای داستانوارهای مثل «عزیزم لطفاً تهرانی باش» هم کاملاً مبتنی بر تخیل است و در یک فضای فانتزی شکل میگیرد .
این داستان ماجرای نویسنده و همسرش است که میخواهند در ناف تهران در آپارتمان کوچکشان زندگی روستایی داشته باشند و از مدرنیسم فاصله بگیرند.
آنها ابتدا از تغییر لباس شروع میکنند و بعد وسایل زندگی، تغییر لهجه ، از دست دادن شرایط کاری و اجتماعی و تا آن جا پیش میروند که در آپارتمان از جوجه و گوسفند نگهداری میکنند، اما عیش و لذت زندگی روستایی زیاد دوام ندارد، چون همسایهها ازاین زن و شوهر عاشق روستا شکایت میکنند و آنها تصمیم میگیرند با تمام سختیهایی که دارند دوباره تهرانی شوند و یک زندگی مدرن داشته باشند. زبان صالح علا در داستانهایش مانند ترانهها و زبان شعرهایش زبانی ساده و صمیمیاست.این صمیمیت تا آن جا پیش میرود که مخاطب فکر میکند، راویان اول شخص خود صالح علا هستند که دارد با صمیمیت تجربههای زندگی اش را در اختیار مخاطب قرار میدهد که البته همانطور که گفته شد در بسیاری موارداین روایتها رنگ و بوی خاطره دارند و نه داستان. به هر حال خواندن کتاب «کاپوچینو، کیک پنیر» برای هر مخاطبی لذت بخش است و خالی از لطف نیست، بخصوص اینکه با ترسیم فضای دهه شصت که برایایرانیها دههای پر افت و خیزی است، خاطرات بسیاری برای مخاطب زنده میشود.
نظر شما