کشورمان جايگاه نخست اقتصادي و توليد علم و فناوري در سطح منطقه آسياي غربي (شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و کشورهاي همسايه) را از آن خود کند.
شاید به همین دلیل است که برنامهریزان علمی کشور هر از گاه به استناد برخی از مدارک ثبتشده در پايگاههاي استنادي، از رشد سهم کشورمان در توليد علم دنيا طي 15 سال گذشته میگویند.به گمان اینان ، ايران در حال حاضر يک و نيم درصد از علم دنيا را توليد ميکند.
این ادعا گرچه ممکن است در ابتدا حس اعتماد به نفس را در میان پژوهشگران و جوانانِ جویای علم تقویت و به اعتبار چند جامعه علمی و دانشگاهی کمک کند، اما آن وقت که از منظری دیگر به آن توجه میشود، روی دیگری از این سکه را نمایان میکند؛ اینکه بخش قابل ملاحظهای از آنچه به عنوان علم تولید میشود، نه علم که شبه علمی است که اساس آن برساختههای ما استوار است و در منبع و روش و غایت گرایی دچار مشکل است.
درست مثل آنکه روزگاری، هزاران صفحه در باره قراین موجود در ستارگان و سیارات نوشته میشد و برای تمام زندگی مردم خط و ربط ترسیم میشد، در حالی که کلمهای از آنها واقعیت نداشت و بی خود و بی جهت، کاغذ و قلم ومرکب از بین رفته بود.
یا اینکه متأسفانه بخش دیگری از آنچه تولید میشود بازتولید و رونویسی از روی دست یکدیگر یا گرته برداری و سرقت علمی است.
با این حال و روز پیداست که پس از چندی دست علمی که نتواند به درک نیازهای روز پاسخ دهد و گره از مشکلات پزشک ، صنعتگر ، معلم و حتی بقال جامعه باز کند یا نتواند تصویر صحیح و روشن از توسعه همه جانبه را ارایه دهد، برای همگان رو خواهد شد.
باید این حقیقت را پذیرفت ما برای رسیدن به توسعه صادقانه علمی به هزینه و گذران زمان بسیار زیادی نیازمندیم. برای آنکه بتوانیم به آرمانهای سند چشمانداز جمهوري اسلامي ايران تا ده سال دیگر جامه عمل بپوشانیم، غیر از استناد به آمارهای اینچنینی که البته در صدق و کذب آن نیز جای حرف است، گاه به گامهایی متین و گاه پرشتاب نیاز داریم.خلاصه آنکه در پیمودن این مسیر چه ده سال و چه بیشتر باید صبور بود و منتظر .
این انتظار خوش چیزی شبیه سبک زندگی ملخ هاست.می گویند ملخها عمرشان بسیار کوتاه تر از آن است که بتوانند بر فراز اقیانوس شنا کنند، اما گفته میشود که این کار را میکنند.
از میان جمعیت پرواز کن بخشی به هنگام خستگی و آمادگی برای مرگ خود را به آب میاندازند .بقیه ملخها روی جنازه آنها استراحت میکنند تا پرواز بعدی.این مرگ و استراحتها و لابد تولید نسل آن قدر ادامه مییابد تا جمعیتی از آنها به آن طرف اقیانوس میرسد. ما نیز چارهای جز پذیرفتن این روش نداریم.ما نیز برای غور در اقیانوس علم و نیل به توسعه پایدار باید هزینه کنیم.
خلاصه آنکه تدوین سند چشمانداز و یا برنامههای توسعه برای آن است که جای پای نخبگان علمی خود را در کوران رخدادهای روز ، یا بزم حضور در باشگاههای سیاسی گم نکنیم.
برای دستیابی به توسعه واقعی هر از گاهی باید این برنامهها را از نو برداشت ، دستی به سر و روی آنها کشید و با پیشرفتهای علمی روز دنیا و از آن مهمتر نیازهای بومی کشورمان انطباقشان داد و گرنه با حلوا حلوا گفتن کام هیچ کداممان شیرین نخواهد شد.
نظر شما