امروز به یاری فناوری آیینههای کوچک و بزرگی ساخته شدهاند که هر کدام بسته به کاربردشان در زندگی اجتماعی، سهمی در ساطع کردن فرهنگ سرزمینها دارند. یکی از این آینهها، شبکههای اجتماعی است که سهمی از بازتاب فرهنگ ایرانی را برعهده گرفته است، بازتابی که بیش از همه چیز از فقدان فرهنگ کتابخوانی خبر میدهد .
شبکههای اجتماعی در وهله نخست به مانند بازار مکارهای میمانند که در آن همه چیز پیدا میشود و برای هرکس با هر نیازی نسخهای میپیچد. اما محتوای آن در هر جامعه بازتاب فرهنگی است که در لایههای زیرین آن جریان دارد و مانند چشمهای راه خود را از میان سنگلاخهای انکار باز میکند؛ گاهی نیز مانند یک دریاست که صدفهایی به ساحل میآورد و گاهی هم مانند دملی چرکین سرباز میکند .
باید گفت که محتوای مطالب شبکههای اجتماعی در ایران نشان از جراحتی کهنه دارد. وقتی سطح مطالعه درجامعهای پایین باشد، طبیعی است که واکنشهای منطقی به مسایل، جای خود را به زبان احساس میدهد. کاربران شبکههای اجتماعی در ایران بارها و بارها با مطالبی مواجه شدهاند که تاریخ وفرهنگ شان را زیر سؤال برده است یا به آنها حس خود کم بینی را القا کرده است . بسیاری از کاربران به دلیل زیست اجتماعیشان دراین بافت فرهنگی، نادرستی این مطالب را کاملاً احساس میکنند یا گاهی بعضی دیگر به تردید میافتند، ولی واکنش آنها چه در تأیید یا تکذیب این مطالب بیشتر مبتنی بر احساس است تا منطق چون کمتر کسی در حافظه خود سند و مدرک از کتاب و منبعی معتبر سراغ دارد .
یکی دیگر از نمونههای بارز آن که تقریباً همه کاربران ایرانی تجربهاش را دارند، مطالبی است که در واکنش به مسایل و آسیبهای اجتماعی از قول بزرگانی چون کوروش و بزرگمهر و... نقل میشود، در حالی که مضمون آن کاملاً نشان میدهد که این نقدها و نظرها برای انسانی نیست که چند هزار سال پیش زندگی کرده است، بلکه بیشتر شبیه دلنوشتههای فردی است که در همین حوالی روزگار پرسه میزند .
حسین احمدی که پزشک است، در مورد مطالبی که از قول بزرگان در شبکههای اجتماعی منتشرمی شود، میگوید: از محتوای سطحی بعضی از مطالب کاملاً متوجه میشوم که اینها متعلق به اندیشمند یا صاحب نظری نیست، اما در بعضیها تردید دارم، ولی با این حال سعی میکنم آنها را منتشر نکنم البته بعضی دیگر از اعضای گروه برایشان فرقی ندارد که محتوای این مطلب برای امیرکبیر ، دکتر شریعتی یا حتی نیوتون باشد، به دنبال صحت و سقم آن هم نیستند؛ فقط چون از مطلب خوششان آمده آن را به اشتراک میگذارند . او درباره چگونگی فعالیتش در شبکههای اجتماعی میگوید: در گروههای عمومی با اینکه اطلاعات عمومی خوبی دارم، دنبال تولید محتوا نیستم و صرفاً مطالب را که بیشتر سرگرمی است کپی – پیس میکنم. در این گروهها اطلاعرسانی هم خیلی کم و در حد اخبارهای ویژه عمومی یا سیاسی است که البته بیشتر هم تکذیب میشود، ولی در گروههای تخصصی که مربوط به تحصیلاتم است اوضاع کمی فرق میکند؛ آنجا اگر بحث علمی باشد یا کسی دنبال مطلب خاصی باشد، منابع و مراجع را در اختیارش میگذارم .
اما در این بین محتوای مطالب گروههای تخصصی در شبکههای اجتماعی که اعضای آن از اهل فن تشکیل شده مثل گروههای ادبی، هنر و... به واسطه دانش اعضا در آن حیطه از سطح بالایی برخوردار است، ولی مشکل اینجاست که این مطالب به گروههای عمومی راه پیدا نمیکنند و در انزوا باقی میمانند، این درحالی است که شاید با اشاعه مطالب گروههای تخصصی به گروههای عمومی بتوان موجب بالا رفتن سطح آگاهی و مطالعاتی عموم شد.
دکترعلی اصغر محکی، استادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و مدرس علوم ارتباطات در این باره معتقد است که مخاطبان گروه های عمومی که سطح مطالعاتی کمی دارند، معمولاً به سمت گروههایی کشیده میشوند که نیازهای آنی آنها را برطرف کند؛ بنابراین خواه ناخواه به دنبال مطالب نازل هستند و از لحاظی دیگر به دلیل مناسبات میان فرهنگی، اغلب کاربران کم مطالعه، استعداد سازگاری کمتری با گروههای تخصصی و نخبگان دارند، به همین لحاظ ما شاهدیم که محتوای فاخر درگروههای تخصصی که مطالعات بسیاری دارند، روبه فزونی میرود و موجب شکوفایی استعدادها و پرورش حس تعالیگری میشود، در صورتی که محتوای گروههای کم مطالعه، عقب مانده میماند و در یک دور باطل قرار میگیرد. اما باید گفت که تداوم این وضعیت باعث گسترش شکاف معرفت ودانش در بین نخبگان با عامه مردم میشود یعنی درک زبان و بیان انتقال محتوای فاخر برای گروه فاقد مطالعه روزبهروز سخت و سخت تر میشود، این درحالی است که درطی دهههای اخیر سطح سواد در میان افراد جامعه که میتواند بستری مناسب برای توسعه مطالعه باشد، بالا رفته است. اما متأسفانه آن عطش و احساس نیاز به مطالعه که باید بین کاربران تحصیلکرده درونی میشد اتفاق نیفتاده است . دکتر محکی همچنین درباره تأثیرات سرانه پایین مطالعه روی محتوای شبکههای اجتماعی میگوید: پایین بودن سرانه مطالعه در کشور یک تأثیر مستقیم و یک تأثیر غیرمستقیم بر محتوای شبکههای اجتماعی دارد .
تأثیر مستقیم این است، افرادی که فقرمطالعه دارند، آگاهیشان محدود به شنیدهها میشود و از آنجا که عادت به جستار درمنبع پیام ندارند، نگاهی سطحی و گذرا به مسایل پیدا میکنند. اما تأثیر غیرمستقیم این است که کمبود مطالعه مانع رشد اخلاق اجتماعی در جامعه میشود. در نتیجه فقدان این اخلاق اجتماعی مضامین مورد تبادل در شبکههای اجتماعی به موضوعاتی مبتذل تبدیل میشود که ارزشهای اخلاقی و پایبندی مردم به آنها را هدف میگیرد، در حالی که مطالعه میتواند در شبکههای اجتماعی مولد مضامینی مثل نوع دوستی، راستگویی، ترویج منافع جمعی وتعلق خاطر عاطفی شود .
واقعیت آن است که گسترش فناوری و خبره شدن در آن، نیاز ما به مطالعه را ازبین نمیبرد، بلکه محتوای منتشر شده ونوع استفاده ازآن چون آژیری گوشخراش نشان از اتفاقی ناخوشایند در ساختمان فرهنگمان دارد که به ساکنان فرمان میدهد که به سرعت از آن خارج شوند و در پشت میز کتابخانهها پناه بگیرند، چرا که همیشه کتابخانهها امنترین مکانهایی هستند که توسط بهترین معماران جهان ساخته میشوند.
نظر شما