تا روز به روز بر قیمت کتابها از یکسو افزوده و از شمارگان و تعداد عناوین کتابهای منتشر شده کاسته شود.
بر خلاف هشدار اتحادیه ناشران و کتابفروشان در طی چند سال گذشته بازار کاغذ و ملزومات مورد نیاز صنعت چاپ و نشر کشور عملاً در اختیار دلالان سودجو و فرصتطلبی قرار گرفت که طمع آنها را غایتی متصور نبود و جای دریغ دارد که گفته شود، این روند همچنان ادامه دارد و در سایه سکوت مسؤولان مربوط، نوسان این بازار آشفته همچنان تداوم دارد.
از یکسوی دیگر به لحاظ پیدایش تگناهای دیگر خرید کتاب از سوی سازمانها و نهادها نیز بتدریج در این ایام کاسته و در مواردی متوقف شد و اندک حمایت موجود نیز به نحو قابل ملاحظهای از بین رفت و تمام مشکلات به شکل آزار دهندهای دست به دست یکدیگر دادند تا موجبات اعتراض پدیدآورندگان و دوستداران کتاب را فراهم آورند.
آنچه در این میان مایه تأسف و تحیر است آن که لبه تیز تمام انتقادها و اعتراضها به سمت ناشران است که خود بیش از همه در طی این دوران متحمل ضرر و زیان شدهاند و با تحمل همه فشارها هنوز در این سنگر استوار ایستادهاند. چرخه صنعت نشر ما همواره به لحاظ آنکه معیوب بوده است، هیچگاه برخلاف تصور عامه دارای سوددهی چندانی نبوده و هر یک از ناشران اگر سرمایه خود را به جای کاغذ روی آجر و یا چیزهای دیگری سرمایهگذاری میکردند، قطعاً سود مادی بیشتری نصیبشان میشد. اگر دلبستگی و تعهد فرهنگی وجود نداشته باشد، حضور در ساحت نشر بیمعناست و اگر ناشری سرمایه خود را با توجه به ریسک پذیری بالا و تنها با این امید که حداقل بتواند آنچه را هزینه کرده بازستاند، بکار بندد، قطعاً شایسته تمجید و تحسین است و انتشار کتاب در شمارگان اندک در این روزها بیانگر این واقعیت است.
در اوضاع فعلی که صنعت چاپ و نشر کشورمان از بحرانی ناخواسته رنج میبرد و دچار رکودی غمانگیز است، ایجاد موجهای منفی کاذب و نقدهای یکسویه و غیرمنصفانه علیه ناشران خدوم، نه تنها کمکی به حل این معضل ناگوار نمیکند، بلکه چنین امری میتواند سبب دلسردی افزونتر ناشرانی باشد که برخلاف اوضاع نابسامان اقتصاد نشر در این حوزه پایدار ماندهاند و بیتردید انتظار این همه نامهربانی از دوستان خویش را ندارند، به قول باباطاهر:
تو که مرهم نهای زخم دلم را
نمک پاش دل ریشم چرایی؟
نظر شما