احمد محمد اسماعیلی - پیش گفتار: تابستان، فصل رونق اکران است و موتمن بعد از چند ناکامی دراکران فیلمهایش (هفت پرده و سایه روشن)  ...

سینمای ایران  با بلیت ارزان  نجات پیدا نمی‌کند

توانست فیلم «خداحافظی طولانی» ‌اش را در موقع مناسبی اکران کند. موتمن، یک فیلمساز روشنفکر است که درباره طبقه کارگر هم فیلم می‌سازد، هر چند خودش آدم محجوب و فروتنی است و هیچ گاه داعیه خاص بودن و روشنفکر بودن را ندارد. در کارنامه فیلمسازی موتمن فیلمهای متفاوتی در ژانرهای مختلف از قبیل اجتماعی، عاشقانه، معمایی، عرفانی و پیسکو درام دیده می‌شود، بنابراین، کارگردانی است که به تنوع ژانری در فیلمسازی اعتقاد دارد. فرزاد موتمن، فیلم اولش به نام «هفت پرده» را در اواخر دهه هفتاد ساخت که در باره زندگی چند جوان بود. فیلم دوم موتمن، «عاشقانه شبهای روشن» بر اساس رمانی از داستایوفسکی ( شبهای سپید) بود، داستانی که مورد اقتباس سینماگران بزرگی مثل ویسکونتی قرار گرفت، فیلمی که به رغم فضای سرد و تلخش، بسیار موفق از کار درآمد. فیلم بعدی موتمن، «باج خور یک نوار جذاب» با بازی نیکی کریمی و فریبرز عرب‌نیا بود که نتوانست موفقیت «شبهای روشن» را برای او تکرار کند. «جعبه موسیقی» فیلمی معناگرایانه با بازی رامبد جوان از موتمن بود. «صداها»، فیلم بعدی کارنامه کاری موتمن بهترین و کاملترین فیلم او با ساختار معکوسش بود. موتمن در اواخر دهه هشتاد به تلویزیون رفت و سریال و تله فیلم هم ساخت و سال 93 نهمین فیلم بلندش براساس فيلمنامه «دلم را به خاک نسپار» نوشته اصغرعبداللهی را ساخت، فیلمی غیر متعارف در کارنامه کاری‌اش که بشدت 
مینی مال و استلیزه به نظر می‌رسد. با موتمن در باره ساخته شدن فیلمش گفت وگویی انجام‌داده‌ایم.

 

  در دهه هفتاد یک فیلم عاشقانه موفق (شبهای روشن) درباره طبقه مرفه و برژوا ساختید. در خداحافظی طولانی به دنبال روایت یک داستان عاشقانه در بین آدمهای طبقه پایین رفتید. چقدرطبقه پایین جامعه را می‌شناسید؟

- البته آدمهای فیلم شبهای روشن بورژوا نبودند.

 

  اما رفتار و نوع حرف زدنشان نشان می‌داد آدمهای روشنفکر و خاصی هستند. چقدر به این مسأله اعتقاد دارید؟

- بیشتر خرده بورژوا بودند. در مورد من تصور اشتباهی وجود دارد که تصور می‌کنند من آدم پولداری هستم و یا فکر می‌کنند من همین الان از آمریکا آمده‌ام.

 

  اما در خانواده و محیطی ایده‌آل و مناسب زندگی کرده بودید و پدرتان یک دکتر است. آیا این مسأله سبب چنین تصوری نمی‌شود؟

- پدرم پزشک بود، اما تخصص نداشت و پزشک عمومی درآمد چندانی ندارد. همه عمرم به عنوان یک آدم متعلق به طبقه متوسط بودم که گرفتاری‌های خاص خودش را داشت. من هیچ وقت آدم مرفه این جامعه نبودم. موقعی که از آمریکا برگشتم و چون راهی نداشتم که وارد سینما بشوم و کسی را هم نمی‌شناختم و بی پول هم بودم، یک سال به عنوان یک کارگر نجاری در یک کارگاه در تجریش کار کردم.

 

  یعنی شما در جوانی کارگری کردید؟

 - بله، در سال 58 در کارگاه نجاری کار می‌کردم.

 

  در دهه هفتاد در مستند سازی خیلی پرکار بودید؟

- خیلی مستند ساختم. در اواخر دهه شصت مستند سازی را شروع کردم و نزدیک به چهل مستند ساختم. تمام این مستندها در دورترین وعقب مانده‌ترین نقاط این کشور ساخته شد. از دشت مغان تا ایراندگان در بلوچستان، تا چهارمحال و بختیاری و غیره، درهمه جای ایران مستند ساختم. در این سالها بیشتر در روستاهای مرزی زندگی کردم. آنقدر در روستا زندگی کردم که در سال 65 در دشت مغان، روستاییان من را عضو شورای حل اختلافشان کردند و من دعواهای روستاییان را حل و فصل می‌کردم. من این آدمم نه آدم مرفه بی درد عاج‌نشین.

 

  در آن سالها در آبادان زندگی می‌کردید؟

- چون پدرم در آبادان زندگی می‌کرد، مجبور بود در آنجا بماند ومن دوسال اول جنگ را در جبهه بودم، بخشی که کسی درباره‌‍‌اش اطلاعی ندارد، زیرا لزومی نمی‌دیدم در باره‌اش حرفی بزنم. دوسال در جبهه، جایی بودم که فقط یک وعده عدسی می‌خوردم.

 

  آیا خداحافظی طولانی را می‌توانیم یک درام عاشقانه سه ضلعی بدانیم؟

- بله، خداحافظی طولانی در اصل یک مثلث عشقی است. در فیلم هم صحنه‌های عاشقانه زیادی وجود دارد، مثل لحظه ای که خیلی دوستش دارم؛ صحنه‌ای مربوط به مغازه فالوده فروشی و خوردن فالوده توسط یحیی و طلعت است و طلعت می‌گوید، اسمم طلعت است و صحنه کات می‌خورد به صحنه خانه که تاریک است و یحیی وارد می‌شود و اولین چیزی که می‌گوید، این است «ماهرو». بازی سعید آقاخانی در این سکانس موقعی که به دیوار تکیه می‌دهد و می‌نشیند، بی نظیر است. در اصل سرگردانی مردی را میان دو زن زندگی‌اش نشان می‌دهد.

 

  در این صحنه‌های سخت بازیگری، چگونه سعید آقاخانی را آماده می‌کردید؟

- من خیلی با سعید آقاخانی صحبت نکردم که چه بکند و چه نکند...

 

  آیا دوست داشتید در بازی سعید آقاخانی ابهامی باقی بماند؟

- در دورخوانی ها، صحبتهایی با سعید آقاخانی داشتم که بیشتر درباره نحوه خوانش دیالوگها و ممیک صورتش بود. همان دو سه تا پلان اول را که فیلمبرداری کردیم، خیالم راحت شد که آقاخانی نقش را درست فهمیده و بهتر بازی کرده است. بعد از این مرحله تصمیم گرفتم زیاد با سعید حرف نزنم، زیرا لزومی نداشت. او بازی‌اش درست بود و آنچه را که من می‌خواستم، به خوبی انجام می‌داد. شاید اگر حرفی می‌زدم، روی بازی خوب سعید اثر می‌گذاشت و کار را خراب می‌کرد. سعید همانی بود که من می‌خواستم، بنابراین به ‌رغم اینکه باهم زیاد حرف نزدیم، رابطه گرمی بینمان وجود داشت. خوبی سعید این است که روی نقشش خیلی متمرکز بود و کمتر بازیگری با این ویژگی در سینمای ایران دیده بودم و حواسش به همه چیز جمع بود. حتی پیش می‌آمد که در میان دو پلان می‌آمد کنارم و در گوشم می‌گفت، در صحنه قبلی مینی بوس در قاب بود، حالا چرا در این برداشت در قاب نیست. سعید روی همه چیز صحنه دقت داشت. چیزی را یاد آوری می‌کرد که وظیفه منشی صحنه بود. شاید دلیل چنین دقتی این است که خود سعید هم کارگردان است.

 

  یکی از فضاهایی که در فیلم زیاد مورد استفاده قرار گرفته است، ریل راه آهن و حرکت قطار است. به چه دلیل روی چنین فضایی تأکید داشتید؟

- در فیلمنامه اصغر عبداللهی چنین فضاهایی وجود داشت. اول قرار بود فیلم را گروه دیگری بسازد. بنا به دلایلی که مطرح کردنش اینجا ضرورتی ندارد، از ادامه کار انصراف دادند و فیلمنامه برای ساختن به من پیشنهاد شد. این خانه قبلاً برای فیلمبرداری فیلم انتخاب شده بود. موقعی که برای بازبینی خانه رفتم، به نظرم آمد که خیلی کوچک است و جا و فضای زیادی برای فیلمبرداری در آن وجود ندارد و ما را محدود می‌کند. در نتیجه از گروه تولید خواستم که خانه دیگری را برای فیلمبرداری پیدا کنند و حتی گفتم که اولویت هم ندارد که این خانه حتماً کنار ریل باشد، اما خانه‌ای باشد که مناسب سطح زندگی یحیی باشد. هر خانه بزرگتری را که دیدیم، متوجه شدم که از وضعیت اجتماعی یحیی دورتر است و مناسب نیست و در نهایت تصمیم گرفتم خانه را بر طبق نظرهایم دوباره بازسازی کنم و به نوعی خانه دوباره ساخته شد.

 

 آیا در انتخاب بازیگران فیلم به بازیگران کمتر شناخته شده هم فکر کرده بودید؟

- فیلم خداحافظی طولانی، فیلم شخصیت محور است و شخصیت اصلی‌اش یحیی است. تقریباً در تمام صحنه‌های فیلم، یحیی حضور دارد. در مورد چنین فیلمی غیرعاقلانه است که کارگردان بخواهد دو بازیگر زن چهره و معروف انتخاب کند که هر کدامشان فقط در یکی از نیمه‌های فیلم حضور دارد و در مقابلش بازیگرمرد را ضعیفتر انتخاب کند. به بازیگری احتیاج داشتیم که با تمام قوا و توانایی‌های حرفه ای‌اش این نقش را درست بازی کند.

 

  به چه دلیل تا به حال فیلمی در باره آدمهای طبقه پایین جامعه نساخته بودید؟

- برای اینکه فیلمنامه این مدلی به دستم نرسیده بود؛ ضمن اینکه من فیلمسازم بنابراین آدم چند وجهی هستم و مثل خیلی‌های دیگر در این کشور زندگی کرده‌ام.

 

  چقدر جنس آدمی مثل یحیی را که یک کارگر است، می‌شناختید؟

- زندگی و آدمهای طبقه کارگر را کم و بیش می‌شناسم. البته بخشی ازکارتجربه تحقیق میدانی درباره شخصیت فیلمهایتان است و بخش مهم دیگر تخیل است. در فیلمسازی یک چیزهایی با تخیل به فضا و شخصیتها اضافه می‌شود. یک بخشهای از کار را بازیگر به وجود می‌آورد.سعید آقا خانی که نقش یحیی را بازی می‌کند، درک درستی از نقش دارد. او هم یک شناختی از کارگر کارخانه و آدمی که یک سال زندان بوده، دارد هم با نوع این زندگی آشناست، بنابراین سعی می‌کند که درست نقش را از کار در بیاورد.

 

  آیا سعید آقاخانی گزینه اولتان برای بازی در فیلم بود؟

- نه، سعید گزینه اول نبود. برای انتخاب بازیگران این نقش به خیلی از بازیگران سینمای ایران مثل فریبرز عرب نیا فکر کردم و مدت زمان زیادی در باره بازیگر این نقش فکر کردیم تا انتخابمان تکراری و 
کلیشه ای نشود. می‌خواستیم نقش بد نشود،جنس بازی را هم خیلی واقعی می‌خواستیم. بتدریج در این زمینه به یک بحران رسیدیم. روزی در دفتر دور هم بودیم و هرکسی اسمی را مطرح می‌کرد. مدیرتولید فیلم گفت، می‌خواهم اسمی مطرح کنم که شاید سبب تعجب شما بشود و نام سعید آقاخانی را برد. با شنیدن این نام سکوتی در دفتر برقرار شد، من سکوت را شکستم و گفتم، بگویید بیاید. نمی‌دانستم چرا زودتر به یاد سعید نیفتادم. سعید آقاخانی همسایه ام است و بیشترروزها می‌دیدمش. سعید را بیشتر به عنوان بازیگر سریالهای کمدی می‌شناختم، اما تا مدیر تولید نام سعیـد آقاخانی را برد، من یاد فیلم سال قبلش «لامپ صد» افتادم و اتفاقا کار جدی ساخته بود نه کمدی و این نشان می‌داد سعید بهترین گزینه برای نقش یحیی بود.

 

  فیلم خداحافظی طولانی در جشنواره فیلم فجر سال قبل به خوبی دیده شد. آیا از روند اکران فیلم در این زمان راضی هستید؟

- معتقدم هر موقعی برای نمایش فیلم شرایط خاص خودش را دارد و در اکران زمان نامناسب نداریم و با این زمان اکران مشکلی ندارم.

 

  در طول این سه دهه فیلمسازی، خداحافظی طولانی اولین فیلم کارنامه کاریتان است که در فجر به توفیقات زیادی رسید. از این موفقیت چه تحلیلی دارید؟

- پیش از این یک بار به خاطر کارگردانی شبهای روشن در جشنواره فیلم فجر نامزد شده بودم و دفعه بعد هم در «صداها» طناز طباطبایی نامزد جایزه بهترین بازیگر زن شد. هیچ وقت به خاطر کارگردانی در جشنواره نامزد نشده بودم.

 

  آیا به این دلیل کمتر دیده می‌شدید که فیلمهای روشنفکری و متفاوت می‌ساختید و در خداحافظی طولانی، تغییر رویه دادید و رفتید در باره طبقه کارگر فیلم ساختید؟

- به نظرم فیلم صداها بسیار کمتر از استحقاقش در فجر دیده شد و می‌توانست در چند بخش جزو نامزدها باشد. شبهای روشن هم چنین استحقاق و لیاقتی داشت. حتی سایه روشن در جشنواره دو سال قبل می‌توانست در بخش مسابقه باشد، اما در بخش هنر و تجربه چند سانس اکران داشت. معتقدم به هر حال طلسم شکست و خداحافظی طولانی این شانس را نسبت به سایر فیلمهایم پیدا کرد که ارتباط بهتری با هیأت داوران برقرار کند.

 

  آیا برای اکران عمومی نسبت به نسخه اکران شده در فجر تغییراتی هم اعمال کرده‌اید؟

 - نه، بدون تغییر اکران شده است.

 

 در زمینه تبلیغات به چه نحوی عمل کردید؟

- چند بیلبورد تهیه شد و در مناطق مختلف شهری نصب شده است، اما فیلم تبلیغات گسترده‌ای ندارد.

 

  آیا همان پوستر نقاشی شده که در فجر از آن رونمایی شد، در تبلیغات مورد استفاده قرار خواهد گرفت؟

- نه، پوسترهای جدیدی طراحی شده است.

 

  آیا اعتقاد دارید مخاطب از خداحافظی طولانی استقبال گسترده‌ای انجام می‌دهد و می‌تواند مثل شبهای روشن تبدیل به یک کالت فیلم محبوب مخاطبان بشود؟

- نه، خداحافظی طولانی تبدیل به کالت فیلم نمی‌شود. شبهای روشن فیلم خاصی بود و به خاطر جنس دیالوگهایش محبوبیت زیادی میان خیلی از جوانها پیدا کرد. خداحافظی طولانی فیلمی است که مخالف و موافق دارد.

 

  تعداد موافقانش بیشتر هستند یا مخالفانش؟

- با توجه به اینکه نظرها را در اینستاگرام رصد می‌کنم، به نظر می‌آید موافقان فیلم بیشتر از مخالفان هستند.

 

  منظورتان هنرمندان است یا مردم عادی؟

- مردم عادی و کوچه و بازار سینما رو.

 

 بنابراین فرزاد موتمن را با این سبک فیلمسازی قبول کرده اند؟

- مخاطب دارد کم کم عادت می‌کند که فرزاد موتمن را در هیچ چارچوب خاصی قرار ندهد و فیلمسازی است که فیلم به فیلم تغییر ژانر می‌دهد.

 

  در چند صحنه فیلم بخصوص در سکانسهای ابتدایی با نوع چینش صحنه، این ذهنیت را برای مخاطب به وجود می‌آورید که زن یحیی زنده است و یا در اواسط فیلم، موقعی که یحیی و نامزدش در کارخانه غذا می‌خورند، نوع زاویه فیلمبرداری این شائبه را در ذهن مخاطب به وجود می‌آورد که آن دو در خانه یحیی غذا می‌خوردند. دلیل این رویکرد چه بود؟

- نمی‌خواستم با تماشاگر بازی کنم. مدل دکوپاژم مدل کلاسیک نیست. یعنی ابتدا مستر شات نمی‌گیرم وبعد به لانگ شات برسم و همه چیز را نشان بدهم. من معمولاً از یک مدلی استفاده می‌کنم که به آن افشای تدریجی می‌گویند و کم کم صحنه را برای مخاطب نشان می‌دهم. در خداحافظی طولانی هم چنین روشی را مورد استفاده قرار دادم.

 

  فیلم جدیدتان را کی کلید می‌زنید؟

- بزودی پیش تولید آن آغاز می‌شود.

 

  به فضای کدامیک از فیلمهایتان نزدیک است؟

- فیلم یک درام اجتماعی و پلیسی است و تا به حال این جنس از درام را کار نکرده بودم.

 

   آیا به فضای آفتاب پرست، فیلمنامه‌ای که خیلی علاقه داشتید، بسازید، نزدیک است؟

- نه، آفتاب پرست یک تریلر ترسناک بود.

 

 امروز دغدغه خیلی از اهالی سینما کمبود مخاطب با وجود رشد جمعیت نسبت به چند دهه قبل است. آیا با ارزان شدن بلیت سینما می‌توان امید داشت که قشر کم درآمد به سینما بروند. این در حالی است که در قبل از انقلاب مخاطب اصلی سینما کارگر و قشر کم درآمد جامعه بود؟

- یادم می‌آید ازهمان ابتدای انقلاب موقعی که سینماها یکسان سازی شد و مثلاً سینما شهر فرنگ فیلمفارسی نشان داد، در حالی که در قبل از انقلاب نمایش فیلمهای ایرانی وخارجی در سینماها تفکیک شده بود و سینماهای میدان انقلاب به پایین فیلمفارسی نشان می‌دادند، بالای میدان انقلاب سینماها فیلمهای فرنگی نشان می‌دادند. موقعی که همه سینماها همه جور فیلمی را نشان دادند. در واقع سلیقه را از بین بردند. و از همین جا ارتباط اقشار کم در آمد و پایین جامعه با سینما رفتن و فیلم دیدن کم و کمتر شد. در سالهای اخیر و بخصوص در شروع دهه نود، بحران و تورم اقتصادی و وضعیت نابه سامان معاش خانواده‌ها مزید بر علت شده که خانواده تمام توجه اش به مواجهه با تورم چهل و پنج درصدی باشد و در این وضعیت طبیعی است که سینما رفتن از برنامه هایش به کلی حذف شود و به فکر تأمین نیازهای ضروری خانواده اش باشد و با ارزان کردن بلیت سینما هم نمی‌شود درمانی پیدا کرد. 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.