۲۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۳:۱۶
کد خبر: 301874

قیمت نفت دیروز در هر بشکه کاهش یافت تا به کمترین میزان خود در چند سال اخیر برسد.

دوران پساتوافق، دوران شعار نیست

برخی کارشناسان اقتصادی این کاهش قیمت را پیامد کاهش ارزش یوآن در چین می‌دانند. مؤسسه میزوهو سکیوریتیز (Mizuho Securities) این کاهش حدود پنج درصدی در بازار نیویورک را 
«غیر قابل تصور» توصیف کرد.

چین روز سه شنبه ارزش یوان در برابر دلار را بشدت کاهش داد و اعلام کرد، می‌خواهد نقش بیشتری به بازار بدهد، اما کاهش ارزش واحد پول چین به نظر می‌رسد با هدف مقابله با کاهش صادرات این کشور صورت گرفته است. این کاهش قیمت نفت بر بازار اوپک هم اثر گذاشته و طبیعی است قیمت نفت کشورمان را هم کاهش خواهد داد، به همین دلیل آگاهان اقتصادی با نگاه نگران، اتفاقات آینده را رصد می‌کنند، زیرا که کشور تا حد زیادی به صادرات نفت وابسته است و هرگونه کاهش قیمت درآن می‌تواند وضعیت اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار دهد.

اگر صادرات نفت ایران را در شرایط حاضر، روزانه یک و نیم میلیون بشکه فرض کنیم، کاهش هر دلار از قیمت این محصول می‌تواند سالانه حدود 500 میلیون دلار زیان را متوجه کشور کند، این درحالی است که با وجود کاهش قیمت نفت در دو سال گذشته، 
هیچ گاه ارزش خدمات صادراتی غرب به کشورمان کاهش نیافته است. این روند تا آنجا پیش رفته است که یکی از سران غربی سال گذشته اعلام کرد، کاهش قیمت نفت اثر بدتر از تحریمها بر کشورمان داشته و بیش از 30 میلیارد دلار کاهش درآمد را متوجه ایران کرده است. بنابراین اکنون این پرسش جدی مطرح است که تا چه زمانی وابستگی ما به نفت ادامه خواهد یافت و آیا نتیجه دو سال مذاکره پیاپی و رفت و آمدها و گفت و گوها نباید منجر به کاهش فشار غرب به صادرکنندگان نفت مانند عربستان شود؟

درست در زمانی که ما مشغول مذاکره هستیم، عربستان در یمن مسلمانان را زیر فشار قرار داده و طرح قدیمی تقسیم این کشور را به شمالی و جنوبی، دنبال می‌کند و در ترکیه نیز تروریستهایی که به طرز مشهودی به لابی صهیونیستی آمریکایی متصل هستند، به قطارها و کامیونهای ایرانی حمله می‌کنند تا روند صادرات کشورمان به ترکیه با مشکل مواجه شود.

مذاکره کنندگان ما باید متوجه باشند که غرب همزمان با مذاکره، همچنان خباثتهای خود را به شکل دیگری پیگیری می‌کند و در حال نا امن کردن منطقه برای فعالیت اقتصادی ایرانی است و در ادامه نیز اگر پولهای بلوکه شده کشورمان که هنوز رقم دقیق آن مشخص نیست، آزاد کند، بی شک تمام ظرفیت خودش را برای کاهش کارکردهای آن را به کار خواهد بست و از همه بدتر آنکه ما را وادار کند این پولها را به جای سرمایه‌گذاری در زیر ساختهایی مانند راه سازی، افزایش خط راه آهن، ترمیم ساختار هواپیمایی کشور، بهبود مصرف آب در بخش کشاورزی و واردات فناوری، صرف خرید کالاهای مصرفی مانند خودرو و امثال آن کنیم.

واقعیت این است که مذاکره، تنها یک بخش از اداره کشور است و غرب از ما در حال خرید زمان برای نپرداختن به اقتصاد مقاومتی و اسیر شدن در حاشیه کالاهای مصرفی و جریانهای سیاسی و انتخاباتی است. به همین دلیل است که مدیران ما در دوران پسا توافق به جای خط و نشان کشیدن جناحی و گروهی، باید به سراغ اصلاح شیوه مدیریتی کشور باشند. به عنوان مثال، در موضوع دریافت مالیاتها آن قدر فشار را زیاد کرده ایم که یک علامت پرسش جدی در این مسیر به وجود آمده است. درست است که کشور باید از طریق مالیات اداره شود، اما افزایش و فشار دریافت مالیات باید یک روند متعادل و قابل تحمل را در پیش بگیرد.

به ما گفته اند که در اروپا بسیاری از کشورها خود را به وسیله مالیات اداره می‌کنند و ما تصور کرده ایم که باید در مدت دو سال به رتبه آنها در دریافت مالیات برسیم، اما نمی گوییم که فلان کشور چقدر درآمد سرانه و فناورانه دارد و چطور به این مرحله رسیده که همزمان با دریافت مالیات، نارضایتی عمومی را هم فراهم نکند و مردم از پرداخت آن احساس خوشایندی داشته باشند.

دریافت مالیات، بی شک باید انجام شود، اما نمی شود یکشبه ره صدساله کشوری مانند سوییس را سپری کنیم. کشور باید در تولید قدمهای جدی بردارد، درآمدها را افزایش داده و فاصله طبقاتی را کاهش دهد، سپس به دریافت مالیات اقدام کند. دوران پسا توافق، دوران شعار دادن و خط و نشان کشیدن نیست. آن کسانی که فریاد می‌زدند، بدانند که مشکل کشور فقط تحریم نیست و 
سوء مدیریت سبب بسیاری از گرفتاری هاست، امروز باید نشان دهند چقدر به آن حرفها پایبند هستند و برای اصلاح آن قدم برخواهند داشت.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.