به گزارش قدس انلاین، به عبارت دیگر زهد یعنی انسان در عین این که قدرت و امکان آن را دارد که لباس خوب بپوشد و غذای لذیذ بخورد و در مسکن عالی بنشیند و بر مرکب گران قیمت سوار شود، اما برای این که مسؤولیت خود را بهتر انجام بدهد و با مردم مستمند و دردمند همدردی و همرنگی داشته باشد و خشنودی پروردگار را به این وسیله جلب کند، از همه اینها صرف نظر کند و امکانات خود را در راه رفاه مستمندان و تامین زندگی محتاجان صرف نماید و خود با زندگی ساده بسازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی پرهیز کند .
در این راستا امام صادق (علیهالسلام) در حدیثی می فرمایند: الزُّهْدُ مِفْتَاحُ بَابِ الْآخِرَةِ وَ الْبَرَاءَةُ مِنَ النَّارِ؛ زهد کلید در آخرت و بیزاری از آتش دوزخ است؛ و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی فرموده اند: إِنَّ صَلَاحَ أَوَّلِ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِالزُّهْدِ وَ الْیَقِینِ؛ به راستی که صلاح و رستگاری آغاز این امت به وسیلهی زهد و یقین خواهد بود.
در زندگی حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) نیز با همهی امکانات و فراخی زندگی که داشتند، این اصل مراعات می گردید و آن بزرگوار خود را ملزم به پیروی از آن میدانستند. در ماجرای ولایتعهدی آن بزرگوار این قسمت به چشم میخورد که وقتی مأمون میخواهد در آغاز، خلافت را به آن بزرگوار پیشنهاد کند میگوید: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ عَرَفْتُ فَضْلَکَ وَ عِلْمَکَ وَ زُهْدَکَ وَ وَرَعَکَ وَ عِبَادَتَکَ وَ أَرَاکَ أَحَقَّ بِالْخِلَافَةِ مِنِّی؛ ای فرزند رسول خدا؛ من به فضیلت و علم و زهد و ورع و عبادت تو اعتراف دارم و تو را به منصب خلافت شایستهتر از خود میدانم.
پس امام (علیهالسلام) در پاسخش میفرماید: بِالْعُبُودِیَّةِ لِلَّهِ أَفْتَخِرُ وَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا أَرْجُو النَّجَاةَ مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ بِالْوَرَعِ عَنِ الْمَحَارِم أَرْجُو الْفَوْزَ بِالْمَغَانِمِ وَ بِالتَّوَاضُعِ فِی الدُّنْیَا أَرْجُو الرِّفْعَةَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ به عبودیت خدا افتخار میکنم و به وسیلهی زهد در دنیا نجات از شر دنیا را میجویم و با کمک گیری و استعانت از ورع و پارسایی از محرمات امید دستیابی به غنیمت های الهی را دارم و با تواضع در دنیا امید رفعت و بلندی مقام در پیشگاه خدای عزوجل را دارم.
و در حدیثی که صدوق (ره) به سندش از ابی عباد روایت کرده میگوید: محل نشستن حضرت رضا (علیهالسلام) در تابستان حصیر بود و در زمستان فرشی مویین و لباس آن حضرت جامههای زبر و خشن و چون در برابر مردم میرفت برای آنها خود را میآراست.
و در حدیثی که «صولی» از مادربزرگ خود که کنیزی بوده و چندی در خانهی مأمون و سپس در خانهی امام (علیهالسلام) زندگی کرده و پس از آن به خانهی جد «صولی» یعنی عبدالله بن عباس رفته است روایت میکند قسمت های جالبی نقل شده که از آن جمله آن زن که نامش «عُذْر» است گوید: مرا با چند تن کنیز دیگر در کوفه فروختند و به خانهی مأمون آوردند و تا وقتی در خانه مأمون بودیم در ناز و نعمت بودیم و ما در خانهی مأمون در بهشتی از خوراکی و آشامیدنی و عطریات و پول های بسیار بودیم تا اینکه مأمون مرا به حضرت رضا (علیهالسلام) بخشید و چون به خانهی آن حضرت رفتم تمام آن نعمتها از من گرفته شد، و ما سرکنیزی داشتیم که هر شب ما را بیدار میکرد و به خواندن نماز وادار مان مینمود و این از هر چیز بر ما سختتر بود و من پیوسته آرزو میکردم از خانهی آن حضرت بروم تا اینکه امام (علیهالسلام) مرا به جد تو عبدالله بن عباس بخشید و چون به خانهی او رفتم گویا دوباره وارد بهشت شدم.
خوراک امام رضا (علیهالسلام) بیشتر، خرما بود و در حدیثی جالب از که مرحوم کلینی به سندش از سلیمان بن جعفر جعفری روایت کرده که گوید: به محضر امام هشتم حضرت رضا (علیهالسلام) شرفیاب شدم و مشاهده کردم که در برابر آن حضرت مقداری از نوع خرمای «برنی» گذاردهاند و امام با اشتهای زیاد مشغول خوردن آنها است و چون مرا دید به من نیز تعارف کرده فرمودند: ای سلیمان پیش بیا و بخور و من پیش رفته و از آن خرما خوردم و آن گاه عرض کردم: فدایت شوم؛ میبینم که با اشتها این خرما را میخورید؟ فرمودند: آری من آن را دوست دارم، من علت آن را پرسیدم که علت دوست داشتن شما این خرما را چیست؟
پس حضرت بیان داشتند: بدان جهت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خرما می خورد و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خرما می خورد و همچنین فرزندان ایشان من و همانا شیعیان ما خرما را دوست دارند چون از طینت ما خلق شدهاند و دشمنان ما ای سلیمان شراب مسکر را دوست دارند چون از آتش آفریده شدهاند.
البته باید توجه داشت که خرما در میان خورشها معمولی ترین خوراکها و ارزانترین و دسترس ترین آنها بوده و منظور حضرت بیشتر همان جنبهی اقتصادی و معمولی بودن این خوراکی است.
این امام همام پیوسته دیگران نیز دستور قناعت و پرهیز از اسراف کاری می دادند. کلینی به سند خود از یاسر خادم روایت کرده که گوید: غلامان آن حضرت روزی میوهای را خوردند و خوب تمامی آن را نخوردند و تتمه اش را به دور انداختند، امام (علیهالسلام) که چنان دید بدانها فرمود: سبحان الله! اگر شما از این میوه بینیاز گشته و نیاز خود را از آن بردهاید مردمانی هستند که بدان نیازمندند به آنها که نیاز دارند بخورانید.
در باب روش و شیوهی زندگی شخصی و سیرهی عملی و پر فضیلت آن بزرگوار ابراهیم بن عباس - که مدت ها در نزد آن حضرت بوده - نقل میکند: حضرت خوابش اندک و بیداریش زیاد بود. بیشتر شب ها را تا به صبح به بیداری میگذراند و زیاد روزه میگرفت و سه روز روزه در ماه از او فوت نمیشد و میفرمودند: این روزهی سال است و آن حضرت نیکی و صدقه در پنهانی زیاد داشت و بیشتر آنها نیز در شب های تاریک بود و اگر کسی پندارد که همانند او را در فضیلت دیده است از او باور نکنید!
منابع:
1-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 49: 128-129؛ ج 70: 315.
2-صدوق، امالی صدوق: 137.
3-صدوق، عیون الاخبار، ج 2: 136، 178-179، 184.
4-کلینی، کافی، ج 6: 297، 346-345.
*هاشم رسولی محلاتی، جنبه های اخلاقی و سیره های عملی حضرت رضا (ع): 439-444.
نظر شما