داستان پسر بچهای هفت ساله است که پدرش بنا به شرایطی او را به عمهاش میسپارد.
کودک عمه خود را ندیده و هیچ شناختی نسبت به او ندارد. حضور او در خانه قدیمی و فضای پر رمز و راز این خانه فضای خاصی را در داستان به وجود آورده است. به این انگیزه با ابراهیم پور به گفتوگو نشستهایم که ازنظرتان میگذرد:
آقای ابراهیم پور، چه شد که به عنوان اولین تجربه بلند سینماییتان سراغ فیلمنامهای از طلا معتضدی رفتید؟ ایده فیلمنامه از کجا آمد؟
- ایده فیلمنامه از یک داستان دو خطی شروع شد که توسط آقای حبیبی نیا (سردبیر مجله آفتاب) مطرح شد و بعد از آن بود که من از طلا معتضدی خواستم که فیلمنامهای براین اساس بنویسد و چند باری هم با هم این کار را بازنویسی کردیم تا اینکه فیلمنامه یحیی سکوت نکرد به فیلم تبدیل شد.
چرا به عنوان اولین کار با فیلمنامهای از خودتان شروع نکردید؟
- من معتقدم که فیلمنامهنویسی یک تخصص است و ترجیح میدهم که کسی که نقص کمتری در کارش دارد، این کاررا انجام دهد و ادعایی هم ندارم که نویسنده هستم.
در طول زمانی که فیلمنامه نوشته میشد، در جریان شکل گیری آن بودید؟
- بله لحظه به لحظه. فرآیند نوشتن این فیلمنامه یک سال و نیم طول کشید و چندین بار هم بازنویسی شد؛ حتی از خود آقای حبیبی نیا که ایده اولیه از ایشان بود هم خیلی کمک گرفتیم.حتی از خانم معتمد آریا که از همان ابتدا برای نقش عمه در ذهنم بود و اصلاً ازاین کاراکتر که براساس بازی ایشان نوشته شده هم در شکلگیری این شخصیت کمک گرفتیم. ایشان برای سر وشکل دادن این کاراکتر کمکهای زیادی به ما کردند.
این داستان برای شما چه ویژگیهایی داشت؟
- داستان ما داستان مجموعهای از آدمهای جامعه است که کم و بیش همه شان را دیدهایم؛ کسانی که دارند به مرورچیزهایی را که دوست دارند از دست میدهند. لزوماً چون راوی داستان ما یک کودک است داستان کودک نیست فقط داستان آدمهایی است که ازورای گذر یک کودک از دوران کودکی به بزرگسالی برای ما تعریف میشود، ولی چون تم این قضیه در کودکی این بچه اتفاق میافتد و از آنجایی که کودکی درزندگی من و شاید خیلی از ما دوران جالب و تأثیرگذاری بوده است، برای همین رفتن سراغ یک چنین داستانی و تعریف دوران کودکی او برای من خیلی چالش برانگیز بود. کودکی برای من همیشه حس عجیبی داشته است، زمانی که همه چیز برای آدم روح دارد و یک چیز کوچک میتواند ساعتها ما را سرگرم کند. چیزی که به نظر من باعث میشود ما این دوران را پشت سر بگذاریم و به چیزی تبدیل شویم که به آن میگویند آدم بزرگ؛ این از دست دادنهاست. همه ما از کودکی عادت میکنیم، چیزهایی را که دوست داریم از دست میدهیم.
مجموع اینها باعث میشود که ما احساساتمان را سرکوب کنیم و تبدیل شویم به یک آدم بزرگسالی که الان هستیم و در خصوص همه وقایع دور و برمان کمتر آن احساسات خالص را داریم، برای همین بود که این ایده اولیه برایم جالب بود.
آیا این فیلم برای مخاطب خاصی ساخته شده است؟
- خیر.مخاطبان این فیلم گستره خیلی گستردهای دارد و هر کسی میتواند از دیدن آن لذت ببرد.
فیلم یحیی سکوت نکرد، فیلم کم شخصیت و کم لوکیشنی است.این گونه ساختهها چه معایب و چه محاسنی دارد؟
- کم بودن کاراکتر و لوکیشن به کارگردانی که فیلم اولش را میسازد تمرکز بیشتر میدهد تا بتواند قصهاش را تعریف کند، ولی من لزوماً به خاطر سادگی کار نبود که سراغ یک چنین موضوعی رفتم، خود داستان برایم جذاب بود.
من معتقد نیستم که پرگویی میتواند داستان را جذاب تر بکند یا کشش آن را بیشتر کند، چون به نظرم محتوا و درونمایه داستان است که باید بتواند باعث جذابیت برای مخاطب باشد نه لزوماً مقادیر زیادی از خرده قصهها یا کاراکترهای جانبی که در داستان گنجانده میشوند. من فکر میکنم برای تعریف این داستان همین تعداد آدم کافی بود و فکر میکنم جوابم را هم گرفتم.
گفتید از همان ابتدای نوشتن فیلمنامه به فاطمه معتمد آریا فکر میکردید، چرا؟
- کاراکتر عمه دراین فیلم یک کاراکتر خاکستری است و قطعاً نمیتوانیم بگوییم دوستش داریم یا از این شخصیت بدمان میآید؛ در واقعاین شخصیت خیلی بالا پایین دارد و هیچکس مثل خانم معتمد آریا نمیتوانست با آن قدرت بازیگری که من از او سراغ داشتم، این نقش را بازی کند.
از گروهی که در آن قرارگرفتهاید و زمان اکران راضی هستید؟
- بله. من از به وجود آمدن چنین جریانی در سینما خیلی خوشحالم. امیدوارم این فیلم بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.
نظر شما