گروه جامعه  / محبوبه علی پور - یکی از بهترین روزهای تقویمی ما روز دختر است. روزی برای همه دخترها. حتی دختران عشایری که در مناسبات ومحاسبات فرهنگی واجتماعی تصمیم‌سازان کشورهنوز نامریی هستند.

 دختران عشایر را هم ببینید

اردوهای دانش آموزی فرصت خوبی است که در کوتاه ترین فرصت به گوشه وکنار کشور سفرکرد .در یکی از همین اردوها در نزدیکی چادرهای مربوط به دانش آموزان عشایر کهکیلویه بویر احمد، چند سینی از حبوبات روی فرش سه درچهار ماشینی دختران را دور هم جمع کرده تا بساط آشی محلی را فراهم کنند. دختران نجیب‌اند وزیبا. بی هیچ اغراق وغلوی. به وضوح هنوز هم رنگ وبوی طبیعت را دارند تا بی پروایی زندگی ماشینی را... آرام حرف می‌زنند و حتی چشم در چشم دوربین نمی شوند.

 

  کانکس به جای چادر

سحر صبوری 16 سال دارد .مدرسه او حالا به جای چادر، کانکس است که درهر کلاس 15 نفر دانش آموز تحصیل می‌کنند. او می‌گوید: تحصیل دخترها برای خانواده‌ها مشکل است و کارهایشان را به سختی انجام می‌دهند. بنابراین انگشت شمار خانواده‌ها اجازه می‌دهند فرزندانشان در مدارس شبانه روزی درس بخوانند چون مشکلات زیاد است برای همین برخی دختران عشایری ترک تحصیل می‌کنند.

فرخنده کرمیان،سرپرست گروه است اودرباره مشکلات دختران عشایری تأکید می‌کند: 12 سال معلم عشایری بودم. گاه فاصله محل استقرار عشایر با مدرسه چنان زیاد است که دختران باید حدود دو ساعت مسیر ناهموار و کوهستانی را طی کنند تا به مدرسه برسند بعضی حتی همین امکان را ندارند و باید در مدارس شبانه روزی تحصیل کنند.

او ادامه می‌دهد :این دانش آموزان هم مشکلات دیگری دارند چنانکه من دانش آموزی داشتم که هزینه ایاب وذهابش شاید 60 هزار تومان هم نمی‌شد اما چون توان پرداخت هزینه را نداشت از اول مهر تا عید به دیدن خانواده‌اش نرفته است. خانواده‌ها هم گرفتارند و امکانات ندارند که به دیدار فرزندشان بیایند. ببینید یک دختر اول دبیرستان چقدر دوری از خانواده برایش دشوار است اما برای تحصیل تلاش می‌کند.

این معلم کهکیلویه‌ای می‌افزاید: درحال حاضر ترک تحصیل کم شده است اما هنوز هم وجود دارد چراکه بر اساس فرهنگ عشایری دخترها زودتر ازدواج می‌کنند. 

 

  تلاشهای همیشگی خانواده‌ها

اینجا میهمانی رنگها و نشاط است. دختران با لباسهای رنگارنگ گوشه وکناراردوگاه حاضرند گاهی نیز صدای شادی به گوش می‌رسد. دختران سمنانی اما آرام و باوقارند و مثل کویرسکوتشان ادامه دارد اما لب که باز می‌کنند شور جوانیشان، حال وهوای جان را تازه می‌کند.

زینب محمودی 17 ساله که از فولاد محله آمده می‌گوید: یک دختر عشایری ناچار است در تولید و رفع نیازهای زندگی با خانواده همکاری کند اما چون تعداد این دختران در کشور کم است، امکاناتی که دراختیار دارند بسیاراندک است.

وی ادامه می‌دهد: قبلاً خانواده‌ها تصور می‌کردند فقط پسرها باید درس بخوانند و دخترها خانه‌دار باشند اما حالا خانواده‌ها اصلی‌ترین مشوق دختران هستند حتی برخی خانواده‌ها برای مهیا شدن فرصت تحصیل برای دختران زندگی عشایری را ترک می‌کنند و در شهرها ساکن می‌شوند. این تغییر رویه در عشایر کاملاً محسوس است به طوری که پدرم می‌گوید «حتی اگر قراراست خانه‌دار باشی باید مادر تحصیلکرده‌ای باشی». با پدرم موافقم چراکه محبت مادرها همیشه پشتوانه رشد فرزندان است اما اگر همین مادر تحصیلکرده باشد می‌تواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد.

وی اضافه می‌کند: از آنجا که محل استقرار عشایر ما از شهر فاصله دارد معلمهایی که توانمند هستند رغبتی برای آموزش به دانش آموزان عشایر ندارند و هر معلم که برسد می‌فرستند تا آموزش بدهد وهمین مشکل ماست .

 

  هزینه سرویس مدرسه

در هیاهوی همنوایی ترانه‌ها وتصنیفهای دختران آذری؛ فرصتی برای گفت و شنود فراهم می‌شود. شقایق قهرمانی 17 ساله از عشایر کلیبر است.  او می‌گوید: در منطقه زندگی ما اغلب مدارس دورتر از محل استقرار عشایراست پس یک دختر باید برای تحصیل به شهر برود یا در مدرسه شبانه روزی مستقر شود. چون با درآمد مختصر پدران که اغلب کارگر، کشاورز و یا دامدار هستند، نمی‌توان هزینه سرویس مدرسه راپرداخت.

به خوبی روحیه رشادت را می‌توان دراو دید وقتی تأکید می‌کند: آرزوی من به عنوان یک دختر عشایر ابتدا برابری وبعد عدالت است چون این دو مفهوم با هم متفاوت است؛ برابری یعنی این که به اندازه ای که امکانات و بودجه به پایتخت و کلانشهرها می‌دهند به فرزندان عشایر هم بدهند وسپس براساس این امکانات از آنها انتظار داشته باشند.

شقایق ادامه می‌دهد: جایگاه دختران در عشایر بسیار بهتر شده  است. بخشی از آن به دلیل تلاش روزافزون دختران وموفقیتهای آنها بوده و عامل مؤثر دیگر به نقش رسانه‌ها مربوط می‌شود.

رقیه جعفریان، معلم آذری نیز با تأکید بر توانمندی‌های دختران عشایر می‌گوید: گرچه در سالهای اخیر وضعیت تحصیلی وحتی زندگی دختران عشایر بهبود چشمگیری داشته است اما هنوز مشکلاتی وجود دارد که ریشه در فرهنگ دارد نمونه آن ازدواج زود هنگام دختران به طوری که هرساله 6-5 دختر به همین دلیل ترک تحصیل می‌کنند حتی دخترانی در دوره راهنمایی به خانه شوهر می‌روند. برخی محدودیتها نظیر دوری راه نیز بر زندگی آنها اثرگذار است به طوری که یک دختر دانش‌آموز ناچار است برای رفتن به مدرسه 60-50 کیلومتر را طی کند.

 

  باد خنک وبوی علفهای وحشی

عطر و بوی دلنشین غذاهای سنتی در محوطه اردوگاه می‌پیچد. کباب، شیرینی ونان محلی و... دلت می‌خواهد همین الان در دشت بودی و خنکای باد وبوی علفهای وحشی همراهی‌ات می‌کرد. به راستی این جمعها چه تأثیری بر رشد دختران عشایر دارد؟

سکینه. ق. که شهریور17 ساله می‌شود دختری از عشایر کهگیلویه و بویر احمد است. او که روزهای بسیاری را درچادرها درس خوانده، می‌گوید: اولین بار است که به مشهد آمدم، قبلاً هم یک سفر داخل استان داشتم. خوشحالم اینجا آمده‌ام. اینجا همدیگر را می‌بینیم با فرهنگ‌ها وتوانمندی های هم آشنا می‌شویم.

کرمیان، معلم عشایری در این باره تأکید می‌کند: چون برخی دختران ما برای اولین باراست به سفر می‌آیند حتی درروزهای اول جرأت نمی‌کنند صدای خودرا بالا ببرند وهمنوا با دیگران آواز بخوانند اما روزهای بعد به وضوح تغییرات را در رفتار آنها می‌بینیم.

زینب محمودی با اعتماد به نفس می‌گوید: این برنامه‌ها روح شجاعت، استقلال و مسؤولیت پذیری را تقویت می‌کند البته دختران عشایر از این نظر کمتر از دختران شهری نیستند. بنابراین از مسؤولان می‌خواهیم که مارا حمایت کنند و ما هم قول می‌دهیم به بهترین وجه توانمندی‌های خود را ثابت کنیم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.