احمد عبدا...‌زاده مهنه -  بسم‌ا... الرحمن الرحيم  /   السلام عليك 
يا علي‌بن‌موسي‌الرضا(ع)

 ميلاديه حضرت خواهر در بارگاه برادر

بله. اينها اولين عبارتهايي است كه بايد پس از نشستن پشت رايانه ستاد خبري دهه كرامت در صحن جامع رضوي نوشت. امسال قرعه كار به نام من ديوانه زده‌اند كه اين ايام را مهمان امام‌رضا(ع) باشم براي گفتن و نوشتن از ایشان و خواهر كريمه معصومه‌اش. هرچند مي‌دانم شما هم هر جاي عالم كه باشيد، دلتان در اين روزها، قصد ده‌روز كرده است در بارگاه‌هاي نوراني قم و مشهد.

 

  روز اول

چند روزي است مهمان مادرم هستم. قرار است مادر  كه نامش هم «معصومه» است، در اولين روز دهه كرامت، نو رفيقش خانم زندي و بچه‌هايش را مهمان كند.

شب ميلاد كريمه اهل‌بيت(ع) كه اين خبر را مي‌دهد، مي‌گويم: «فردا راحت باشيد. من ناهار نمي‌آيم خانه.» نگران مثل همه مادرها مي‌پرسد: «ناهار كجا مي‌خوري؟» با لبخند مي‌گويم: «توي اين شهر بزرگ بالاخره جايي پيدا مي‌شود براي ناهارخوردن ما.»  سوده، خواهر كوچكم، به غيرتش برمي‌خورد: «جان! داداش! بيا خانه خودمان.»

ساعت 23:31  عكاس روزنامه، زنگ مي‌زند: «قرار شده دهه كرامت امسال، من و شما در حرم مستقر باشيم. فردا ساعت 8 صبح، مراسم گلباران حرم از ميدان شهدا.»  مژده شب عيد، من را با تصور زيبای حرم به خواب مي‌برد. اين بند گزارش هم همان‌جا، سربربالش، روزي‌ام مي‌شود. اين هم دشت اول خبرنگاري در دهه كرامت!

 

  براي حضرت خواهر

اگر هر وقت ديگري، خبرنگاري شغل سخت و زيان‌آور است، در دهه كرامت چنين نيست. انگار همه ذرات دست به دست هم مي‌دهند تا خبرهاي خوش فاطمي و رضوي به مردم برسد. ذهنت دنبال مقدمه‌اي براي توصيف گلباران روز ميلاد حضرت معصومه(س) مي‌گردد كه ناگهان در راه حرم پيامكي مي‌رسد:

خاك قم گشته مقدس از جلال فاطمه

نورباران گشته اين شهر از جمال فاطمه

گرچه شهر قم شده گنجينه علم و ادب

قطره‌اي باشد ز درياي كمال فاطمه

مي‌خواهم زائران و مجاوران گل‌به‌دست ميدان شهدا را مهمان و ميزبان امام مهربان بخوانم، مي‌بينم همه مهمان امام‌رضاييم و امام رئوف از اينجا همه دنيا را ميزباني مي‌كند. جمع شادمان ميدان شهدا كه به‌مناسبت روز دختران، بيشتر زنان و دخترانند، همراه با مداح مراسم، صلوات خاصه امام‌رضا(ع) را زمزمه مي‌كنند. مولودي روز ميلاد حضرت خواهر، شادي نوگلان ميدان را دوچندان مي‌كند.

 

  از شيرازي تا ارم

همه ادب مي‌كنند تا خادمان بارگاه علي‌بن‌موسي‌الرضا(ع) پيشقدم شوند و پشت پرچم مخصوص خود به‌سوي حرم به‌راه بيفتند. نواي مولودي حضرت معصومه(س)، خيابان شيرازي مشهد را به خيابان ارم قم پيوند مي‌زند. در دوسوي اين خيابان هميشه ‌ارم، پرده‌ها و رنگينه‌ها، ايام عيد را تبريك مي‌گويند. وجه مشترك همه دختران و مادران دل‌شاد، زمزمه مولودي بر لبهاي لبخندنشان لبخندنشان است و شاخه‌گلهايي كه به‌شادي تكان مي‌دهند.  گنبد طلاي باشكوه امام‌رضا(ع) از دور، ياد گنبد ظريف حضرت معصومه(س) را در دل زنده مي‌كند.

 

  بارگاه برادر

چه فرمان ايست مهربانانه‌اي! بايست و از امامت اجازه ورود بگير. بارگاه ایشان البته هميشه به‌رويت باز است؛ اما تو ادب به‌جا آور، جايگاه امام(ع) را در ذهنت مرور كن و اذن بخواه: «اَ اَدخُلُ يا رَسولَ‌ا...؟ اَ اَدخُلُ يا حُجَّه‌ا...؟ اَ اَدخُلُ يا مَلائِكَه ا...، المُقَرَّبينَ المُقيمينَ في هذَا المَشهَد؟» دختران و مادران گل‌نشان با ادب به حرم آفتاب پا مي‌گذارند و راهي رواق امام‌خميني(ره) مي‌شوند تا باز لبها را به مولودي‌خواني حضرت فاطمه معصومه(س) متبرك كنند.

آن خاك كه بوستان عشق نبوي است

سرسبز از امتحان سرخ علوي است

از عطر رضا حريم معصومه قم

انگار كه آستان قدس رضوي است

دلها از رواق امام‌خميني(ره) حرم برادر، زائر شبستان امام‌خميني(ره) در حرم خواهر مي‌شود. دست دل، زيارتنامه برمي‌دارد و مي‌خواند و مي‌خواند تا به اين جمله مي‌رسد: «اَللّهُمَّ وَ رِضاكَ وَ الدارَ الآخِرَه»: خدايا! رضاي تو را مي‌خواهم و خانه آخرت را. رضاي تو را مي‌خواهم در خانه امام‌رضا(ع).

 حالا زمزمه‌اي زيبا بر لبها نقش مي‌بندد: «يا فاطمَه اشفَعي لي في الجَنَّه، فَاِنَّ لَكِ عِندَا... شَأناً مِنَ الشَّأنِ»: يا فاطمه معصومه! من را در بهشت شفاعت كن كه تو در پيشگاه خدا جايگاهي داري بسيار بلند.

مرغ دلم راهي قم مي‌شود

در حرم امن تو گم مي‌شود

عمه سادات! سلامٌ عليك

روح عبادات! سلامٌ عليك

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.