گروه هنر-  تکتم بهاردوست - فیلم سینمایی «خداحافظی طولانی» نهمین فیلم بلند فرزاد موتمن در مقام کارگردان است که براساس فیلمنامه‌ای از اصغر عبداللهی ساخته شده است.

سینمای ایران با ملغمه سازی عجین شده است

فیلم که عاشقانه‌ای در فضای کارگری و صنعتی‌‌ است، ماجرای مردی‌ را روایت می‌کند که از اتهام یک قتل جنجالی تبرئه شده، ولی جامعه و اطرافیانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش می‌کنند. مرد که درگیر یک رابطه عاطفی است، برای تداوم عشق و زندگی باید بر این بحران غلبه کند...به انگیزه اکران این فیلم با موتمن به گفت و گو نشسته‌ایم که از نظرتان می‌گذرد:

 

 به عنوان اولین پرسش بگویید چه شد که سراغ فیلمنامه اصغرعبداللهی رفتید؟

- فضای کارگری فیلمنامه مرا برای ساخت این فیلم ترغیب کرد. من این فضاها را تجربه کرده‌ام، در این گونه فضاها بزرگ شده‌ام و با آن آشنایی کامل دارم. از بدو ورودم به سینما هم همیشه دلم می‌خواست درباره این گونه فضاها فیلم بسازم. دیگر اینکه فیلمنامه فضای عاشقانه‌ای داشت و من سالها پیش از این، تجربه ساخت یک چنین کار را داشته ام.

 

 فیلمنامه خداحافظی طولانی درونمایه‌ای عاشقانه دارد. فیلمهایی که تولیدشان در سینمای ما خیلی کم است؛ چرا؟

- اجازه بدهید جمله‌تان را اینگونه کامل کنم که خداحافظی طولانی یک عاشقانه کارگری است. همانطور که گفتید، ساخت این گونه فیلمها در سینمای ما خیلی کم است، چون متأسفانه در سینمای ما خیلی به ژانرها توجه نشان داده نمی‌شود که به نظر من این قضیه دلیل کلان تری دارد که از حوصله این گفت و گو خارج است. به نظر من از همان ابتدای پیدایش سینما در ایران علاقه مند بودند، ملغمه‌ای بسازند؛ فیلمهایی که هم درام بودند، هم اکشن هم ملودرام باشد و هم خنده دار! و در واقع سینمای ما به همین شکل رشد کرد و در طول این سالها تعداد کمی‌ از کارگردانان هستند که به ژانر توجه نشان می‌دهند.

 

 با توجه به اینکه ژانر فیلم عاشقانه است، ولی فضای غمگینی دارد؛ چرا؟

- این از خصوصیات فیلمهای عشقی آن هم بخصوص در شرق دنیاست. این داستانها بیشتر بد فرجام است. اصلاً عشق با غم زاده شده است.

 

 آقای موتمن مخاطب شما در یک سوم اولیه فیلم متوجه داستان نمی‌شود و نشانه ها به مرور بروز پیدا می‌کنند. آیا قصد داشته اید این نشانه ها را آرام آرام و به مرور به مخاطب نشان بدهید؟

- اگر دقت کرده باشید، اصلاً قصه از وسط شروع می‌شود و در واقع یک قصه غیر خطی است، ولی خب عبداللهی به شکلی نوشته است که به نظر خیلی خطی و ساده می‌آید، در حالی که خیلی پیچیده است. خداحافظی طولانی یک فیلم مدرن  است و من قصد نداشتم به مخاطبم دروغ بگویم.

قصه از وسط شروع می‌شود و دو تا شخصیت یکی طلعت قصه را به جلو و شخصیت دیگر ماهور از ترکیبی از فلاش بک و خواب و رؤیا آن را به عقب می‌برد و ما کم کم متوجه می‌شویم که در گذشته چه اتفاقی رخ داده، در حالیکه اساساً داریم با کاراکتر طلعت به جلو می‌رویم.

 

 کاراکتر اصلی شما را سعید آقاخانی بازی می‌کند، بازیگری که مخاطب او را به عنوان یک طناز می‌شناسد. چگونه یک چنین نقش جدی را به او واگذار کردید؟

- به نظر من کمدین ها برای نقشهای دراماتیک بازیگران خوبی هستند، برای اینکه تمرین زیادی می‌کنند و مرتب باید آماده باشند، چون باید مرتب موقعیت ایجاد کنند و بداهه پردازی داشته باشند و خیلی باید حواسشان جمع باشد که چه موقع واکنش  نشان بدهند و همین باعث می‌شود که آنها بازیگران خوبی باشند و  تقریباً همه‌شان هم به نقش های جدی گرایش خاصی دارند و سعید هم یکی از آنهاست .این شانس من بود که به او پیشنهاد دادم و او هم این نقش را ترکاند.

او خیلی سریع با نقش آشنا شد. آقاخانی، با اینکه بازیگر پر تحرکی است، ولی خیلی زود توانست خودش را با فضای مینی مالیستی که مورد نظر من بود وفق دهد.

 

  یحیی آدم تنهایی است .رفیق باز نیست و ظاهراً خودش هم به این تنهایی اصرار دارد؛ چرا او می‌خواهد تنها باشد؟

- برای اینکه جامعه اطرافش نسبت به او رفتاری خصمانه دارند. همه هنوز او را یک قاتل می‌دانند و خب همین قضیه باعث شده که او در انزوای خودش زندگی کند و همین انزوا هم باعث خیال پردازی می‌شود و این خیال اینقدر لذت بخش است که او فکر می‌کند به کسی نیازی ندارد.اگر دقت کنید می‌بینید که همه ما اندکی از دیوانگی یحیی را داریم، گاهی با خودمان یا کسی که دوستش داریم حرف می‌زنیم و حتی او را تجسم می‌کنیم.

 

 به عنوان پرسش پایانی، از کار جدیدتان بگویید.

- احتمالاً بزودی فیلم جدیدم را کلید می‌زنم .این فیلم یک درام اجتماعی است که در بستر سینمای پلیسی به تصویر کشیده می‌شود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.