سالهای سال است که مدیران رسانه ملی میخواهند برای لحظات قبل از خواب مخاطبان برنامههای مناسبی تدارک ببینند. اما این اتفاق نمیافتد و در آخرین ساعات شب شاهد آثاری هستیم که در آن مجری و کارشناسان دونفره و چند نفره با هم حرف میزنند. هشت سال پیش جنگ شبانگاهی «دو قدم مانده به صبح» با اجرای صالحعلا روانه آنتن شد که اثر پرمخاطبی بود. از آن زمان تا کنون همواره جای خالی یک برنامه شبانگاهی جذاب در تلویزیون احساس میشود.
برای کدام مخاطب؟
در اینشبها شاهد پخش شبانه برنامه «امشب» از شبکه یک هستیم که معلوم نیست برای چه قشری از مخاطب ساخته شده. آیا طرفداران فوتبال باید بیننده «امشب» بشوند یا آنهایی که به سینما علاقه دارند؟ آیا ما با یک برنامه خبری مواجه هستیم که در آن مهمانان میخواهند آخرین اتفاقات روز را گزارش بدهند؟ برنامه ای که علی ضیا اجرایش را بر عهده دارد تقریباً معجونی است از همه این چیزها. همه جور آدمی را روی صندلی میهمان این برنامه میتوان پیدا کرد. از فوتبالیست و خواننده گرفته تا مجری و بازیگر و سیاستمدار و خبرنگار و جامعه شناس و ... ممکن است مسؤولان برنامه در دفاع از اقدام خود «خندوانه» را مثال بزنند و بگویند آنجا طیف متنوعی از مهمانان رفت و آمد دارند.
در پاسخ باید گفت که «خندوانه» محور موضوعی مشخصی دارد و همه مهمانان در یک چارچوب از پیش تعیین شده رفتار میکنند. دغدغه خندوانه شاد بودن و خنداندن است و با همه مهمانها درباره همین مسأله صحبت میکند. خندوانه از مهمانانش میپرسد که در طول روز چقدر میخندند، وقتی حالشان بد است چه کار میکنند، چگونه دیگران را شاد میکنند و ... .
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد
اما در برنامه امشب امکان دارد، مهمان در معرض هر گونه سؤالی قرار بگیرد. پرسشهایی که ربطی به هم ندارند و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را شامل میشوند. چندی پیش تعدادی از خبرنگاران صدا و سیما که در جریان مذاکرات هستهای به وین رفتهبودند، مهمان «امشب» شدند. آن شب مخاطبان تلویزیون شاهد یک برنامه کاملاً تبلیغاتی و یکطرفه بودند که در آن خبرنگاران سیما مدام از خودشان تعریف و تمجید میکردند. خبرنگاران اعزامی به وین تعریف کردند که ما شاخ غول را شکستهایم و زمانی که آنجا بودیم، کلی زحمت کشیدیم. واقعیت آن است که رسانه ملی در جریان مذاکرات هستهای عملکرد موفقی نداشت. سرعت اطلاعرسانی بخشهای خبری تلویزیون بسیار کند بود و به همین دلیل بسیاری از مردم نیازهای خبریشان را از طریق سایتهای اینترنتی، شبکههای اجتماعی، مطبوعات و حتی رسانههای بیگانه تأمین میکردند. یکی از میهمانان برنامه «کامران نجفزاده» بود که تا کنون بارها و بارها از خاطراتش گفته و حرفهایش برای مردم تکراری شده (صحبتهایش درباره حرفه خبرنگاری تقریباً همانهایی بود که چند شب پیش در شبکه خبر گفته بود). او در برنامه امشب چیزهایی گفت که بیشتر بیانگر گافها و نقاط ضعف خبرنگاران اعزامی سازمان بود و نه نقطه قوتشان. مثلاً این خاطره را تعریف کرد که ظریف به او زنگ زده و اعتراض کرده جملهای که به نقل از من در خبرتان آوردهاید صحت ندارد و از طرف من بیان نشده است. طبعاً مهمترین اصل خبرنگاری رعایت امانت و انتقال اطلاعات واقعی به مخاطب است. خبرنگاری که این اصل را رعایت نکند باید مورد بازخواست قرار بگیرد؛ نه اینکه ماجرای بیدقتیاش را به عنوان یک خاطره شیرین روی آنتن زنده تعریف کند!
در همان برنامه پسربچه «کامران نجفزاده» هم روی یکی از صندلیها نشسته بود و هیچکس نفهمید دلیل آمدنش به استودیو چیست. طبعاً وقتی یک مجری بخواهد گفتوگویی خانوادگی با یک چهره سرشناس داشته باشد، باید سراغ اعضای خانواده آن شخص برود. ولی وقتی قرار است محور گفتوگو برجام، مشکلات حرفه خبرنگاری و مذاکرات هستهای باشد، آوردن یک پسربچه چه توجیهی دارد؟ ضمن اینکه چندی بعد در آستانه روز خبرنگار مجری همین برنامه حرفی درباره خبرنگاران زد که سر و صدای زیادی به پا کرد، اما مسؤولان صدا و سیما سعی کردند با یکی دو توضیح کوتاه، مسأله را رفع و رجوع کنند!
آشفتگی شبانگاهی
ترکیب مهمانان «امشب» کاملاً بیانگر یک آشفتگی و اغتشاش تمام عیار است. یک شب برانکو مهمان برنامه شد و درباره ضعفهای ساختاری تیمش صحبت کرد. سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس درباره اینکه او را مربی نتیجهگرا میدانند، حرف زد و به این سؤال پاسخ داد که چرا از طارمی خوشش نمیآید. شبی دیگر دو تن از اعضای سابق سازمان منافقان آمدند و خاطره گفتند. هومن حاج عبداللهی آرزو کرد که 6 فصل دیگر از سریال «پایتخت» ساخته شود. مهدی پاکدل (بازیگر) و سیدمهدی رحمتی (دروازهبان فوتبال) از دیگر مهمانان امشب بودند که هر کدام درباره سیر تا پیاز حرف زدند. یک مجری هر چقدر هم متخصص باشد نمیتواند از پس همه این مهمانان برآید. چطور یک مجری هم میتواند درباره دنیای سیاست و تکنیکهای بازیگری اطلاع داشته باشد و هم نقطه ضعف خط دفاعی تیم پرسپولیس را بشناسد؟ برنامههایی که در قالب گفتوگو محور توفیقی کسب کردهاند، کارهای منسجمی هستند که هدفگذاری مشخصی دارند. «ماه عسل» یک برنامه قصهمحور است که میخواهد ماجرای زندگی یک انسان را برای مردم بازگو کند. برنامه «90» با تکیه بر اتفاقات روز فوتبال جلو میرود و وضعیت تیم ملی و لیگ برتر را بررسی میکند. برنامه تعطیلشده «رادیو هفت» میخواست با شعر و موسیقی و ترانه آرامش را به مخاطبانش هدیه بدهد، اما در برنامه «امشب» با اثری مواجه هستیم که نه شخصیتمحور است نه حادثه محور است و نه خبری. انگار فقط میخواهند با رنگ و لعاب چند مهمان سرشناس برای چند ساعت آنتن تلویزیون را هر طور که شده پر کنند.
ضمن اینکه در این برنامه جای خالی آیتمهای متنوع احساس میشود. بیننده از تماشای صحبتهای پیاپی مهمانان خسته میشود. در این گونه مواقع دوربین باید به بیرون از استودیو برود و با یک گزارش تصویری یا نماهنگ یا مستند فضای گفتوگو را عوض کند. اما دستاندرکاران برنامه این زحمت را به خود نمیدهند و غالباً به همان گفتوگوهای داخل استودیو اکتفا میکنند.
نظر شما