من چندان اهل تماشای تلویزیون و بخصوص سریالهای سالنی و آپارتمانی نیستم، ولی - کم و بیش- تمام قسمتهای این سریال تکراری را تماشا کردم، زیرا سرگذشت مقرون به واقعیت شماری زمینخوار فرصت طلب برج ساز است که یکشبه از پرتو آشنایی و رشوه دادن و حقه بازی و پارتی میلیاردر میشوند و چون مردم بیخانمان به سرپناه نیاز دارند بیست هزار، سی هزار، آپارتمانهای قلابی و نساخته را پیش فروش میکنند و از شدت خوشی به اعتیاد روی میآورند و اغلب مواد میکشند و جالب اینکه اوقات فراغت آنان در زمین گلف و جکوزی و سونا یا سفرهای اروپا میگذرد و در آپارتمانهای سیصد متری یا کاخها و کوشکهای شاهانه زندگی میکنند. این طبقه نومن- کلاچر از وضعیت بلبشو، اجرانشدن قوانین، از آنچه یک مقام عالی قضایی آن را رشوه و عشوه خوانده است کمال بهره را میبرند، ولی به محض اینکه تنها میشوند و عدهای مانند خود خودمانی و یار غار مییابند به در و دیوار فحش میدهند و خیلی هم ناراضی تشریف دارند.
در مقابل اکثریت مردم نجیب، شریف و وفادار کشور از نظر اقتصادی و رفاهی در وضعیتی قرار دارند که احساس تشویش و نگرانی، درماندگی از تأمین معاش، دلواپسی برای فرزندان خود، مشکلات ناشی از مسکن، هزینههای هنگفت پزشکی و دندانپزشکی، شهریه دبیرستان و دانشگاه فرزندان، بیچاره و مستأصلشان کرده است. حقوق بازنشستگی اغلب حقوق بگیران در حد یک میلیون و دویست و سیصد یا چهارصد هزار تومان و کمی بیشتر در جا میزند. بشکند دستهایی که برای جلب رضایت یک عده بازاری دلال مجوز ورود تمام واردات و حتی کالاهایی که در کشور تولید میشود میدهند. البته برخی تولیدکنندگان ایرانی نیز، فرصت طلب هستند و کمفروشی میکنند.
به هر حال شمار افراد گرفتار و مستأصل در کشور بسیار است. مردم به نظام علاقه دارند، اما مشکلات هم حسابی درگیرشان کرده است. کارخانههایی که خصوصی شده به فروش میرسند ابتدا کارگران را بازخرید کرده زمینهای کارخانهها را به علت گران شدن باورنکردنی بهای زمین، میفروشند.
دولت به علت مشکلاتی که در مورد تحریم دارد به وزارتخانهها و سازمانها کارت بلانش داده تا تمام هزینههای خود را از مردم مطالبه کنند. دولت باید کمی به مردم «مفر» یعنی گریزگاه و فرصت تنفس و استراحت بدهد. مردم در وضعیتی که پیش آمده مقصر نیستند، بنابراین نباید تمام تاوان مشکلات را بدهند. دولت تمام بار گرفتاریها را گردن مردم انداخته است در حالی که باید به مردم فرصت بدهد کمی خود را نشان دهند.
این همه مالیات و عوارض کمر مردم را شکسته است. چندی پیش برایتان نوشتم در گورستانی یا گورستانهایی برای فروش قبر و دفن مردگان هم از بازماندگان اموات مالیات بر ارزش افزوده میخواستند! به هر حال متأسفانه اقتصاد کشور در حال رکود بسر میبرد. بیشرمی و وقاحت آمریکا سبب شده هنوز هیچ پولی به جامعه تزریق نشود و مردم در نگرانی بسر میبرند. دولت نباید این قدر به مردم فشار وارد کند. مقاماتی که میخواهند جامعه مطلوب و منزه ایجاد کنند که به عنوان مثال کسی حتی قلیان نکشد، باید کمی بردباری پیشه کنند و این قدر عجول نباشند.
شنیدهام هنوز پولهای مسدود شده ما آزاد نشده و حتی به نفتکشهای ما اجازه حمل نفت به بنادر جهان نمیدهند. همچنین اغلب وزارتخانهها با مشکل بیپولی رویارو هستند و چند هزار طرح عمرانی خوابیده است. دولت باید کمی از حجم و عرض و طول خود بکاهد، دولت می تواند از کارشناسان برجسته خارجی در حوزه اقتصاد کمک و مشاوره بگیرد.
تمام کشورهای جهان مشکلات اقتصادی خود را به گونهای حل میکنند. آلمان، ایتالیا و ژاپن- که کشورشان در جنگ ویرانه شده بود- اقتصاد خود را شکوفا کردند؛ بخصوص آلمان و ژاپن، شوروی سابق به یک اقتصاد تا حدی مطلوب دست یافته و کشورهای بلوک شرق سابق نفسی کشیدند.
من نمیدانم چرا اقتصاد ایران به حال احتضار افتاده است و غیر از گران و گرانتر کردن چیزی به مخیله نوابغ وطنی نمیرسد؟
نظر شما