حامد مظفری - فرخ نعمتی جزو چهره‌های فرهیخته عرصه بازیگری است. فرهیخته به آن معنا که هر چه بیشتر از فعالیتش در عرصه بازیگری می‌گذرد، ...

 پیشنهاد  « مختارنامه» را در  بدترین وضعیت روحی دریافت کردم

 افتادگی‌اش بیشتر می‌شود و برخلاف برخی تازه به دوران رسیده‌ها نه تنها در کانون توجه مخاطبان قرار گرفتن او را در هاله‌ای از غرور فرونبرده که به جایش سیمای مردی را دارد که به اندازه هنر به اخلاقیات هم مسلح است.

فرخ نعمتی دانش‌آموخته مدیریت اقتصادی است، اما علاقه به بازیگری سبب ساز آن شد که از حدود سه دهه قبل و بعد از پشت سر گذاشتن تجربیات تئاتری وارد سینما شده و با بازی در فیلمی از آثار مذهبی تولید شده در ابتدای انقلاب اسلامی به نام «زائر خلف» بازی در سینما را تجربه کند. از کارگردان این فیلم یدا... نوعصری سالهاست که خبری نیست، اما سناریست «زائر خلف» خسرو معصومی بود که در سال‌های اخیر به قدر کفایت از او شنیده ایم.

افتادگی ذاتی نعمتی و البته انعطاف حرفه‌ای‌اش باعث شد که ابایی از ایفای نقش‌های مکمل نداشته باشد و در سال‌های بعد نیز در آثاری مختلف از سینمای ایران از درام خانوادگی «سراب» گرفته که خرده مصایب برآمده از مهاجرت را روایت می‌کرد تا درامی ضدسلطنت به نام «تشکیلات» تا فیلمی جوانانه به نام «هتل کارتن» بی توجه به کمیت کاراکترها سعی کند، اثرگذاری خود را حین حضور در برابر دوربین القا کند.

نعمتی در سال‌های بعد در آثاری قابل توجه از سینمای ایران حضور یافت و از جمله «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» نخستین فیلم سینمایی بلند دکتر علی رفیعی، نویسنده و کارگردان سرشناس تئاتر ایران زمین. ایفای نقش‌های اصلی این درام رنگارنگ را رضا کیانیان و رویا نونهالی برعهده داشتند و نعمتی نقشی مکمل اما در خدمت درام را ایفا می‌کرد.

این ایفای نقش آن قدر درست، بجا و به اندازه بود که  وقتی محمدرضا اصلانی بعد از سه دهه عزم کرد درامی نمادگرایانه به نام «آتش سبز» را بسازد ایفای یکی از نقش‌های خود را به فرخ نعمتی واگذار کرد.

برخلاف «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» وجه تمثیل گرایانه «آتش سبز» چنان که باید مورد توجه مخاطبان عام قرار نگرفت و این فیلم دیده نشد، اما به لحاظ کارگردانی بی نظیر، دکوپاژ متفاوت و البته تداخل زمانی موجود در روایت منتقدان به قدر کفایت اثر را تحسین کردند.

بهرام بهرامیان به واسطه سابقه سال‌های دستیاری در سینمای ایران خیلی خوب با توانایی‌های بازیگران مختلف آشنا بود و برای همین وقتی می‌خواست درامی با عنوان «پریناز» را درباره یکی از قدیمی‌ترین عارضه‌های روانی بشری یعنی وسواس بسازد، یکی از نقش‌های مکمل را به فرخ نعمتی داد.

«پریناز» البته در زمان خود دیده نشد و بناست زمستان امسال روی پرده رود، اما در اکران‌های خصوصی بازی نعمتی را در کانون توجه منتقدان سختگیر قرار داد.

فرخ نعمتی شاه‌نقش کارنامه سینمایی خود را در «برف روی شیروانی داغ» گرفت؛ درامی شاعرانه، به لحاظ بصری زیبا و به لحاظ داستانی پرماجرا که توسط دکتر محمدهادی کریمی، روزنامه نگار و نویسنده سابق و کارگردان سال‌های بعد ساخته شد. «برف روی شیروانی داغ» یکی از تحسین شده‌ترین آثار جشنواره سی و یکم فیلم فجر بود و بسیاری نعمتی را لایق دریافت سیمرغ بهترین بازیگری جشنواره دانستند و البته که نعمتی تا نامزدی سیمرغ هم پیش رفت اما سلیقه‌های هیأت داوران به سمت مهدی هاشمی سوق پیدا کرد که آن سال دو فیلم «آقایوسف» و «آلزایمر» را در جشنواره داشت.

نعمتی در کنار فعالیت در سینما در تلویزیون هم فعالیت مستمر خود را داشته است و در این سه دهه در مجموعه‌هایی چون «خانه سبز»، «مدار صفر درجه»، «ولایت عشق»، «سالهای مشروطه»، «یادآوری» و «آسمان من» ایفای نقش کرده است.

او جزو معدود بازیگران ایرانی است که در دو مجموعه عاشورایی به عنوان بازیگر حضور داشته است؛ یکی فیلم-سریال ناتمام «امام حسین(ع)/ثارا...» به کارگردانی شهریار بحرانی و دیگری سریال جاودانه «مختارنامه» ساخته داوود میرباقری.

با نعمتی درباره حال و هوای حضور در این دو پروژه گفت‌وگو کرده‌ایم.

 

  درباره شرایط حضورتان در دو سریال عاشورایی «امام حسین(ع)» که البته ناتمام ماند و «مختارنامه» کمتر صحبت کرده اید. این حضور دوگانه اتفاقی بود یا پیش بینی شده؟

- شرایط حضور در سریال «امام حسین(ع)» به واسطه شهریار بحرانی رخ داد. ایشان مرا به پروژه دعوت کرد و درباره شخصیتی که بنا بود ایفا کنم با هم گپ زدیم و بعدش هم فیلمنامه‌ای که مجتبی فرآورده و عبدالحمید قدیریان نوشته بودند در اختیارم قرار گرفت؛ بعد از مطالعه فیلمنامه و آشنایی با نقشم که شخصیتی بود از همراهان امام حسین(ع) در روز عاشورا به کار علاقه‌مند شدم و سعی کردم، تمام وقت در خدمت پروژه باشم، اما متأسفانه برخلاف آغاز فیلمبرداری و پیشرفتی نسبی در کار سریال به ناگاه متوقف شد و من هم که در مدت چهار ماهی که فیلمبرداری انجام می‌شد بشدت با کاراکتر ارتباط گرفته بودم ضربه روحی بدی خوردم و حتی باعث شد مدتی از بازیگری کناره بگیرم. در بدترین وضعیت روحی بودم که بناگاه فیلمنامه «مختارنامه» پیشنهاد شد و فرصتی پیش آمد برای ترمیم آسیب دیدگی روحی ناشی از توقف «امام حسین(ع)».

 

 پیشنهاد بازی در «مختارنامه» از سوی داوود میرباقری بود یا عوامل دیگر کار شما را به این کارگردان معرفی کردند؟

- بعد از توقف تولید سریال «امام حسین(ع)» و سپس آغاز تولید «مختارنامه»یک توافق نانوشته صورت گرفت که برخی از بازیگران سریال اولی در سریال دوم ایفای نقش کنند بخصوص که پروسه پیش تولید سریال بحرانی طوری بود که بازیگران به لحاظ داده‌های عملی درباره قیام سیدالشهدا واقعاً به آگاهی کامل رسیده بودند. داوود میرباقری مرا به کار دعوت کرد و البته هیچ گاه نگفت که چرا از من می‌خواهد در نقش «هانی بن عروه» که حین اقامت «مسلم بن عقیل» در کوفه به وی پناه می‌دهد استفاده کند. من هم چیزی نپرسیدم و فقط جان و دل گذاشتم برای سریال.

 

  نکته اینجاست که میرباقری در سریال «معصومیت از دست رفته» از سعید نیکپور در نقش «هانی بن عروه» استفاده کرده بود، اما در «مختارنامه» سراغ شما آمد.

- همین طور است. سعید نیکپور هم بازیگر خوبی است و البته این نقش را به اندازه کافی خوب بازی کرد، ولی به هر حال میرباقری برای «مختارنامه» به من پیشنهاد بازی در این نقش را داد و من نیز کوشیدم تا می‌توانم منطبق با داده‌های سناریو و البته مطلوب کارگردان پیش بروم.

 

 

  برای تحقیق درباره شخصیت «هانی بن عروه» از چه منابعی استفاده کردید؟ آیا فیلمنامه «مختارنامه» برایتان کافی بود یا آنکه از کتاب‌های خاص دیگری هم بهره جستید؟

- مجتبی فرآورده برای فیلمنامه «امام حسین(ع)» یک سری منابع مطالعاتی و جزواتی را تدارک دیده بود که به هنگام بازی در «مختارنامه» به کمک من آمد؛ ضمن اینکه ایشان به مانند یک رفیق خوب بخشی از بانک اطلاعاتی سازمان صدا و سیما درباره قیام عاشورا را هم برایم فراهم کرد و این‌ها همه کمک کرد که نقشم را به طور عملی بشناسم. این را هم نباید فراموش کنید که در کارهای تاریخی-مذهبی همواره فقط بخش‌هایی از کاراکتر است که در منابع و فیلمنامه می‌آید و بقیه را کاراکتر باید شخصاً پروبال دهد.

 

  آیا منابع مطالعاتی که در اختیارتان بود، هیچ تناقضی با سناریوی میرباقری نداشت، بخصوص درباره چهره یا افعالی که از شخصیتها سر می‌زد؟

- فیلمنامه میرباقری واقعاً حساب شده نگارش شده بود و تنها محل اختلاف منابع  مطالعاتی با فیلمنامه سن و سال هانی بن عروه بود؛ در واقعیت هانی به هنگام عزیمت مسلم به کوفه 80 تا 90 سال سن داشته است، اما میرباقری می‌خواست کمی سنش را پایین تر بگیرد تا کاراکتر مقابل آن «سلیمان بن صرد خزاعی» که توسط ولی ا... شیراندامی ایفا می‌شد، بتواند همپوشانی کاملی با این شخصیت داشته باشد؛ به غیر از این محدوده سنی کمترین تفاوتی میان منابع و فیلمنامه وجود نداشت.

 

  خروجی شما از این کاراکتر بسیار بیشتر از یک کاراکتر مکمل بود و در قسمت‌های حضور «هانی بن عروه» بار اصلی درام بر دوش وی بود. این بسط نقش پیشنهاد میرباقری بود؟

- جایگاه شخصیت به لحاظ کمیت جایگاه چندان بلندی نبود، اما برای آن که واقعگرایی کار بالا رود، طی صحبت‌هایی که با میرباقری داشتم از او خواستم شرایطی را فراهم کند، برای اینکه این شخصیت به جای اینکه خیر مطلق باشد و بی اوج و فرود، قدری ویژگی‌های رئالیستی پیدا کند. برای ایجاد این ویژگی‌ها هم سعی کردم زندگی طبیعی وی را هم در کنار علقه‌های مذهبی اش به تصویر بکشیم و از آن مهمتر سکانس شهادتش را نیز به گونه‌ای متفاوت‌تر از قبل بگیریم. طی صحبت‌هایم با میرباقری این نکته را به وی گوشزد کردم که در اغلب آثار مذهبی این طور متبادر شده که آدم‌های معمولی که جایگاه مثبتی در درام دارند به هنگام مرگ به پیشواز مرگ می‌روند و این نمی‌تواند زیاد مصداق داشته باشد. برایش از امیرکبیر یا شیخ فضل ا... در مجموعه‌های تلویزیونی مثال زدم که در لحظه مرگ هیچ درد جسمی را تحمل نمی‌کنند که این دور از واقعگرایی است. میرباقری هم این ایراد را قبول داشت و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که شخصیت‌ها هرچقدر هم به لحاظ اعتقادی قوی باشند باز هم هنگام مرگ باید اندکی بی پروا شده و در برابر آن‌ها که کمر به قتل شان بسته‌اند، ایستادگی کنند.

 

  ... و در همین راستا بود که فصل اعدام «هانی بن عروه» مقداری درگیری لفظی داشت که میان وی و ابن زیاد روی می‌دهد؟

- همین طور است. واقعاً باید این واکنش‌ها وجود می‌داشت تا مخاطب او را ماورایی تصور نکند و به ماهیت زمینی وی پی ببرد. هانی انسانی است بشدت مؤمن و مسلمان اما طبیعی است که وقتی ابن زیاد می‌خواهد او را اعدام کند با او درگیر شود و حتی دشنام به وی دهد. جالب اینجاست که بعدها میرباقری از این روش در رنگ آمیزی شخصیت‌های دیگر هم استفاده کرد.

 

  براساس کلیت کار و البته متأثر از حضورتان در «مختارنامه» نظرمیرباقری را چطور دیدید؟ آیا همکاری با شما رضایت خاطرش را فراهم کرده بود؟

- آن قدر راضی بود که در انتهای کار به صراحت گفت اگر می‌دانستم این گونه به نقش پروبال می‌دهی بیشتر از این‌ها داستان را حول شخصیت هانی پیش می‌بردم و البته برخی گرفتاری‌های مختلف مانند محدودیت‌های زمانی هم باعث شد که بخش‌هایی از سکانس‌های مربوط به من را نتواند بگیرد، اما در مجموع خودش از حاصل کار راضی بود.

 

 برخی هنرمندان هستند که می‌گویند در ایفای نقش‌های مذهبی باید علقه‌های مذهبی قوی وجود داشته باشد که موتور محرکه درام باشد، اما برخی هم می‌گویند بازیگر فقط باید نقش را درست بشناسد و براساس همین شناخت کامل و درست آن را ایفا کند. شما در این باره چطور فکر می‌کنید؟

- درباره ایفای کاراکتر با علقه‌های درونی آن‌ها که کاراکتر را نه از طریق شناخت و صرفاً به عشق شخصیت بازی می‌کنند، باید پاسخگو باشند. مطمئناً اینکه صرفاً عاشق امام حسین(ع) باشیم نمی‌تواند باعث خلق کاراکتری جذاب از صحابه ایشان باشد. باید فن بازیگری را بدانیم درباره کاراکتر تحقیق کنیم و از همه مهمتر با نقش زندگی کنیم. این کاری است که یک بازیگر حرفه‌ای درباره تمامی کاراکترهای پیشنهادی باید انجام دهد و البته که درباره کاراکترهای مذهبی به خاطر حساسیت‌های مخاطبان باید تمرکز بر این پیش زمینه بیشتر شود. شخصاً هیچ گاه کاراکترهای مذهبی را کاراکترهایی عجیب و غریب نمی‌بینم و اتفاقاً سعی می‌کنم با تمرکز بر وجوه انسانی آن‌ها شخصیت‌هایی را خلق کنم که مخاطبان فارغ از سطح سواد آن‌ها را درک کنند.

 

 

  قبل از «مختارنامه» در سریال ناتمام «امام حسین(ع)» یا «ثارا...» هم ایفای نقش کردید. با چنین سابقه‌ای فکر می‌کنید، چرا در این سی و چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانسته ایم آثار عاشورایی کافی داشته باشیم؟

- به همان دلیلی که سریال «امام حسین(ع)» متوقف شد! متأسفانه اختلاف سلیقه میان مدیران و فیلمسازان و بعضاً کشمکش‌های بچگانه‌ای که هر کسی می‌خواهد کار را به نام خود تمام کند باعث می‌شود کارگردانان جرأت نزدیک شدن به این وادی را پیدا نکنند و طبیعی است که وقتی کارگردانان واهمه کار دارند یا کاری تولید نمی‌شود یا اگر تولید می‌شود، چون تجربیات قبلی وجود نداشته که چراغ راه باشد، خروجی، ابتر می‌ماند. اخیراً بچه‌های تولید فیلمی سینمایی به نام «ثارا...» که این هم بنا بود درباره امام حسین(ع) باشد، اما فعلاً متوقف است، جمله‌ای را در سایتشان قرار دادند که کاملاً تأمل برانگیز است. آن‌ها هشدار داده بودند به منتظران مهدی(عج) مراقب خود باشند، چراکه حسین(ع) را منتظرانش به شهادت رساندند. این عبارت به شدت قابل تأمل است و نشان دهنده این واقعیت که فقط انتظار کافی نیست بلکه باید شعور انتظار را هم در جانمان متجلی کنیم. دقت کنید به ماجرای دعوت امام حسین(ع) به کوفه. عده زیادی بودند که امام را دعوت کردند، اما فقط عده قلیلی پای دعوت ایستادند و بقیه از شدت ترس حتی جرأت نکردند از خانه‌های خود بیرون بیایند. آثار عاشورایی که ساخته می‌شود بیش از هر چیز باید بر این جنبه تأکید کند و منتظران حقیقی تربیت کند.

 

 شما در سریال «ولایت عشق» که سریال مذهبی با محوریت زندگی امام رضا(ع) بود نیز حضور داشتید. آیا اختلاف سلیقه‌هایی که در پروژه‌های مذهبی میان مدیران و سازندگان وجود دارد، در این پروژه بیشتر بود یا در «مختارنامه»؟

- اختلاف سلیقه‌ها تقریباً در تمامی پروژه‌های مذهبی وجود دارد بخصوص درباره روایت‌های گوناگونی که درباره یک اتفاق وجود دارد. در این زمینه میرباقری هم کم سختی نکشید و چه بسیار سکانس‌هایش که حذف شد. فخیم زاده هم به هنگام «ولایت عشق» فقط بر سر مسیر حرکت امام به سمت مشهد بشدت درگیر نقطه نظرهای مختلف شد و شخصاً شاهد بودم که هر تصمیمی که می‌گرفت با مخالفت عده‌ای روبه‌رو می‌شد. به عنوان مثال درباره ورود امام رضا(ع) به نیشابور وی با این روایت مواجه شده بود که به هنگام ورود امام نزدیک به 200 هزار نفر  قلم به دست شده و گفته‌های ایشان را می‌نگاشتند. شما در نظر بگیرید با سطح سواد آن روزگار اصلاً این تعداد آدم باسواد در آن شهر وجود داشته که حالا بخواهند گفته‌های ایشان را که احتمالاً به عربی بوده بنویسند؟ از این گونه روایات در درام‌های با زمینه مذهبی فراوان است و همین می‌شود که کار تولیدکنندگان را دشوار می‌کند.

 

 

 بوده‌اند برخی تولیدکنندگان که دلیل اصلی کار نکردن روی سوژه‌های مذهبی را فقر منابع مالی کافی دانسته اند. به نظر شما آیا واقعاً این کمبود بودجه است که جلوی تولیدات خوب عاشورایی را گرفته است؟

- اتفاقاً بودجه هست و بودجه‌های خوبی هم صرف کار می‌شود، اما این دیدگاه صددرصد اشتباه است که همه چیز بودجه است. در تجربه سریال «امام حسین(ع)» ما واقعاً با هزینه متوسط کار می‌کردیم چون عشق به کار بود که حرف اول را می‌زد و هیچ کدام از بازیگران به خاطر کسب درآمد به پروژه دعوت نشده بود. اخیراً فیلم «محمد رسول ا...(ص)» مجید مجیدی در سینماها اکران شد که چند صد میلیارد هزینه تولیدش بوده، اما شخصاً فکر نمی‌کنم به جز چند اسم، محصولی که می‌بینیم در عظمت این هزینه بوده باشد. البته فیلم «محمد رسول ا...(ص)» فیلم بدی نیست و اتفاقاً فیلم خوش ساختی است. عوامل جذاب و نام‌هایی آشنا در پشت صحنه فعالیت داشته‌اند و بازی‌های خوبی را هم در کار می‌بینیم و چه خوب که بازیگران ایرانی این بازی‌های جذاب را خلق کرده‌اند و از بازیگران خارجی استفاده نشد، اما این فیلم شاهکار نیست و البته ماندگاری لازم را ندارد.

مشکل اصلی آن هم این است که خالقان اثر بیش از حد کوشیده‌اند به آدم‌های فیلم جنبه آسمانی بدهند در صورتی که از دل رفتارهای زمینی است که وجه آسمانی شخصیت‌ها برآورده می‌شود.

 

  بلاتکلیف بودن میان وجوه زمینی و آسمانی کاراکترها معضلی است که بسیاری از آثار تصویری مذهبی ما از آن رنج می‌برد. ریشه این قضیه کجاست؟

- فقط و فقط کم تجربگی. در سینمای هالیوود آنقدر درباره حضرت مسیح(ع) کار هنری از نقاشی گرفته تا نمایش و فیلم وسریال خلق شده است که کارگردانی که امروز بخواهد کار کند، مواجه می‌شود با کلی تجربه ارزنده اما در اینجا چون همان عده معدودی که کار کرده‌اند هم مدام مواجه بوده‌اند با ابراز سلیقه‌ها کارگردانی درباره شخصیتهای مذهبی دشوار شده است.

 

  در ابتدای گفت‌وگو از بحران روحی برآمده از توقیف سریال «امام حسین(ع)» گفتید. چه چیز در سریالی متبرک به نام امام سوم شیعیان وجود داشت که شما را آن قدر درگیر کرد که توقفش اسباب آسیب روحی تان را موجب شود.

- سناریوی سریال «امام حسین(ع)» خیلی بی ادعا نوشته شده بود و عوامل کار هم آدم‌هایی بودند کاملاً 
بی ادعا و البته دارای تجربه هنری کافی. فخرفروشی در آنجا به چشم نمی‌خورد و همه آمده بودند که یک کار ماندگار بسازند. شخصاً چنان با نقشم در سریال که «جناده انصاری» نام داشت درگیر شده بودم که بدل به آدمی دیگر شده بودم. کاملاً وابستگی به کار پیدا کرده بودم و سعی می‌کردم جزیی‌ترین نکته‌های مربوط به شخصیت را هم با آگاهی کامل درک کنم. یادم می‌آید حتی برای یادگیری شترسواری هم تا می‌توانستم با شتربان‌ها تمرین می‌کردم یا برای حصیربافی مرتب از بومیان حاضر در منطقه کمک می‌گرفتم تا کاری را انجام دهم که رئالیستی باشد. شاید بد نباشد که بدانید این تمرینات متعدد من با شوخی داوود رشیدی مواجه شد که مرا با نیشخندی تمسخر می‌کرد و می‌گفت تو که این همه تجربه داری چرا به مانند دانشجویان رفتار می‌کنی؟ اما حقیقت این بود که نقش مرا جذب خود کرده بود و می‌خواستم بهترین خروجی را داشته باشد. طبیعی است که تعطیل شدن چنین پروژه‌ای دلم را شکست و مدتی فاصله گرفتم از بازیگری.

 

  با این تجربه مفید در آثار عاشورایی پیشنهادتان به مدیران هنری مملکت برای کمک به غنای سبد هنری محصولات عاشورایی بخصوص گونه‌های سینمایی و تلویزیونی آن چیست؟

- مدیران رسانه ملی از سیاست‌های حاکمانه‌ای که مرتب می‌خواهد بگوید سریال‌های مذهبی باید حتماً الف و الف ویژه باشد دست بردارند و بجایش ببینند کدام فیملنامه خوب پیشنهاد شده تا ازش استفاده کنند. مدیران سینمایی  هم مدام دنبال کارهای پرهزینه نباشند و این طور القا نکنند که باید در همان گام نخست اثری جهانی درباره شخصیت‌های مذهبی ساخت. ما اول باید مخاطب داخلی را جلب کنیم و تازه بعدش است که می‌توانیم به فکر مخاطب جهانی باشیم. باید کارها را زیربنایی دید و شرایطی را فراهم کرد که پیشرفت پله پله شکل گیرد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.