به گزارش قدس آنلاین از تبریز، در يک صبح پاييزي مشغول رسيدگي به پرونده هاي مراجعين بودم که خانم جواني تلفني وقت مشاوره گرفت و در زمان مقرر به دايره اجتماعي مراجعه و با چهره اي غمگين ولبي لرزان از واقعيتهاي تلخ زندگيش گفت.

پنج سال پيش با همسرم "سعيد" در يک ديدار خانوادگي آشنا شدم، عاشق و دلباخته همديگر شديم و به علت علاقه زياد به هم وآشنايي خانوادگي خيلي زود سر سفره عقد نشستيم.

"سعيد" پسر خوبي بود و در يکي از ادارات دولتي به صورت رسمي کار مي کرد و مي توانست زندگي مشترکمان را اداره کند و من که فرزند آخر خانواده بودم عروسي مفصلي گرفتند و راهي خانه بخت شدم.

زندگي آرام و شيريني داشتم زندگي سراسر محبت وعشق که گاهي خودم نيز باورم نميشد و فکر مي کردم خواب مي بينم.

"سعيد" هميشه در روزهاي سخت و شيرين در كنارم بود، ما که سه خواهر بوديم هميشه مورد حسادت آنها بودم و چشم ديدن اين همه خوشبختي را نداشتند و من از انتخابي که کرده بودم راضي و خشنود بودم.

دو سال بعد از ازدواجم خداوند دختري به ما عطا کرد که خوشبختي ما صد چندان شد، روزگار سپري مي شد و دخترمان بزرگتر و من هم تمام سعي و تلاشم اين بود که تربيت خوبي داشته باشد.

"سعيد" روزي با خوشحالي از سر کار برگشت و به خاطر پاداشي که گرفته بود با هم به خريد رفته و تصميم گرفتيم گوشي هوشمند برايش تهيه کنيم.

اوايل، آشنايي چنداني به سيستم ها وامکانات آن نداشت ولي به مرور زمان از طريق همکارانش ياد گرفت و سرگرم شد؛ بازي هايي داشت که هيجان انگيز بود و خواب و خوراک از "سعيد" گرفته بود کم کم اخلاق و رفتارش تغيير يافت و مثل گذشته شاد نبود مدام استرس داشت و نصف شب از خواب بيدار مي شد و سراغ تلفن همراهش مي رفت و مدام در حال بازي بود، بازي که شبيه يک مزرعه بود و سربازانش به همديگر حمله مي کردند.

نگراني ام روز به روز بيشتر مي شد، "سعيد" به کل عوض شده بود و ديگر به من و دخترم اهميتي نمي داد؛ از سر کار که برمي گشت کم غذا مي خورد و مشغول بازي بود.

نمي دانستم چه بکنم، موضوع را به خواهر بزرگم گفتم تا کمکم کند اما او نيز مشکل مرا داشت و براي حل اين مسئله خودش نيز کنجکاو شده و به اين بازي که نامش "کلش آف کلنز" بود، ترغيب شده  و نمي توانست از وابستگي اش دست بکشد.

خيلي با "سعيد" حرف زدم ولي از وابستگي اش کم نمي شد و ما را فراموش کرده بود حتي خرج ومخارج درست وحسابي نمي داد چون حقوقي که مي گرفت خرج بازي "کلش" مي کرد.

ديروز يکي از همکارانش تماس گرفت و گفت بخاطر اين بازي مي خواهند "سعيد" را اخراج کنند. به محل کارش رفتم و هرچه به رئيس شان التماس کردم، قبول نکرد.

"سعيد" بخاطر توجه بيش از حد به بازي و بي توجهي به کار و درگير شدن با همکارانش کارش را از دست داد، ساحل آرام زندگيم خيلي زود دستخوش توفان شد و باورم نمي شود که به خاطر يک بازي اين چنين زندگيم متلاشي شود. امروز اينجا هستم تا شما کمکم کنيد زندگيم را نجات دهم.

نظريه کارشناسي:

"کلش آف کلنز" يکي از پرطرفدارترين بازي هاي رايانه اي در ميان جوانان و خانواده هاي ايراني تبديل شده، علاوه برايجاد حداقل20 آسيب مخرب در حوزه روانشناسي، يک بازي اعتيادآور و مخرب شناخته شده است.

"کلش" يا بازي جنگ قبايل نه تنها با آموزه هاي اخلاقي، ديني و فرهنگي سرزمين ايران سنخيتي ندارد، بلکه روحيه تخريب گري را تقويت کرده و زمينه بي قراري و استرس را در افراد به وجود مي آورد.

 روانشناسان ضمن هشدار جدي به خانواده ها، "جنگ قبايل"را جنگ با تمام مفاهيم متعالي و زيباي انساني در زندگي بر شمردند.

اين بازي برخلاف بازيهاي رايانه اي که تا پيش از اين معمول بود و به صورت انفرادي انجام مي شد، معمولا به صورت اشتراکي انجام مي شود.

اگرچه که مي توان به صورت انفرادي نيز به بازي "کلش آف کلنز" پرداخت از اين رو اين بازي هم مضرات بازي هاي رايانه اي فردي وهم مضرات بازي هاي رايانه اي گروهي را به همراه خواهد داشت.

جالب اين است که در طراحي اين بازي فنون روانشناسي بخوبي رعايت شده تا به اين ترتيب افراد بيشتري مجذوب آن شوند، به گونه اي که افراد با غرق شدن در اين بازي، با تقويت کننده هاي کاذب و غير انساني روبه رو مي شوند؛ آن دسته از افرادي که نمي توانند اين نيازها را در عالم واقعي برآورده کنند، بهترين فرصت را پيدا مي کنند تا به اين واسطه امتياز بگيرند.

"کلش آف کلنز" در قالب يک شبکه اجتماعي نيز ايفاي نقش مي کند چرا که امکان ارسال پيام در فرآيند اين بازي فراهم شده تا بازي کنندگان در خصوص بازي تبادل نظر کرده يا به گفت وگو بپردازند.

در اکثر موارد مشاهده شده، افراد از اين امکانات براي صحبت کردن در مورد مسائل خارج از بازي استفاده مي کنند به گونه اي که رد و بدل پيامهاي غير مرتبط با بازي موجب مي شود اين ويژگي از بازي به يک تهديد تبديل و از اين طريق احتمال آسيبهاي متعدد افزايش پيدا مي کند.

متاسفانه در اين بازي، فردي موفق تر است که توانايي تخريب بيشتر داشته باشد، درست نقطه مقابل آن خصوصيتي که مي توان براي يک انسان موفق و سالم از لحاظ روحي و جسمي در نظر گرفت.

 در اين بازي روحيه برتري جويي وتخريب گري به گونه اي قوت مي گيرد که جان سايرين بي ارزش خواهد شد زيرا فرد اجازه کشتن سربازان خود را پيدا مي کند.

هرچه سطح موفقيت فرد بازي کننده بالاتر مي رود بر ميزان استرس و اضطراب او افزوده مي شود زيرا ولع و هيجان بيشتري براي ادامه بازي و رسيدن به مراحل بالاتر پيدا مي کند به گونه اي که اکثر فعالان بازي"کلش آف کلنز"معتقدند در مراحل پايين تر راحتر مي توان از اين بازي صرف نظر کرد، اما هرچه به مراحل بالاتر نزديک مي شوند، قدرت انصراف از بازي را از دست خواهند داد.

در طول اين بازي مخرب، فرد تلاش مي کند از قلعه خود محافظت کرده ضمن اينکه به تخريب قلعه هاي اطراف خود بپردازد و با تخريب بيشتر به غنايم بيشتري دست پيدا کند در حالي که در جامعه انساني و به دور از فضاي مجازي، نوع دوستي شرط موفقيت و پيشرفت و کسب آرامش در زندگي خواهد بود.

در"کلش آف کلنز" همه کاربران بايد تخريب کنند و بي رحم باشند به همين دليل که در روند اين بازي ضعيف ترها، زودتر مورد آسيب قرار مي گيرند (همان اصلي که در قانون جنگل حکم فرماست).

افراد وارد شده به فضاي بازي، مدام نگران اين هستند که قلعه شان مورد دستبرد قرار نگيرد به همين دليل نمي توان پذيرفت اين بازي مخرب و نگران کننده که براي آن هيچ محدوديتي وجود ندارد با تمام ابعاد منفي، بي نظمي ها و مشکلاتي که بواسطه آن ايجاد مي شود، براي پر کردن اوقات فراغت افراد طراحي شده است از اين رو روابط اجتماعي افراد بويژه کودکان و نوجوانان را مختل مي کند، به گونه اي که در دوست يابي هايشان چندان موفق نخواهند بود، ضمن اينکه دانش آموزان و حتي دانشجويان با افت تحصيلي فاحش مواجه شده اند.

کانون متزلزل شده بسياري از خانواده ها بواسطه اي بازي نگران کننده نيز حائز اهميت است چرا که نهاد خانواده براي به آرامش رسيدن و فراهم سازي فضاي رواني مناسب نيازمند وقت گذاشتن همه اعضا است در حالي که اين بازي از اعضاي خانواده، شخصيتهايي در خود تنيده مي سازد، به ساختار خانواده و دايره مسئوليت هاي پدر و مادر خدشه وارد مي کند و در نهايت به سردي روابط ميان زوجين مي انجامد.

متاسفانه در پاره اي از موارد ديده شده تمام اعضاي خانواده به انجام اين بازي مي پردازند که دور از انتظار نيست آسيب هاي "کلش آف کلنز" که هم معلول و هم علت است به پيکره خانواده تزريق شود.