مدارا با بیماران
به گزارش قدس انلاین، در مسافرت ها بسیار پیش میآید که یکی از همراهان، بیمار میشود و دوستانش به وی کم توجه یا بیتوجهی میکنند. چه بسا میتوانند او را همراه خود به زیارت ببرند، لیکن به دلیل سختی کار، از مسؤولیت پذیری خودداری میکنند. این عمل با جوانمردی و اخلاق اسلامی در سفر سازگاری ندارد. در این باره آمده است روزی مفضّل بن عُمَر خدمت امام صادق (ع) آمد، امام از او پرسید: با چه کسی همسفر بودی؟ مفضّل گفت: مردی از برادرانم. حضرت فرمود: او چه شد؟ گفتم: از وقتی که وارد مدینه شده ام، نمیدانم مکان او کجاست!
امام به من فرمود: آیا نمیدانی کسی که چهلگام با مؤمنی همسفر شود، خداوند در روز قیامت درباره او از وی سؤال میکند؟
همچنین این امام همام در حدیثی دیگر فرموده اند: حَقُّ الْمُسَافِرِ أَنْ یُقِیمَ عَلَیْهِ إِخْوَانُهُ إِذَا مَرِضَ ثَلاثاً؛ حق مسافر آن است که اگر بیمار شد، برادرانش تا سه روز کنار او بمانند. همچنین بیان داشته اند: هر کس در راهی با برادر دینی خود همراه شود، سپس از او پیش افتد، به اندازه ای که از جلوی چشم رفیق خود پنهان گردد، به او ستم کرده است.
حلّ مشکلات همسفران
گاهی در سفر، برای برخی از زائران، مشکلاتی؛ مانند گم شدن پول، بیماری و غیره پیش میآید که شایسته است همسفران، آنها را یاری دهند و مشکلاتشان را برطرف کنند. ابان بن تغلب میگوید: با امام صادق (ع) طواف میکردم، مردی از اصحاب ما پیش آمد و با اشاره از من خواست تا برای انجام کاری همراه او بروم، لیکن من دوست نمیداشتم طواف با امام صادق (ع) را رها کرده، او را همراهی کنم. پس در همان حال که طواف میکردم، بار دیگر به من اشاره کرد و اما م او را دید و به من فرمود: ابان، این مرد تو را میخواهد؟ عرض کردم: آری. فرمودند: او کیست؟ عرض کردم: مردی از اصحاب و یاران ما می باشد. حضرت پرسید: آیا با تو هم عقیده و هم مذهب است؟عرض کردم: آری. حضرت فرمود: نزد او برو. عرض کردم: طواف را قطع کنم؟ فرمودند: آری. پرسیدم: اگرچه طواف واجب باشد؟ فرمودند: آری.
ابان میگوید: با او رفتم و پس از انجام کار وی، نزد آن حضرت بازگشتم و به ایشان عرض کردم: سرورم مرا از حقی که مؤمن به گردن مؤمن دیگر دارد باخبر سازید.
حضرت بیان داشتند: آنان را واگذار و پاسخش را نخواه. عرض کردم: فدای شما شوم پاسخ آن را خواهانم و برخواستهام اصرار کردم. آنگاه فرمودند: ای ابان، تا آنجا حق دارد که نیمی از مالت را به او بدهی!
سپس به من نگریست و عکسالعمل مرا در برابر آن مشاهده نموده، فرمودند: ای ابان، آیا نمیدانی خداوند عزّوجلّ از آنها (افراد با ایمان و متّقی) اینگونه یاد کرده که دیگران را بر خود مقدم میدارند؟ عرض کردم: آری، فدایت شوم. فرمودند: پس اگر تو مالت را با او قسمت کنی، او را بر خود مقدم نداشتی، بلکه او را با خود برابر داشتی، همانا وقتی او را بر خود مقدم داشته ای که آن نیمه ای که برای خود نگاه داشتهای به او دهی.
در روایت تنبّه آفرین دیگری، یکی از یاران امام باقر (ع) نقل کرده است که: به امام باقر (ع) عرض کردم: فدای شما، شیعه نزد ما فراوان است. فرمودند: آیا ثروتمندان به مستمندان کمک میکنند؟
آیا نیکوکار از بدکار میگذرد؟ آیا با هم برابری و مساوات دارند؟ عرض کردم: خیر! پس امام (ع) بیان داشتند: لَیْسَ هَؤُلاءِ شِیعَةً، الشِّیعَةُ مَنْ یَفْعَلُ هَذَا؛ اینها شیعه نیستند، شیعه کسی است که این چنین عمل کند.
همچنین جمیل گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمودند: مؤمنان خدمتگزار یکدیگرند. پرسیدم: چگونه؟ فرمودند: یعنی برای هم سودمند هستند و بعضی برای بعضی دیگر مفید می باشند و دیکدیگر را یاری می دهند.
منابع:
1-کلینی، کافی، ج 2: 171، 173.
2-علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 73: 273، 275
3-قاضیعسکر، آداب سفر و زیارت عتبات عالیات: 93-97.
نظر شما