زندگی/ مریم احمدی شیروان: دكتر فریدون جنیدی، ۷۶ سال دارد و متولد «ریوند» نیشابور است. او پژوهشگر فرهنگ باستان، اسطوره شناس و البته بنیانگذار بنیاد فرهنگی «نیشابور» است؛ بنیادی که فرهنگ ریشه‌دار ایران را به جوانان یادآوری می‌كند و سعی در شناساندن آن فرهنگ غنی دارد. از او، مقالات متعددی منتشر شده که تمامی آن‌ها درباره غنای فرهنگ ایرانی است.

 شب چله شب امید به روشنایی است

فریدون جنیدی به مناسبت شب چله، بلندترین شب سال، میهمان صفحه «خط زندگی» است.
آقای دکتر! چرا بلندترین شب سال، بهانه‌ای برای جشن و شادمانی شده است؟
این شب، طولانی‌ترین شب جهان است و مفهوم شادمانی در این شب، در یک نگرش تاریخی شکل گرفته است. در شب بلند تاریخ، ما طولانی‌ترین ستم جهان را که هزار سال با حضور بابلیان و ضحاکیان بر جان و تن ایرانیان و بر ایران گرامی گذشت تحمل کردیم تا به دوران روشنایی رسیدیم؛ پس این شب هم را تحمل می‌کنیم و فردا یک دقیقه زودتر خورشید جهان تاب می‌تابد. ما با فرهنگ خودمان به جهانیان نشان دادیم که می‌شود از یک شب تیره هزار ساله گذشت و به فروغ خورشید فردا رسید. این جشن پایداری، به فرزندان‌مان می‌آموزد که بیایستید و از رنج و تیرگی و سیاهی نترسید، روشنایی خواهد آمد و چشم و دل ما روشن خواهد شد.
خاطرم هست در زمان کودکی‌ام برای شب چله، جشنی به بزرگی نوروز برگزار می‌شد. در این شب، بزرگ‌ترهای فامیل هفت میوه آماده می‌کردند و هفت چینه(آجیل) بر سفره می‌گذاشتند و شب را تا صبح به شادمانی گذرانده، بیدار می‌ماندند تا نماز سپیده دم را به جا بیاورند و بعد به کار و یا استراحت بپردازند.
ایرانی‌ها هزاران سال پیش، چطور متوجه شدند این شب بلندترین شب سال است؟
نیاكان ما در 8 هزار سال پیش، به گاهشماری خورشیدی دست پیدا كردند و با تفكر و تأمل دریافتند كه اولین شب زمستان، بلندترین شب سال است؛ البته در کنار آن، پس از ساخت سفال، «پنگان» یا ساعت آبی- که وسیله‌ای برای سنجش زمان بود- هم اختراع شد. پنگان، کاسه‌ای سفالی بود که در وسط آن روزنه‌ای تعبیه شده بود و این فنجان روی یک دیگ پر آب قرار می‌گرفت و آب کم‌کم وارد کاسه می‌شد. فاصله گذاشتن کاسه روی آب تا رفتن به زیر آن را یک پنگ می‌گفتند. با محاسبه پنگ‌ها زمان به دست آمد و متوجه کوتاهی و بلندی شب و روزها شدند.
این را هم بگویم که شب چله فقط از آنِ ایرانیان است، چون گاهشمار خورشیدی از آنِ ماست. بعدها با نفوذ آیین مسیحیت به اروپا، آن هم مسیحیتی که کاملاً از آیین مهرپرستی تأثیر گرفته بود، اروپایی‌ها شب چله را که شب رهایی نور و روشنایی از چنگ تاریکی و ظلمت است، شب تولد مسیح تلقی کردند و جشن کریسمس از دل آیین شب چله، شکل گرفت.
امروز تمام مسیحیانی که تولد عیسی(ع) را جشن می‌گیرند، در روز جشن، شومینه و شمع‌هایشان را روشن نگاه می‌دارند، درخت کریسمس را با چراغ‌های کوچک نورانی تزئین می‌کنند، شب زنده‌داری می‌کنند و غذاهای ویژه می‌خورند، به دید و بازدید می‌روند و این مناسبت را در کنار دوستان و اقوامشان جشن می‌گیرند؛ این یعنی درست همان سنت‌هایی که ایرانی‌ها در شب چله از قدیم تا امروز دارند.
 آقای دکتر، آیین «شب چله» در قدیم چطور بود؟
در قدیم، زندگی‌ها عمدتاً بر مبنای کشاورزی بود و به همین خاطر همه میوه و چینه شب چله، از همان محصولات تولیدی در طول سال بود. در قدیم، هر خانه یک انباری داشت که به آن «پستو» می‌گفتند و مواد خوراکی را در آن نگهداری می‌کردند.
به خاطر نبود امکانات سرمایشیِ امروز، در انباری‌های آن زمان، میوه‌هایی مثل هندوانه و انگور را در شرایطی خاص و آویزان از سقف نگهداری می‌کردند. همین شیوه نگهداری از میوه‌ها و رساندن آن‌ها به فصل زمستان، دانشی بود که نیاکان ما داشتند. در خاطرم هست هر بار که برای برداشتن وسیله‌ای به انباری می‌رفتم، آرزوی زودتر رسیدن شب چله را می‌کردم.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.