تلویزیون ما تا چندی پیش، وارد عرصه تجربه ساخت سریالهای بالای 90 قسمت نشده بود، اما وجود رقیب جدی مثل ماهواره که با پخش سریالهای سیصد و چند قسمتی مخاطبان را به سمت خود می کشاند، مدیران تلویزیون را بر آن داشت تا وارد ساخت سریالهای بلند شوند و این کار با «کیمیا» انجام شد. اما آیا واقعاً تجربه این سریال آنقدر راضی کننده هست که صدا و سیما را به ادامه این روند قانع کند؟
شاهد احمدلو کارگردانی که تاکنون تجربه ساخت سریالهای شبانه را در کارنامه دارد، میگوید: پر واضح است برای رسیدن به یکسری استانداردهایی باید ابتدا تجربیاتی داشته باشیم تا به نقاط مثبت یا نقاط منفی، نقاط عطف یا ضعفمان پی ببریم.
با یک گل که قرار نیست بهار شود؟ یکی از مشکلات برنامه سازی ما قضاوت زود هنگام است. وقتی که برای اولین بار با یک سریال صد قسمتی مواجه هستیم، باید مثل همه اولینها با آن برخورد کنیم.
مثل اولین فرزندی که به دنیا میآید، شیوه بزرگ کردن این بچه با بچه دوم و سوم فرق دارد و این قضیه میسر نمیشود مگر با صبر و حوصله.
باید صبر کرد و حوصله داشت
وی ادامه میدهد: متأسفانه این بیحوصلگی ما باعث شده که خیلی از این حرکتهای اول را کم ببینیم. در همه تولیدات، ما با گروهی از مخاطبان راضی یا ناراضی روبهرو هستیم وباید بپذیریم که چنین تولیداتی طبیعتاً نقطه ضعفهایی دارد.
احمدلو در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوانیم به تولید یک اثر صد قسمتی موفق برسیم، میگوید: گذر زمان باید شامل تولید این گونه آثار شود. همین سریالهای سیصد و چند قسمتی که در ترکیه تولید میشود و کشورهایی مانند سوئیس و بلژیک خریدار این گونه آثار هستند، مگر در همان قدم اول مثل امروز موفق بودهاند؟ آنها هم در دراز مدت به این موفقیت رسیدهاند. برای رسیدن به یک سریال موفق صد قسمتی به مواردی چون زمان نیاز داریم. این نوع آثار به زیرساخت مطمئنی نیاز دارد که وقتی خواستیم طبقات دیگری روی آن بسازیم نگران نباشیم که یک روزی فرو خواهد ریخت.
کارگردان «سه دانگ سه دانگ» میگوید: باید ببینیم بیشتر مخاطبان چه میخواهند. اینکه این سریال باید دارای یک چارچوب داستانی بسیار تازه و خوب، یک فیلمنامه منسجم و محکم و یک تیم تولید بسیار کار بلد باشد، کاملاً مشخص و واضح است، ولی واقعیت این است که مشکلی که الان ما با آن درگیر هستیم «فقر» است.
صدا و سیمای ما الان فقیر است و پولی ندارد که سریال تولید کند و اگر هم دارد برای ساخت آثاری که یک درصد این صد قسمتی هم بیننده ندارد هدر میدهد.
احمد لو اضافه میکند: تلویزیون میتواند با یکسری راه حلها صد قسمتیهای کم هزینهتر، غیرتکراری و غیرکلیشهای بسازد. کم هزینه به معنای بیکیفیت نیست، چون سریالهای زیادی داشتهایم که با هزینه کم، توانستهاند در ساعت پخششان خیابانها را خلوت کنند و ماندگار شوند. نمونهاش سریالهای خانه سبز و نرگس است.
تداوم ساخت سریالهای صد قسمتی
جواد مزدآبادی کارگردان دیگری است که او هم نگاه مثبتی به ساخت سریالهایی با تعداد قسمتهای بالا دارد و میگوید: باید این اتفاق را به فال نیک گرفت چرا که ساخت اولین سریال صد قسمتی این قضیه را ثابت کرد که رسیدن به چنین مدیوم و ساختاری برای جذب مخاطب، در طولانی مدت میتواند موفق باشد.
وی میافزاید: در واقع این توانایی و پتانسیل چه به لحاظ تولید و چه به لحاظ قصهای که بدون افت کیفیت باشد، وجود دارد.
مزدآبادی ادامه میدهد: قطعاً هرکاری ایراداتی هم دارد، بخصوص تولیداتی که قرار است تابویی را بشکنند، پیشرو باشند و برای اولین بار با ساختار جدیدی تولید شوند، ولی سریالی که الان دارد از تلویزیون پخش میشود با همه نقاط ضعفش توانسته با بیننده ارتباط برقرار کند و تأثیراتی را که مدنظر دستاندرکاران بوده بر مخاطبش بگذارد.
وی با تأکید بر اینکه ساخت سریالهای صد و چند قسمتی میتواند شیفتگی بعضی مخاطبان را به سریالهای بلند شبکههای ماهوارهای کم کند، ادامه میدهد: چنین سریالهایی باید قصهای پر کشش داشته باشد که بتواند در این تعداد قسمت بالا مخاطب خودش را جذب کند. همچنین باید به لحاظ ساختاری و کیفی مؤلفههای لازم را داشته باشد.
مزدآبادی میگوید: البته این قضیه جای بحث بسیار دارد چرا که اینگونه آثار به لحاظ کیفی باید از استانداردهای بالایی برخوردار باشند تا بتوانند در طول این صد و چند قسمت مخاطب را حفظ کنند. باید توجه داشت که ساخت این گونه سریالها اصلاً کار سادهای نیست و باید از پیشتولید قابل توجهی برخوردار باشد.
نظر شما