فرزاد اژدری از آن دست فیلمسازانی است که کار خود را روی سینمای کودک متمرکز کرده و این روزها فیلم سینمایی «وروجکها» را روی پرده سینما دارد. وی تاکنون فیلمهایی همچون «عملیات مهد کودک» و «سلام بر فرشتگان» را در کارنامه کاری خود ثبت کرده است. به انگیزه اکران فیلم جدیدش با او به
گفت وگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
به نظر نمیرسد اکران «وروجکها» در آستانه جشنواره فیلم فجر و ماههای پایانی سال موقعیت مناسبی برای آن باشد، علت اکران این فیلم در این بازه زمانی چه بود؟
بله، این موضوعی است که ما هم به آن واقف هستیم، اما متأسفانه نظر شورای صنفی و نمایش این بود و ما هم باید تابع باشیم و به آن احترام میگذاریم. دلیلش هم این است که فیلمهای در صف اکران بسیار زیاد است و سالن سینما هم کم است، بنابراین معادله کمبود سالنهای سینما و حجم زیادی از فیلمهای در انتظار اکران منجر به این میشود که در نهایت باید تابع نظر شورای صنفی بود. اما این خواسته ما هم بود که در یک فصل بهتر فیلم به نمایش در بیاید.
بهترین زمان برای اکران فیلم کودک فصل تابستان است زیرا هم فصل تعطیلی و اوقات فراغت بچههاست و هم این که والدین زمان بیشتری دارند که برای فرزندانشان وقت بگذارند.
چند سالی است که ماه محرم و صفر در شش ماهه دوم سال واقع شده و به تبع آن پخش برخی فیلمها در اینبازه زمانی مقدور نیست و در زمان محرم غیرقابل اکران هستند.
این موضوع باعث میشود که سینماروها هم کم شوند، از طرفی به آخر سال هم نزدیک میشویم و همه درگیر سال جدید هستند. همین مسائل موجب میشود مخاطب ریزش داشته باشد. به نظرم برای این مسأله باید برنامهریزی مدون و سیستماتیک وجود داشته باشد و فیلمهای ژانر کودک در فصل مناسب اکران شوند.
علیرغم این که سینمای کودک فضای بسیاری برای کار دارد و ایدههای خلاقانه را میتوان در آن اجرا کرد، چرا تاکنون آن گونه که باید به آن پرداخته نشده است؟
من فکر میکنم مشکل اصلی به سرمایهگذار کارهای این چنینی برمیگردد.
متأسفانه سرمایهگذاران حاضر نیستند روی فیلمهای کودک سرمایهگذاری کنند، چون آنها هم به فکر بازگشت سرمایهشان هستند و معمولاً پس از اکران از وضعیت موجود دل چرکین میشوند. من برای فیلم چهارمم که یک سال هم هست پروانه ساخت آن را گرفتهام دنبال سرمایهگذار میگردم و پیدا نمیکنم! ما نیازمند این هستیم که در هر فصل یک فیلم کودک در کنار دیگر ژانرها داشته باشیم و این مسأله هم نیازمند نظر شورای صنفی و بازنگری در اکرانها و اتخاذ تصمیمات جدید در این حوزه است.
در واقع کارگردان و تهیه کننده رمقی ندارند در سینمای کودک فیلم بسازند، چرا که پس از همه سختیهایی که در زمان ساخت و بحث بودجه، فیلم را درگیر میکند داستان اکران هم بحث دیگری است که میتواند بسیار آزاردهنده باشد و چون عموماً به این گونه فیلمها اکران خوبی تعلق نمیگیرد سازندگان اثر را دلسرد میکند. البته موضوع دیگر به خود فیلمساز برمیگردد. به نظرم کسانی که کار کودک میکنند باید روح کودکانهشان هم زنده باشد و نیاز و دغدغههای این گروه سنی را بشناسند. سالهای گذشته که کار کودک ساخته میشد این دغدغه و روح کودکی در سازندگان اثر جاری بود اما در دوره فعلی گروهها معمولاً میخواهند با بودجه اندکی یک فیلم تولید کنند که در بطن آن توجه چندانی هم به خواست مخاطبانشان ندارند و سرمایهگذار فقط به فکر بازگشت سرمایه است.
متولیان فرهنگی میگویند از ساخت فیلم کودک استقبال میکنند، از طرفی فیلمسازان این عرصه هم معتقدند توجهی به ژانر کودک نمیشود. حلقه مفقوده در ساخت فیلم کودک چیست؟
موضوع مخاطبشناسی است. کسانی که بودجه را در دست دارند دنبال اهداف خود هستند و اغلب با سینمای کودک بیگانهاند. به نظرم باید در زمان تصویب فیلمنامهها از کودکان و نوجوانان به عنوان مشاور استفاده کنند. همین الان در سوپرمارکتها بروزترین انیمیشنهای جهان وجود دارد و بچهها آنها را تماشا میکنند.
ما باید ذائقه آنها را بشناسیم و اثر درست تولید کنیم. این مخاطب شناسی باعث میشود که ما به دید درستی از کودک برسیم و نتیجه مطلوبی هم بگیریم.
فکر میکنید با توجه به زمان اکران استقبال از فیلم چگونه باشد؟
این فیلم را با بودجه اندکی ساختیم و خوشبختانه سال گذشته هم خیلی مورد اقبال بچهها و داوران واقع شد.
به اکرانش امیدوارهستم و فکر میکنم برای بچهها جالب باشد و بتواند آنها را سرگرم کند. ضمن این که مسؤولیتپذیر بودن و قدرشناسی را به آنها یاد میدهد.
نظر شما