در این میان سال به سال بر عناوین کتابها افزوده شد و مکتوبات حوزههای علوم انسانی رشد و گسترش قابل توجهی پیدا کرد، با این حال سه دهه پس از انقلاب در حوزه ادبيات، معارف و علوم انسانی با وجود توليدات بیشماری که در كشور انجام شده است، مجموعه مدیریت فرهنگی کشور نتوانسته داشتههای مکتوبش را به شکلی شایسته به خارج از کشور منتقل کند.
این اتفاق تنها به ترجمه کتابهای حوزه علومانسانی، اندیشه و ادبیات اختصاص ندارد بلکه ما نتوانستهایم در صدور پیام مکتوب انقلابی که از آن به عنوان انقلاب فرهنگی یاد میکنیم، موفق عمل کنیم. در حالی که امروزه در بسیاری از کشورها علاقهمندان بسیاری تشنه دانستن درباره تجربیات و خاطراتی هستند که سالهاست در سایه انقلاب اسلامی به دست آمده است.
آسیب خزنده و حساس
اینکه در حوزه ترجمه معکوس گفته شود «هیچ نکردهایم»، به این معنی نیست که هیچ ترجمهای از آثار ایرانی تاکنون منتشر نشده است، چرا که در سالهای اخیر نهضت ترجمه معکوس در ایران حیات تازهای گرفته و سازمانها و نهادهای بسیاری در این زمینه فعالیت میکنند، بلکه به این معنی است که این ترجمهها خود به نوعی آسیب این حوزه به شمار میروند.
ترجمه در ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب همواره به عنوان یک جاده یکطرفه شناخته شده است؛ مسیر ورودی و یکطرفه که کتابها را از خارج به داخل میبرد و بس. هرچند در سالهای اخیر و در سایه توجه رهبر انقلاب و تأکیدات ایشان جریانی فعال در زمینه ترجمه معکوس در نهادهای فرهنگی شکل گرفت اما این امر بدون آسیب نبوده است، مهمترین آسیب در این زمینه ورود بدون برنامه و پشتیبانی منطقی و اصولی دستگاهها و نهادهایی است که عموماً با کمترین هزینه مادی، زمانی و معنوی دست به ترجمه آثار میزنند. ماجرا از این قرار است که اغلب ترجمههای معکوس این روزها توسط دانشجویان رشته زبان در ایران یا دانشجویان خارجی که به زبان فارسی تسلط چندانی ندارند، انجام میشود. این دانشجویان با چاشنی علاقه و به دلیل انجام یک فعالیت دانشجویی دست به ترجمه آثاری میزنند که عمدتاً از سوی نهادهای ایرانی به آنها سفارش داده میشود، در حالی که هیچ تحقیق علمی و حتی یک نیاز سنجی ساده از مخاطبان احتمالی این کتابها انجام نشده است، از همین روست که وقتی ترجمه اردوی یکی از موفقترین کتابهای دفاع مقدس درایران رونمایی میشود، اردو زبانها میپرسند این کتاب به چه زبانی است؟! یا مترجم در کتاب و ترجمهای دیگر به خود اجازه میدهد که نظر شخصیاش را در ایجاد تغییراتی در کتاب اعمال کند.
تأثیر مثبت نهضت خاطره نویسی
شکی نیست رشد نهضت خاطرهنویسی دفاع مقدس و استقبال قابل توجه مخاطبان موجب شده تا نهادهای مختلف هر یک در این زمینه احساس وظیفه کرده و وارد میدان رقابتی شوند، اما وجود ترجمههای موازی از یک کتاب، ترجمههای نامفهوم، پر از اشتباه و عموماً غیرکاربردی از این آثار موجب شده نه تنها مخاطبان زبان مقصد ارتباطی با کتاب برقرار نکنند، بلکه اساساً راه ورود کتاب از مسیر صحیح به بازارهای جهانی نیز بسته شود و کماکان باید اذعان داشت هنوز استاندارد مشخصی برای ترجمه معکوس ادبیات به دست نیامده و هیچ سازمانی به معنای واقعی متولی این امر نشده است.
روی دیگر سکه
اما در طرف دیگر، کتابهایی است که از مسیر صحیح برای ورود به بازار جهانی کتاب اقدام کرده و اتفاقاً در نتیجه نیز موفقیتهای بسیاری را تجربه کردهاند، از مهمترین نمونه این آثار میتوان به ترجمه روسی دو کتاب «من او» رضا امیرخانی و «مردگان باغ سبز» محمدرضا بایرامی اشاره کرد که هر دو پس از مدت محدودی از انتشار در میان پرفروشهای کتابفروشیهای مسکو جای گرفتند، «مردگان باغ سبز» که از سوی بنیاد مطالعات اسلامی مسکو و با مشارکت انتشارات صدرا و نشر «وچه» مسکو به چاپ رسید، در بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب مسکو در میان 10 کتاب برگزیده جهان قرار گرفت.
نمونههای دیگر این طیف نیز «سفر به گرای 270 درجه» احمد دهقان و «شطرنج با ماشین قیامت» حبیب احمدزاده است. «سفر به گرای270 درجه» توسط پال اسپراکمن نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتگرز آمریکا به انگلیسی ترجمه شده و نخستین رمان ایرانی با موضوع جنگ است که در آمریکا منتشر شده است و به عنوان یک منبع درسی در دانشگاه راتگرز آمریکا تدریس میشود. ترجمه «شطرنج با ماشین قیامت» نیز در کنار کتابی از اورهان پاموک (برنده نوبل ادبیات سال ۲۰۰۹) به عنوان منبع درسی در دانشگاه راتگرز آمریکا معرفی شده است.
هر چند نمونههای اینچنینی از موفقیت کتابهای ایرانی در بازارهای جهانی اندک است، اما همین نمونههای اندک مسیر راه را به درستی روشن کرده است.
نظر شما