۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۲
کد خبر: 345461

رقیه توسلی : خُمین ، دلتنگ شماست. چشم براه آن نوری که به یمن برکت شما هر بار می ریخت پای محله و گذر...

خُمین ، دلتنگ شماست...

حالا زادگاهتان پُراز آمد و رفت است... پُراز فروغِ یاد و نام تان... پُراز پرچم های سه رنگ آزادی و استقلال... اما به گمانم بیت تان را باید دید و نگذشت. باید نگاه کرد و همانجا ساعت ها به تفکر نشست.

باید آنجا عاشق پیشه شد. به معرفت بنیانگذاری رسید که سالها به معرکه حق جویی پا گذاشت و عدالت خواهی کرد.

باید آهسته در اتاق هایی قدم برداشت که سالها در خود خاطره  امام زاهدی دارند که به دنیا و زیورش ، بی رغبت ترین بود.

به گمانم باید خمین و بیت پدر انقلاب را با چشمان دیگری دید. باید رفت و سلام داد به زادگاه ناخدای دوران. تا فهمِ تقوایی رفت که این شهرستان مرکزی از بیننده ای دریغ نمی کند. به سرایی که صاحبش ، علم و جهاد و آزادمردی می دانست.

باید رفت و یاد آیت الله کبیر ایران را آنجا زنده کرد... به آنجا که خبرهای زیادیست از صلح و سادگی...

خُمین ، دلتنگ شماست و آن خانه آجری و سی وهفت سالی که ما از روی درس آزادیخواهی و پایداری تان با خطی خوش و خوانا ، سرمشق گرفتیم.

رهبرا ! چه خوب است که هرسال به دیدار خانه تان می آییم تا از ثمرِ امانت تان حرف بزنیم. بگوییم آن حُرّیتی که آموختیم از شما ، منش خویش کرده ایم.

پس آیا می شود دلِ آرام و قلب مطمئن و ضمیر امیدوار برایمان دعا کنید که بی شک این خانه و این دیدارها به چشم هایمان می فهماند دنیا عاریت است. و از جهان زودگذر نباید جز باور و ایمان و عشق بخواهیم.

خاطره ات گلباران ، ای عارف خمین...

" همه عمر برندارم سر از اين خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غيبت افتد

دگران روند و آيند و تو همچنان که هستی "

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.