علیرغم تمامی امکانات پیشرفته ارتباط جمعی و دسترسی به بسیاری از منابع ادبی مطرح در جهان، جای بسی تعجب و شگفتی است که متأسفانه همچنان برداشتهای نادرست و گاه پوسیده و نخنمایی از مباحث و مضامین نظری پیرامون ادبیات داستانی در ایران میشود.
برقراری دهکده جهانی اطلاعات، ظهور اینترنت، دسترسی به کتب معتبر ترجمه نشده ادبیات داستانی در غرب هم باعث نشده تا ایرانیان، نویسندگان و منتقدان ایرانی شناخت اصولی و دقیقی از ادبیات داستانی در جهان داشته باشند. لذا میطلبد تا غبار چندین سالهای را که در این خصوص بر ذهن و باورعموم مردم نشسته است، پاک کنیم و اجازه دهیم تا اطلاعات دقیق و درست جایگزین اطلاعات قدیمی و نخنمای گذشته شود. نویسندگان و منتقدین ما تصویر شفاف و درستی از وضعیت بسیاری از نحلهها و جریانهای ادبی ندارند. آنها حتی برداشت نادرستی از نویسندگانی که به هر دلیل در ایران مورد اقبال قرار گرفتند، دارند و براستی نمیدانند جایگاه آثار چنین نویسندگانی در غرب چیست. آنچنان که بطور مثال ریموند کارور که در دنیای غرب به وادی فراموشی سپرده شده است و آثار او در لیست آثار برتر جهان قرار نمیگیرد، در ایران همچنان بسیاری از افراد ناآگاه به وضعیت ادبیات داستانی در جهان از او بت ساختهاند و سعی دارند به تقلید کورکورانه و گرتهبرداریهای نادرست خود ادامه بدهند. همین مسأله درخصوص پائلو کوئلیو هم صدق میکند. هنوز آثار کوئلیو در ایران مورد توجه قرار میگیرد و بسیاری که قادر به درک مبانی نظری عرفان نیستند با خواندن آثار شبهعرفانی او احساس رضایت میکنند، چون گمان میکنند میتوانند عرفان غربی را درک کنند. این درحالی است که نویسنده در عالم واقعیت هیچگونه گرایش به عرفان نداشته و نتوانسته در زندگی خود به تعالی روح برسد. چند بار خودکشی، طلاقهای مکرر، بستری شدن مکرر در بیمارستاهای روانی توسط والدینش و... تمامی حکایت از این مسأله دارد که فرد مذکور نه در جهت ترویج جنبههای عرفانی مثبت قلم در دست گرفته که برعکس قصد دارد تا با تلفیق برخی مباحث عرفانی که مختص کائنات و عالم دیگر است با دنیای مادی جوانان را بسمت و سوی نادرستی هدایت کند. براین اساس بسیاری از مکاتب ادبی چون مدرنیسم، پست مدرنیسم، ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی و... بدرستی تبیین نشده است و عموم مردم و اهالی قلم برداشت نادرستی از ادبیات داستانی در جهان دارند.
در شرایط کنونی این وظیفه مترجمان، نویسندگان و پژوهشگران است که تصویری شفاف و درست از وضعیت مکاتب و آثار ادبی جهان ارائه بدهند. در این راستا نهادها و مراکز ادبی که فعلاً جیبهای خود را به هر دلیلی خالی کردهاند، میتوانند نقش محوری خود را در این خصوص بازی کنند و برآن باشند تا شرایط دست یازیدن به اطلاعات ارزشمند ادبی و جریانهای سازنده جهان داستاننویسی را فراهم سازند تا باشد در عرصه ادبیات داستانی تحولات چشمگیری را شاهد باشیم و از سویی تمام گرتهبرداریهای کورکورانه و ناآگاهانه را متوقف سازیم. متأسفانه اکثر نویسندگان ما به زبانهای غربی تسلط ندارند و این خود یک نقص بزرگ است برای جامعه ادبی که یک نویسنده نمیتواند از متن اصلی کتاب استفاده کند و مجبور است تا از معدود کتب قدیمیترجمه شده بهره ببرد.
۱۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۶:۳۰
کد خبر: 356017
نظر شما