قدس آنلاین / رقیه توسلی : یا سیدی! یا حافظِ اسرار ربّ العالمین! آخرین جمعه سال است و ما بهاران را تشنه ایم!! پاشویه و سبزه و تنگ ماهی به چه کارمان می آید، ما سربندهای سبزی داریم که می خواهیم آنرا پیش پای حضرتِ ارباب، بر پیشانی ببندیم.

خدا کند این فروردین، سرباز فرزند نرگس باشیم

می خواهیم تمام تب و عطش مان را به قم بیاوریم. زمستان و بهار و تمام روزهای سال را بنشانیم سرسفره هفت سین دعا و زمزمه کنیم السلام علیک یابن مظلوم الزهرا و السلام علی ربیع الانام و نصره الایام...

سنجد و سکه و سیب به چه کارمان می آید... بی بهار، فروردین به چه کارمان می آید... قرن هاست که بی حضورِ یار، سالِ تازه زیبایی و سرخی اش، طنازی و فخری ندارد.

یامحبوب! مُهر و تسبیحِ کربلا برداشته ایم و چشمانی را که از نگاهش درود و انتظار می چکد. می خواهیم بیاییم بهارِجان را التماس کنیم. عاقبت به خیری را. دلجویی کنیم چونان عاشقی که راه را می جوید.

می خواهیم برای آخرین جمعه سال، جسم تبدارمان را به زیارت جمکران برسانیم و شما را صدا بزنیم و همه بغض های فرو خورده فصل هایمان را در پیشگاه قم، سجده کنیم.

لبخند و گلِ سنبل و عطرِعود به چه کارمان می آید وقتی مأموم شما نیستیم. وقتی آدمیان دورِ هفت سینی جمع می شوند که شمع هایش، قرن هاست روشن نشده اند و بهارِ آسمان و زمین را، بهار می خوانند.

مولای آخرین! خدا کند این جمعه بیایید و خدا کند صلوات های مکرر ظهورتان در گوش عالم بپیچد و بهار بیاورد و ربُّ العشق از ما غائبان و گناهکاران درگذرد.

خدا کند این فروردین، سرباز فرزند نرگس باشیم و دور هفت سین عدالت و ایمان حلقه بزنیم، گردِ امامی که خورشید دوازدهمین است.

یا حجة بن الحسن! بهاران را تشنه ایم و قصد قم کرده ایم تا زیارتنامه دیدار را این بار در جوار بهشت جمکران زمزمه کنیم.

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ‏ ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ‏ ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.