طبق این تعریف، نحس دانستن یک روز به این معناست که در آن روز هر کاری انجام شود و یا هر اتفاقی بیفتد، شوم و نامبارک است.
پرسشی مطرح میشود و آن اینکه آیا به طور کلی روز نحسی وجود دارد یا نه؟ پاسخ مثبت است. خداوند در قرآن کریم، سوره فصلت، آیه هجده و نوزده از ایامی یاد میکند که متصف به نحسی هستند: «اما عاد که در زمین بدون حق استکبار ورزیدند... نتیجه انکارشان آن شد که ما بادی مسموم و تند بر آنان فرستادیم، آن هم در ایامی نحس تا بچشاند به ایشان عذاب خواری را در زندگی دنیا، در حالی که عذاب آخرت خوارکننده تر است و دیگر یاری نخواهند شد.»
در ذیل این آیه شریفه علامه طباطبایی در صفحه 571 از جلد هفدهم تفسیر شریف المیزان آورده اند: «کلمه «نَحِسات» صفت مشبهه از ماده «نحس» است که ضد «سعد» است و «ایام نحسات» یعنی ایام شوم.» و همچنین نقل میکنند که «بعضی هم گفته اند، «ایام نحسات» به معنای روزهای غباری و خاک آلود است، به طوری که مردم یکدیگر را نبینند.
البته اینکه خدای متعال روز یا روزهایی را نحس معرفی کند، مجوز این محسوب نمی شود که ما هم روز یا روزهایی را بدون هیچ دلیل منطقی نحس بدانیم. از آیه 18 و 19 سوره مبارکه یس این گونه برداشت میشود که بسیاری از
شومی ها و نحسی هایی که ما به اشیاء نسبت میدهیم، در واقعیت عالم وجود خارجی ندارد و صرفاً پندار و توهمی بیش نیست که ما به آن دامن زده ایم. قرآن از زبان رسولان انطاکیه به مردمی که آنها را شوم و نحس خطاب کرده بودند، میفرماید: «رسولان گفتند، نحوست با خود شماست که وقتی تذکرتان میدهند، حق را نمی پذیرید، بلکه شما مردم مسرف و متجاوزید.» (آیه 19 سوره یس)
قرآن با صراحت زیادی این مطلب را میگوید که منشأ فال بد، هر شومی و نحوستی که وجود دارد، خارج از وجود خود بشر نیست، یعنی بشر ممکن است فکر و عقیده اش فکر و عقیده شومی باشد و وقتی فکر و عقیده اش سراسر خرافه و جهالت است، شومی در جهالت است... «دوائک فیک و داؤک منک» ای بشر! دردت از خودت بر میخیزد و منشأ بدبختی تو خودت هستی نه چیز دیگر. سرنوشت شوم را خودت و به دست خودت و برای خودت به وجود میآوری و سرنوشت شوم تو به دست دیگری نیست و همچنین تبدیل سرنوشت هم جز به دست خودت نیست؛ چاره این شومی و این سرنوشت بد هم در وجود خود توست.
امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: تطیر (فال بد زدن و چیزی را به خاطر یک مناسبت بی ربطی نحس دانستن)، چیزی است که اگر سخت بگیری، بر تو سخت میگیرد، چون وقتی سخت میگیری، خودت هستی که بر خودت سخت میگیری و اگر سست بگیری، بر تو سست میگیرد و اگر اعتنا نکنی، میبینی چیزی نبوده است. (به نقل از کتاب پانزده گفتار شهید مطهری، صفحه 166)
همچنین شهید مطهری در مورد نحس بودن ایامی که عذاب قوم عاد نازل شد، میفرماید: «مقصود [از این نحس دانستن ایام عذاب قوم عاد] این است در یک روز شومی [چنین کردیم]. خود قرآن به صراحت اعلام میکند، این مردم معذب شدند، چرا معذب شدند؟ به خاطر اعمال و افکارشان، به خاطر طغیان هایشان در مقابل امر الهی. آن روزی که مردم آن سرنوشت محتوم را از عمل خودشان پیدا میکنند و دچار نکبت و بدبختی میشوند، قرآن آن روز را نحس میداند. آن روز دیگر نه چهارشنبه است، نه پنجشنبه، نه جمعه و نه شنبه... و نه اول، نه دوم و نه سیزده ... هر روزی که مردم به کیفر اعمال خودشان گرفتار شدند و در عقوبت اعمال خودشان دست و پا بزنند، بدانند در روز نحسی گرفتارند.»
در این باره شهید مطهری روایتی نقل میکند که با کمی تصرف خدمت شما ارایه میشود: «ما چند روایت داریم که مربوط به زمان حضرت هادی(علیه السلام) است... احمد دقّاق میگوید: از امام هادی(علیه السلام) در باره چهارشنبه ای که برنمی گردد، پرسیدم. حضرت فرمودند: هر کسی که برغم مردمی که این جور فکر میکنند و فال بد میزنند، بخصوص چهارشنبه آخرماه (یا آخر سال) بیرون برود، یعنی به خدا توکل کند، خداوند در ازای این توکل و این مخالفت با اهل تطیّر، او را از هر آفت و بیماریی حفظ میکند.» توضیح آنکه چهار شنبه ای که بر نمی گردد، از تعبیر «الاربعاء لایدور» که در پرسش راوی بوده، ترجمه شده است. این معنا هم میتواند چهارشنبه آخر سال را در بر بگیرد و هم چهار شنبه آخر ماه. اگر منظور از این تعبیر چهار شنبه آخر سال بوده باشد و سال را شمسی در نظر بگیریم، با آنچه به عنوان یک رسم از ایران باستان به ما رسیده است را میشود با فرمایش امام تطبیق داد.
جمع بندی اینکه نسبت هایی که ما به خاطر جهل و خرافه به پدیده هایی مثل روزها و اشیا و اعداد و افراد میزنیم، گاهی از قاعده بندگی خدا به دور است و این بی منطقی در نظام فکری ما نشان دهنده این مطلب است که حکمت بالغه الهی را حاکم بر این پدیده ها نمی دانیم و برای آنها به نحوی منشأ عمل مستقل از خدای متعال قایل هستیم و آنچه موافق عقل و شرع است، این است که در این امور زمام فکری خود را به جای خرافات، به خدای سبحان دهیم و با توکل و استعانت از او، از افتادن در دام شرک خفی (به معنای عام کلمه؛ یعنی منشأ اثر دانستن اشیا و اعتباریات به صورت استقلالی) نجات پیدا کنیم.
در پایان ذکر این نکته را لازم میدانم که آنچه در مورد داستان معروف استر و مردخای و قتل عام ایرانیان در روز سیزدهم فروردین نقل میکنند، حتی اگر از نقطه نظر تاریخی درست باشد - که هست - از نظر منطقی نمی تواند نحس بودن این روز را اثبات کند و وظیفه این قلم در این فرصت کم صرفاً بیان نظر صحیح در مورد نحس دانستن و ندانستن این روز و این عدد است.
مخاطبان ارجمند میتوانند پرسشهای دینی خود را به شماره 300072309 پیامک کنند.
۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۶
کد خبر: 363454
قدس آنلاین/ حجت الاسلام هاشم فروزش: در ارتباط با پرسش رایج نحسی عدد ۱۳ ضروری تر از هر کاری، در ابتدا دانستن معنای «نحس» است. «نحس» ضد «سعد» به معنای بداختر، نافرجام، شوم، نامبارک، مشئوم، منحوس و ناخجسته است و «نحوست» به معنای بداختر گردیدن، بد اختری و نافرجامی است. (فرهنگ قرآن، جلد ۳۰، صفحه ی ۳۹۱)
نظر شما