به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، در هفت گذشته، منطقه قرهباغ، صحنه خونینترین درگیریها از زمان پایان جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال 1994 بود. پس از قرارداد صلح سال 1994 در بیشکک، درگیریهای یک هفته اخیر در قره باغ شدیدترین درگیریها از آن زمان تا کنون بهشمار میرود. این درگیریها در حالی آغاز شد که منطقه قفقاز تا غرب آسیا سختترین و پیچیدهترین شرایط سیاسی را سپری میکند. علیرغم اینکه اخیراً وزارت دفاع جمهوری آذربایجان اعلام کرد، این کشور تصمیم گرفته بهصورت یکجانبه تمامی اقدامات خشونتآمیز در منطقه قرهباغ را متوقف کند اما منابع خبری از تداوم درگیریها در این منطقه اطلاع میدهند. سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان هم با غیر واقعی خواندن آتشبس اعلامشده از طرف باکو، آنرا یک «تله اطلاعاتی» خوانده است.
گزارشها از کشته شدن دهها نفر در جریان درگیریهای سنگین بین نیروهای دو کشور خبر میدهند.
شاهدان عینی میگویند ارمنستان ستونی از تانکهای خود را روانه منطقه مورد مناقشه کرده و از مردم منطقه خواسته است سلاح به دست گرفته و راهی مرز شوند. از طرف دیگر، رئیس جمهوری ارمنستان در دیدار با فرستادگان سازمان امنیت و همکاریِ اروپا در ایروان، تهدید کرد اگر حملات نظامی به قره باغ ادامه یابد ایروان، استقلال قره باغ را به رسمیت خواهد شناخت.
«سرژ سرکیسیان» که خود اهل قره باغ است میگوید: کشورش قصد دارد با قره باغ توافقنامه همکاریِ نظامی امضا کند.
در سطح منطقهای نیز آنچه مورد توجه تحلیلگران سیاسی قرار گرفته، موضعگیریهای روسیه و ترکیه است. در حالی که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه آتشبس در قرهباغ را خواستار شده است، برخی کارشناسان بر این عقیدهاند که آتش درگیریها را کرملین با هدف فشار به باکو برای دست کشیدن از کمک اقتصادی و سیاسی به آنکارا روشن کرده است.
بعضی از تحلیلگران هم معتقدند که آنکارا با دمیدن در این آتش میکوشد در برابر روسیه قدرتنمایی کرده و با حمایت از آذربایجان، نفوذ خود را گسترش دهد.
از سوی دیگر خبرهایی از خوشحالی رژیم صهیونیستی از بروز این تنشها میرسد و رسماً از روشن شدن آتش درگیریها در کنار در پشتی ایران که اسراییلیها، آذربایجان را با این عنوان خواندهاند؛ ابراز خوشحالی کردهاند.
واقعیت آن است که در یک بررسی عمیقتر، ریشه پدید آمدن این شرایط را باید در سیر تحولات تاریخی منطقه قفقاز بهویژه در سده بیستم میلادی جستجو کرد، زمانی که مرزهای سیاسی کنونی در این منطقه پایهگذاری شد. تغییر جدی در مرزهای سیاسی در منطقه قفقاز پس از فروپاشی روسیه تزاری و تأسیس اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در اکتبر 1917 میلادی که اوج این تغییرات را در دوران حکومت استالین رهبر پیشین شوروی باید جستجو کرد.
یکی از اقدامات استالین که آثار آن همچنان در جمهوریهای شوروی سابق بهویژه در آسیای مرکزی و قفقاز بر جای مانده، «مهندسی ملیتها» است. جابهجایی دستهجمعی اقوام و ایجاد اقلیتهای قابل توجهی در دل جوامع یکدست شرقی ازجمله اقدامات دوران حکومت استالین است.
ایجاد اقلیت روس در سرزمینهای شرقی و کوچاندن اقوام شرقی از سرزمین اصلی خود به سایر جمهوریهای شرقی و ایجاد هویتهای تجزیه شده و مستقل در بین اقوام مسلمان آسیای مرکزی و قفقاز ازجمله اقدامات استالین در این چارچوب محسوب میشود که این اقدام در کنار مهاجرتهای اجباری، سبب بروز اختلافات قومی فراوانی در آینده شد.
اقدام دیگر استالین عبارت بود از تعیین مرزهای جمهوریهای شوروی بهنحوی که با اختلافات ارضی که در طول تاریخ حتی قبل از استیلای روسیه بین برخی از این اقوام وجود داشت، باقی ماند و تشدید یا ترکیب ناهمگون قومی در یک واحد سیاسی ایجاد شد.
در چارچوب طراحی و اجرای این سیاست، دربند از قلمرو جمهوری آذربایجان منتزع و به داغستان در قفقاز شمالی ملحق شد، در قسمت کوهستانی قرهباغ که بیشتر ساکنان آن ارمنیها بودند، استانی خودمختار به نام قرهباغ کوهستانی، تحت حاکمیت آذربایجان شد.
منطقه نخجوان در تقسیمات سال 1924 میلادی تحت عنوان جمهوری خودمختار نخجوان در حالی در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار گرفت که فاقد هرگونه پیوستگی جغرافیایی با سرزمین اصلی آذربایجان بود که پس از فروپاشی شوروی به چالشی جدی برای حاکمیت جمهوری آذربایجان تبدیل شد.
در هر حال با اطلاع از شرایط حساس منطقه؛ سیاست جمهوری اسلامی آن است که دو طرف مناقشه قرهباغ با خویشتنداری، درگیریها را متوقف و در چارچوب تلاش گروههای صلح و سازمان ملل در جهت بازگشت صلح و ثبات به منطقه کمک کنند.
نظر شما