اقتصاد مقاومتی به عنوان یک مکتب، رویکرد و بینش از سال ۸۹ توسط رهبری، طرح شد و با تبیین شعارهای سال بر پایه حوزه اقتصاد از سوی ایشان و تبیین مفاهیمی همچون مدیریت جهادی، اقتصاد اسلامی و فرهنگ اقتصادی این ادراک را در جامعه تداعی کردند که حوزه اقتصاد از نیازهای مبرم و اساسی پیشرفت کشور در آینده است، البته این به آن معنا نیست که ابعاد فرهنگ، سیاست و... مهم نیستند، بلکه واقعیت آن است که امروز اقتصاد مسأله اصلی کشور بوده و اگر اوضاع اقتصادی مناسب باشد؛ حوزههای دیگر نیز سامان خواهد پذیرفت.
از سویی اقتصادهای محکم و پویا همیشه یک هدف راهبردی را به عنوان معیار و قضاوت برای توانمندی آن دولت معرفی میکنند، این معیار شامل ارتقای سطح رفاه ملی یا به بیان شفافتر بالا بردن سطح عمومی زندگی افراد آن جامعه است. کشورهای مختلف برای رسیدن به این هدف، شیوههای متفاوتی را به کار میگیرند، برخی همچون ایران، تمام برنامههای اقتصادی خود را مبتنی بر درآمدهای ناشی از میراث خدادادی، همچون نفت، تهیه و تصویب میکنند و در مقابل اقتصادهای پیشرفته، برنامههای اقتصادی خود را بر اساس درآمدهای نشأت گرفته از تولید ناخالص ملی و مالیات هایی که از این طریق کسب میکنند، متمرکز مینمایند. به عبارتی اقتصاد خود را بر اساس فعالیت ها و اقدامهای چرخه تولید سیاستگذاری میکنند و بر این اساس، در حدود 50 درصد تولید ناخالص ملی، طی مالیات، دوباره به صندوق دولت بر میگردد، در حقیقت حوزه تولید برای اینگونه اقتصادها یک ابزار حیات و فنا محسوب میشود، بنابراین تمام سعی و تلاش خود را به کار میگیرند تا موانع و چالشهای مختلف حوزه تولید را بر طرف کنند و نوعی فرایند برد- برد را اجرایی میکنند. امری که در کشورهای نفت خیز بر عکس بوده و تلاش بنیادین به منظور مرتفع کردن چالشهای تولید صورت نمی گیرد و هر گاه نیز کاستی در حوزه اقتصاد به وجود میآید، از محل درآمدهای نفتی برداشت و جبران میشود. البته طی سالهای گذشته تلاشهای عدیده، ولی به صورت غیر سازماندهی شده در جریان تحقق اقتصاد مقاومتی صورت گرفته، اما به دلیل برخی چالشهای زیر هنوز نتیجه چندانی در بر نداشته است:
۱-عدم درک مفهوم درست و صحیح از اقتصاد مقاومتی، مفهوم مشترکی از اقتصاد مقاومتی میان بازیگران اصلی تحقق این رویکرد در جامعه وجود ندارد و استنباطهای گوناگونی از این مدل ارایه میشود، بعضی باز بودن درهای واردات و ورود کالاها به ایران و بعضی در مقابل محدودیت در این زمینه را نشانه تحقق اقتصاد مقاومتی تلقی میکنند. از سویی کشور دارای منابعی است که دیگر کشورها به آن نیاز دارند و در مقابل، آنها نیز صاحب منابعی هستند که ایران به آنها نیاز دارد. بنابراین بینش اقتصاد مقاومتی با منزوی شدن کشور منافات دارد .
۲- باور نکردن رویکرد اقتصاد مقاومتی در برخی رده ها؛ اگرچه برخی مسؤولان و حتی مردم، با شعار، بیانیه و نصب تابلو و بنر در ظاهر بر تأیید این رویه صحه میگذارند، ولی در عمل همان فرایند قبلی خود را ادامه میدهند .
۳-ناقص بودن ساختارهای سیاستهای پولی و مالی همچون تنگناهای متعدد در ارایه تسهیلات بانکی به کار آفرینان و فعالان حوزه صنعت و عدم امنیت قضایی در حوزه کارآفرینی و تولید.
۴-بخش عظیمی از اقتصاد ایران را اقتصاد رها و زیرزمینی تشکیل میدهد که به همراه عواملی همچون قاچاق، افزون بر اینکه درآمدهای دولت بر اساس ابزار مالیات را کاهش میدهد مانع از تحقق هویت اقتصاد، یعنی حمایت، تقویت و پویایی تولید میشود، در حقیقت هسته مرکزی و اصلی سیاست اقتصاد مقاومتی تولید است .
به هر حال مشکل اقتصاد ایران پیش از آنکه کمبود منابع باشد، استفاده نکردن درست، صحیح و بهینه از منابع موجود است.
در شرایط کنونی نیز دولت یازدهم با مناسب سازی روابط بین الملل و تلاشهای مضاعف دیپلماتیک، شرایط را برای توانمند سازی ظرفیت داخلی فراهم کرده است و تا حدودی شیب شرایط نابسامان حوزه اقتصاد را ثابت نگه داشته است، اما از سویی نیز نباید دچار این غفلت شود که تلاشهای دیپلماتیک بیرونی، همه مشکلات درونی اقتصاد نظام را مرتفع خواهد کرد. اگرچه توجه به این نکته نیز حایز اهمیت است که موانع تولید و مشکلات اقتصادی مربوط به دو یا سه سال اخیر نیست، بلکه متمرکز بر یک روند بوده و با ریشه دار شدن به سمت یک چالش سوق پیدا کرده است. در نهایت اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی، نقشه راه توسعه کشور است، بنابراین باید به این مدل و رویکرد در ابعاد گوناگون همچون اقتصاد دانش بنیان، اصلاح الگوی مصرف، ارتقای تولید ناخالص ملی، کاهش اقتصادهای رها و قاچاق، افزایش ارزش اسمی پول، ایجاد فضاهای دگرگرایی و شنیدن دیدگاههای منتقدان توجه نمود و با اقدام و عمل متعهدانه و لازم از سوی تمام آحاد ملت، مردم و مسؤولان، اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک وظیفه ملی پیادهسازی کرد و ضمن توجه به ابزار زمان از هزینه فرصت نیز غافل نشد.
از سویی مردم کشور ایران، بر خلاف دیگر کشورها، متصل به یک منبع انرژی و روحیه قوی معنوی هستند که در دورانهای گوناگون همچون جنگ، به رغم نداشتن امکانات دشمن، با روحیه انقلابی و الهی، کشور را از آفت دشمنان رهایی بخشیدند، بنابراین در شرایط کنونی و با تکیه بر چنین روحیه ای با تدبیر و آرامش، سیاستهای اقتصاد مقاومتی را اجرایی و فارغ از هر زاویه فکری با استمداد از خداوند متعال، برای رسیدن به اهداف اقتصادی تلاش و معضلات پیش روی آن را برطرف خواهند کرد.
نظر شما