به گزارش قدس آنلاین، امین زندگانی از جمله بازیگرانی در سینما و تلویزیون است که در اذهان مردم چهرهای مثبت دارد، البته هنرنمایی این بازیگر در کارهایی چون «مختارنامه» و «ملک سلیمان(ع)» نیز به رواج چنین اندیشهای کمک کرده است. امین زندگانی در سال ۱۳۵۱ در خانوادهای هنرمند و آشنا با موسیقی در تهران متولد شد. پدرش، سیاوش زندگانی، از استادان موسیقی بود که در سال ۱۳۸۲ درگذشت. برادرش، امید زندگانی، مدتهاست که در عرصه موسیقی فعالیت میکند. زندگانی به فراگیری نواختن فلوت پرداخت و اکنون نیز به عنوان یکی از خوانندگان گروه «هفت» فعالیت میکند.
زندگانی در سال ۱۳۷۰ با ورود به دانشگاه هنر و تحصیل در رشته تئاتر وارد عرصهٔ هنر شد و به ترتیب در نمایشهای «همسرایی مختار» (محمود عزیزی)، «خروسک پریشان» (داوود کیانیان)، «بازی تابلوی آخر» (نصرالله قادری)، «به من دروغ بگو» (امین زندگانی)، «دو مرد و یک نیمکت» (بهاء صدر)، «سرخ سوزان» (چیستا یثربی) و «مرغ دریایی» (اکبر زنجانپور) به فعالیت پرداخت. از سال ۱۳۷۴ با بازی در سریال «وکلای جوان» )بهرام کاظمی)، کار در مقابل دوربین را آغاز کرد و در سریالهای «به سوی پیروزی» (سیروس مقدم)، «راه سوم» (قاسم جعفری)، «روزگار جوانی» (اصغر توسلی)، «همسفر» (قاسم جعفری)، «چند دقیقه زندگی» (حسینی خواه)، «معصومیت از دست رفته» (داود میرباقری)، «نوعروس» (بیژن میرباقری) و «طلسم شدگان» (داریوش فرهنگ) به ایفای نقش پرداخت. او همچنین در فیلمهای سینمایی «زن شرقی»، «آدمکها» و «بازیگر» حضور یافت.
زندگانی در سال ۱۳۷۴ جایزهٔ بهترین بازیگر مرد از جشنوارهٔ تئاتر فجر را دریافت کرد و در سال ۱۳۸۰ دومین بازیگر منتخب مردم از بین سریالهای پخش شده (در طول ۴ سال) از شبکه سوم سیما شد.
با این بازیگر، گفتوگویی انجام شده که در ذیل بخش نخست آن عرضه می شود:
برای شروع بحث یک معرفی اجمالی از خودتان داشته باشید؟
: من کار هنری را از نوزده سالگی آغاز کردم، در این سال وارد دانشگاه هنر شدم و مسیر کاری خود را از همین دوران آغاز کردم. در همان دوران دانشجویی در کلاسهای استاد سمندریان حاضر شدم و تئاتر را زیر نظر استاد به صورت عملی آموختم. در ادامه هم کارهای مختلفی را در مقام بازیگر و کارگردان روی صحنه بردم. در همان دورانی که کار تئاتر میکردم شاهین باباپور یکی از کارگردانهای سینما که در آن زمان دستیار بهرام کاظمی در سریال «وکلای جوان» بود از من دعوت کرد در این سریال نقشآفرینی داشته باشم. بازی در این کار را پذیرفتم و در ادامه پس از حضور در این سریال، پیشنهادی از طرف سیروس مقدم برای سریال «به سوی افتخار» دریافت کردم و این روند در ادامه شدت پیدا کرد و امروز در کارنامهام آثار بسیاری را دارم.
درباره نحوه آشنایی خود با داود میرباقری توضیح دهید؟
مشغول بازی در سریال «نو عروس» ساخته بیژن میرباقری بودم که محمدرضا شریفینیا با من تماس گرفت و برای حضور در سریال «معصومیت از دست رفته» از من دعوت کرد. نکته جالب توجه اینجاست که تا روزی که گریم کردم و قرار بود فردای آن روز جلوی دوربین بروم، داود میرباقری نام من را نمیدانست. نکته دیگر اینکه من برای حضور در کار میرباقری به شدت دلهره داشتم، اما هیچ گاه فراموش نمیکنم که عظیم جوانروح (فیلمبردار سریال) تا چه اندازه به من در «معصومیت از دست رفته» کمک کرد.
درباره این سریال یک حرف داود میرباقری هیچ گاه فراموشم نمیشود. وقتی آخرین روز تصویربرداری «معصومیت از دست رفته» بود، میرباقری به من گفت که این سریال یک تمرین بود و پوست من را در «مختارنامه» خواهد کند. اما درباره حضورم در «مختارنامه» باید بگویم، دو سال از تصویربرداری «معصومیت از دست رفته» گذشته بود که از دفتر محمود فلاح (تهیه کننده) با من تماس گرفتند. در آنجا پیشنهاد بازی در نقش یکی از سرداران مختار به من داده شد. من نیز با کمال میل آن را پذیرفتم، ولی نزدیک به سه ماه از فیلمبرداری «طلسم شدگان» باقی مانده بود و آنها میخواستند یک ماه دیگر کار را آغاز کنند. این امر کمی من را نگران کرد، اما تصویربرداری «مختارنامه» به دلیل مشکلات مالی به تعویق افتاد و من توانستم بعد از «طلسم شدگان» دو کار دیگر هم بازی کنم، اما در نهایت بعد از چندین ماه بالاخره با من تماس گرفتند و من نزد داود میرباقری رفتم.
وی در آن دیدار گفت که میخواهد نقشم را عوض کند چون معتقد بودند بازیگری که میخواهند را نتوانستهاند پیدا کنند و حتما من باید برای آنها نقش حضرت مسلم را ایفا کنم. همین مسئله نیز سبب شد من در «مختارنامه» نقش این شخصیت بزرگوار را ایفا کنم. مطلب جالب اینکه، این اتفاق به نوعی دیگر در فیلم سینمایی «ملک سلیمان» هم برای من رخ داد. چون در ابتدا قرار بود من نقش برادر حضرت سلیمان(ع) را ایفا کنم که بنا به دلایلی این اتفاق روی نداد. در آن فیلم حسین یاری قرار بود نقش مسلم را بازی کند، اما چون وی در کار دیگری مشغول بود، این اتفاق روی نداد و این سعادت نصیب من شد.
درباره «مختارنامه» میخواهم نکتهای دیگر را بیان کنم، چون به نوعی به سوال اخیر مربوط میشود. من زمانی که قرار شد نقش حضرت مسلم را ایفا کنم در ابتدا دلهره بسیار داشتم، چون عظمت این شخصیت مرا ترساند که مبادا نتوانم به خوبی از عهده کار برآیم. این تردید به گوش میرباقری هم رسید و فکر کرد من نقش را دوست ندارم، برای همین وقتی دلیلش را از من پرسید به وی گفتم تردید من به خاطر عظمت شخصیت است. به هر حال با حرفهایی که میرباقری به من زد تا حدودی ترس من فرو ریخت.
-چرا سریالی چون «مختارنامه» تا به این حد با مردم ارتباط برقرار میکند، اما فیلمهای پرهزینهای چون «رستاخیز» و «محمد رسول الله(ص)» با آن همه داشته فنی نتوانست با مخاطب ارتباط حسی پیدا کند؟
«مجیدی» و «درویش» جزء بزرگان سینمای ما هستند و من به هیچ وجه نقدی به آنها نمیتوانم داشته باشم، اما درباره میرباقری همین اندازه میتوانم بگویم که وی داستانسرای بسیار بزرگی بود. برای همین روایتهای وی به شدت دوست داشتنی هستند، همچنین میرباقری به داستانی که میگوید به شدت اعتقاد دارد. این ویژگی فیلمساز به نوعی روی کیفیت تمام گروه تاثیر مثبت دارد. یک امتیاز دیگر هم در کارهای میرباقری وجود دارد آن هم اینکه فیلمنامه در کنار فرم در بالاترین کیفیت ارائه میشود، در صورتی که در برخی از تولیدات یا فیلمنامه لنگ میزند یا اینکه فرم کیفیت لازم را ندارد. برای درک بهتر مثالی میزنم پس از چند سال که بازی من در مختارنامه تمام شده بود از طرف دفتر میرباقری با من تماس گرفتند که صحنه حضرت مسلم(ع) یک دقیقه و نیم کم دارد. ما برای همان زمان اندک دوباره چند روز زمان صرف کردیم تا صحنه مورد نظر گرفته شود. این حساسیت را در کمتر سینماگری میتوان، مشاهده کرد.
مطلب دیگر اینکه من به شدت به کارهای تاریخی و مذهبی معتقدم، برای همین این عشق شاید در کارم هم متبلور شود. این نکته نیز تنها به من بر نمیگردد، بلکه در هر انسانی وجود دارد. اصولاً آدمی بدون مذهب قادر به زندگی نیست، برای همین وقتی در کاری با موقعیت دینی قرار میگیرد سعی میکند بهترین عملکرد را داشته باشد. البته در برخی مواقع شاید برخی گرایشات ضد دینی در برخی افراد دیده شود که به نظرم تنها نشئت گرفته از یک سوءتفاهم است. بدین معنا که فردی خطایی از یک انسان به ظاهر مذهبی ببیند و آنگاه فکر کند که اصل دین هم چنین است، در صورتی که اشتباه یک فرد را نباید به پای مذهب گذاشت. با این توضیح و همانطور که گفتم وقتی یک اثر دینی با عشق جلوی دوربین میرود، تاثیرگذاری آن دو چندان میشود.
نکتهای دیگر که میخواهم بیان کنم این است که سال گذشته من افتخار حضور در جشنواره کربلا را داشتم، در آنجا وقتی در بینالحرمین بودم با همسرم تلفنی حرف زدم و گفتم وقتی در چنین مکانی هستم، احساس مدافعان حرم را درمییابم. چون اگر کسی بخواهد به این مکان نگاهی خصمانه کند، من، خود از جانم برای دفاع از این سرزمین مایه میگذارم.
به مطلب خوبی اشاره کردید، آیا شما با مدافعان حرم آشنایی دارید؟
من در فیلم «شهابی از جنس نور» که در لبنان فیلمبرداری شد با چند نفر از مدافعان حرم دوست شدم و هنوز هم با برخی از آنها در ارتباط هستم. درباره این بزرگان تنها باید بگویم که برخی حرفها درباره بزرگی آنها اصلا قابل هضم نیست و شنیدن برخی سخنان درباره چنین اشخاصی به شدت من را ناراحت میکند؛ چرا که هیچ پول و مقامی نمیتواند ارزش این را داشته باشد که آدمی از جانش بگذرد. این عزیزان این کار را کردهاند و لایق بهترین سپاسها هستند. من در این زمینه تلاش بسیاری کردم تا برنامهای نوروزی با مدافعان حرم در سوریه داشته باشم که به دلایل امنیتی این امکان فراهم نشد.
درباره چنین اشخاصی باید بگویم، این ایمان و شجاعت مدافعان حرم از غنای اسلام نشئت میگیرد. مطلبی که اندیشمندان غربی هم بر آن تاکید داشتهاند. در حقیقت اسلام سرشار از صور مثالی است، برای همین الگوبرداری از آن ممکن است. به طور مثال اگر بخواهیم از عدالت سخن بگوییم حضرت علی(ع) را مثال میزنیم یا اگر بخواهیم از شجاعت بگوییم حضرت ابوالفضل(ع) را یاد میکنیم. این نشانهها سبب شد که جوانانی از جان خود بگذارند و در طول هشت سال جنگ تحمیلی بر علیه دشمن بایستند و هم اکنون نیز سنگر را در سوریه حفظ کند.
ادامه داد...
ایکنا
انتهای خبر/
نظر شما